true
فائزه فیروزی[۱]، علی گلستانی*[۲]
۱دانشجوی گروه علوم ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه بجنورد، ایران
Firoozi.sahar7227@gmail.com
۲*هیئت علمی گروه علوم ورزشی، رشته علوم ورشی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
a.golestani@ub.ac.ir
چکیده:
توجه كامل به این كودكان در جامعه ازمهمترين مسايل و بهترين سرمايهگذاريها براي آينده جامعه محسوب ميشود. امروزه در تمام جوامع بشري كودكان استثنايي بهويژه كودكان عقبمانده ذهني مورد توجه خاصي قرار دارند. توجه جدي به كودكان معلول جسمي و ذهني متضمن سرمايه گذاريهاي قابل توجه از سوي دولتها بهويژه در زمينه توانبخشي و تعليم و تربيت است. شاید باور کردن این نکته که عقب ماندگی ذهنی یک اختلال تقریبا شایع است و حدود ۱ تا ۳ درصد از جمعیت را مبتلا می کند سخت باشد و حتی در نظر بگیریم که با پیشرفت های علمی شانس زنده ماندن این افراد بسیار بیشتر شده است بنابراین همزمان با افزایش امید به زندگی آموزش وپرورش آنها نیز باید بهبود یابد.
هدف از این تحقیق بررسی اثر تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی روانی کودکان دارای سندرم داون بود. جامعه آماري این پژوهش از بین جامعه در اختیار کودکان دارای سندروم داون تعداد ۴۸ کودک انتخاب شد. به دو گروه ۲۴ نفره(کنترل و تجربی) تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق اعداد و ارقامی که طی رکوردهای که ثبت شد و همچنین از طریق تست آزمونهایی بود که کودکان در آن شرکت داشتند. یافتههای تحقیق نشان داد بین آمادگی قلبی- عروقی، قدرت و استقامت عضلانی و انعطافپذیری کودکان دارای سندرم داون با بدون سندرم داون تفاوت معنیداری وجود دارد، اما بین شاخص توده بدن کودکان دارای سندرم داون با بدون سندرم داون تفاوت معنیداری به دست نیامد. همچنین یافتههای تحقیق نشان داد مداخله آموزشی تاثیر زیادی بر شاخصهای مورد مطالعه داشته است. و تاثیر معنی داری داشته است.
کلمات کلیدی: تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی، فاکتورهای آمادگی جسمانی و روانی، کودکان دارای سندرم داون.
مقدمه:
مراقبت از کودک بخشی از وظایف والدین است، اما این نقش وقتی کودک محدودیت های عملکردی دارد، بسیار متفاوت خواهد شد، به گونه ای که خانواده فشارهای زیادی را تحمل کرده و علائمی نظیر افسردگی و اضطراب را بیشتر نشان خواهند داد و در نهایت کیفیت زندگی نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت تولد کودکان با سندروم داون مراقبت های بیشتر و سازگاری های ویژه ای را بر والدین تحمیل می کند و می تواند منجر به تغییر در نحوه ی تعامل والدین با یکدیگر و سایر فرزندان شود . این امر مستلزم صبر و شکیبایی بسیاری است و ممکن است منجر به غفلت از پرداختن به اهداف شخصی، زندگی شخصی و رسیدگی به سایر فرزندان شود که خود موجب کاهش کیفیت زندگی مادران کودکان با کم توانی می شود از آنجا که مشکلات کودکان با سندروم داون، منجر به درگیری مادام العمر آن ها و والدینشان در فرایند مراقبت از ان ها شود و این اختلال بر ساختار خانواده، سلامت جسمی و روانی والدین خصوصا مادران به عنوان مراقب اصلی تاثیر مخربی دارد و با توجه به خلا پژوهشی در این حیطه و تمرکز صرف مداخله هنگام تنها بر کودکان و یا بر خانواده و همچنین بررسی تاثیر این مداخلات تنها بر یک جنبه رشدی کودکان. محتوای آموزشی مورد استفاده در این مطالعه با توجه به مشکلات مادران و کودکان با سندروم داون در تمامی سطوح و ابعاد رشدی و با هدف کاهش اثرات ناشی از استرس در این مادران طراحی شده است این محتوا با توجه به محدودیت زمانی مادران کودکان باسندروم داون نیازمند حداقل آموزش بود و به صورت کمک به خود صورت گرفت.
اهداف اصلی تحقیق
اثر تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی روانی کودکان دارای سندرم داون
بررسی و انجام یک دور اظطراب سنجی،EQ بر روی فاکتورهای روانشناسی کودکان سندروم داون؛
اثر تمرینات ترکیبی هوازی و مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی روانی کودکان دارای سندرم داون تفاوتی ندارد.
شاخص آمادگی قلبی- عروقی، انعطافپذیری کودکان قبل و بعد از اموزش در گروه های مداخله و کنترل تفاوتی ندارد.
تاثیر ورزش و عملکرد روانی قبل و بعد از اموزش تفاوتی ندارد.
مکانیسمهای ایجاد سندرم داون
عدم جدا شدن درست کروموزومی هنگام تقسیم[۳]
۹۵ درصد تمام مبتلایان به تریزومی ۲۱ را شامل میشود. در میوزI یا میوزII میتواند رخ دهد: فرایند غیرطبیعی با هم ماندن کروموزومها در آنافاز I یا II رخ میدهد. بررسیها نشان میدهد که خطای میوزی معمولاً طی میوز مادر (اغلب ۹۵٪ از موارد) مشکل در میوزI مادر است، اما در میوز پدری (اغلب ۵٪ از موارد) معمولاً خطا در میوزII پدر است بنابراین سن بالای مادر بسیار مهمتر میباشد. اهمیت سن مادر در سندرم داون به دلیل فیزیولوژی اووگونی میباشد که مراحل اووژنز بسیار طولانیتر از اسپرماتوژنز میباشد در واقع اووژنز از دوران جنینی شروع و تا زمان لقاح ادامه دارد. این موضوع را میتوان به این شکل توضیح داد که در جنس مؤنث تولید تخمک از دوران جنینی شروع شده سپس دچار وقفه میشود و این وقفه تا چرخههای تخمک گذاری ادامه مییابد، در هر چرخه تخمک گذاری یک تخمک با ادامه تقسیم میوز از تخمدانها آزاد میشود، پس هر چه سن افزایش یابد طول مدت دوره توقف افزایش بیشتری خواهد داشت که همین افزایش این دوره رکود یا توقف باعث بهم ریختگی و کاهش کارایی دستگاه تقسیم سلولی در تخمکها و احتمال ایجاد خطا بهصورت عدم تفرق صحیح [۴]میشود، اما در مردان شروع تولید اسپرم دوران بلوغ بوده و روزانه تقسیمات متعددی برای ایجاد اسپرمهای جدید ایجاد میشود و چنین دوره وقفه ای وجود ندارد(مورایس و همکاران[۵]،۲۰۱۸).
جابهجایی رابرتسونی [۶]
حدود ۴ درصد از مبتلایان را شامل میشود. در این مکانیسم دو کروموزوم آکروسنتریک (میانپار) بازوهای کوتاه را از دست میدهند و بازوهای بلندشان به هم متصل میشود. اغلب اوغات کروموزومهای درگیر کروموزوم ۱۴ و ۲۱ میباشند. افرادی که در اثر جابه جایی رابرتسونی دچار سندرم داون میشوند، پدر یا مادر آنان حاملهای سالم (از نظر فنوتیپ) جابه جایی رابرتسونی هستند. تعداد کروموزوم فرد حامل ۴۵ عدد است و تنها مشکل او ایجاد گامتهای دارای ناهنجاری میباشد.
حدوداً کمتر از ۱ درصد از مبتلایان را شامل میشود. برخی از متخصصین اعتقاد دارند این حالت یک نوع ایزوکروموزوم است، در این حالت بازوهای دو کروموزوم ۲۱ فرد حذف و بازوهای بلند به هم متصل میشوند. در واقع فرد تنها یک کروموزوم ۲۱(۲۱q21q) خواهد داشت و این فرد را حامل گویند و از لحاظ فنوتیپ سالم بوده و مشکل تنها در گامتوژنز میباشد. فرزند فرد حامل یا مبتلا به سندرم داون خواهد بود یا در اثر مونوزومی ۲۱ سقط خواهد شد.
این افراد در برخی از بخشهای بدنشان دارای سلولهایی با کاریوتیپ تریزومی ۲۱ خواند بود و در برخی دیگر کاریوتایپ حتی نرمال دارند. موزائیسم در تقسیم میتوز اتفاق میافتد و بسته به اینکه در چه مرحلهای از تشکیل جنین اتفاق افتد فنوتیپ متفاوتی را نشان خواهد داد، یعنی هرچه تعداد سلولهای تریزومی ۲۱ کمتر باشد (زمان بیشتری از تشکیل سلولهای جنینی گذشته باشد) فنوتیپ خفیف تری را نشان میدهد (غفاری،۱۳۹۸).
عقب ماندگی ذهنی یک اختلال تقریبا شایع است که حدود ۱ تا ۳ درصد از جمعیت را مبتلا می کند(گائینی و رجبی،۱۳۹۴).
معیارهای تشخیص عقب ماندگی ذهنی عبارتند از:
۱-کاهش قابل توجه در عملکرد ذهنی که توسط آزمون های استاندارد و حساس قابل تشخیص باشد
۲- اختلال در سازگاری ، ناتوانی در انجام اعمال روزانه و ناتوانی در اعمال خود مراقبتی است که همراه یک بهره هوشی پایین وجود داشته باشد ، تشخیص داده می شود(همان).
البته مرسر[۷]به این عدد اعتراض داشت و میزان ۱% را قبول دارد. او اظهار می دارد ۳% بر مبنای چهار فرض بی ارزش بدست آمده که عبارتند از :
۱٫بهره هوشی تنها معیار تشخیص عقب ماندگی ذهنی است (یعنی بهره هوشی و رفتار تطابقی کاملا مرتبط هستند)
۲٫درصدهای مساوی از افراد در هر مقطع سنی به عنوان عقب مانده ذهنی تشخیص داده می شوند.
۳٫بهره هوشی ثابت است.
۴٫میزان مرگ و میر افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی مشابه جمعیت طبیعی میباشد.
وی همچنین معتقد است که ارتباط بین بهره هوشی و رفتار تطبیقی در سطوح مختلف بهره هوشی متفاوت میباشد و میزانی که این دو معیار در آن مرتبط نیستند عدد ۳% را کاهش می دهد ولی به چه نسبت مشخص نیست.
با وجود این، آمار نشان می دهد که افراد عقب مانده ذهنی جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. این عارضه ۱۰ برابر بیشتر از فلج مغزی ، ۲۰ برابر بیشتر از نواقص مجرای نخاعی و آسیب هایی چون اسپاینابیفیدا شیوع دارد و ۲۵ برابر بیشتر از نابینایی افراد جامعه را تحت تاثیز قرار میدهد البته گستره آثار عقب ماندگی ذهنی به میزان قابل توجهی متغیر است. حدود ۸۷ درصد این افراد به درجات کم تحت تاثیر قرار گرفته اند. شیوع عقب ماندگی ذهنی بر اساس آخرین آمارهای جهانی ۳ درصد جمعیت ذکر شده است(کاپلان و همکاران[۸]،۲۰۱۴).
در کشور ایران با توجه به آمار معلولان ذهنی با رقم معمول یک میلیون و دویست هزار نفر روبه رو هستیم و در همین راستا نیز مطابق با آمار جمعیت گروههای سنی سال ۱۳۷۰ با مد نظر داشتن ۲ درصد جمعیت تعداد معلول ذهنی را تا سال ۱۳۷۵ ، ۷۳۲۶۵۴ تخمین زده اند(آملی،۱۳۹۵).
به هر حال علی رغم پیشرفت علوم و فن آوری و تلاشهای اصولی در جهت کاهش معلولیت متاسفانه حدود ۱۰ درصد از کودکان سنین مدرسه در هر جامعهای استثنایی هستند و از نظر جسمی، ذهنی و روانی با همسالان خود تفاوت چشمگیری دارند. در کشور ما نیز با توجه به درصد جمعیت پایین تر از ۲۰ سال ، حدود ۲ میلیون کودک استثنایی وجود دارند که خانواده های آنان در پذیرش معلولیت کودک خویش به کمک و حمایت نیازمندند. طبق گزارش سازمان بهزیستی کشور در سال ۱۳۷۶ جمعا ۷۰۳۴۹ دانش آموز استثنایی در مدارس استثنایی سراسر کشور تحت آموزش بودهاند که از این تعداد ۴۵۸۲۳ نفر (۱۳/۶۵%) را گروه کودکان عقب مانده ذهنی به خود اختصاص دادهاند (حسینی و همکاران،۱۳۹۶).علاوه بر شیوع قابل توجه این ناتوانی که با نقصان رشد در ابعاد مختلف جسمانی، روانی ، اجتماعی و تربیتی همراه است ، می تواند مشکلات متعددی برای فرد بیمار همچنین خانواده وی در زمینه مراقبت و نگهداری از وی به وجود آورد(همان).
بهره هوشي (IQ) افراد با نشانگان داون
بسياري از کودکان با نشانگان داون، ظرفيت هوشي يک کودک ۶ تا ۸ ساله را دارند. البته ممکن است آنان پيشرفتي از خود نشان ندهند. به طور کلي در اين کودکان نقايص انگيزشي، نسبت به يادگيري محتواي دروس وجود دارد. اين نقايص به ميزان درجه عقب ماندگي ذهني آنان بستگي دارد. چه بسا كه ممکن است سختتر بياموزند و حتي بسياري از آنها از فرصتهاي يادگيري نيز اجتناب کنند. کودکان با نشانگان داون از شيوههاي حل مساله ساده و ابتدايي براي يادگيري خود بهره ميگيرند. اين کودکان از لحاظ رشد جسماني و رواني کندتر از ساير کودکان هستند و کارکرد ذهني آنها اغلب بين عقب مانده ذهني خفيف تا متوسط است. (موس[۹]،۲۰۱۲).
رشد هوش در همه افراد تحت تاثير سه عامل ژنتيك و وراثت، محيط و ويژگيهاي خاص فردي وشخصيتي است. اما پديده هوش و رشد كنشهاي ذهني در سندرم داون به گونهاي است كه در جريان تشكيل نطفه و تقسيم سلولي، وقوع يك خطا و اختلال در ساختار و نظام كروموزومي به طور جدي آن را متاثر ميكند. به بيان ديگر، كروموزوم اضافي ۲۱، كه عامل اصلي به وجود آورنده سندرم داون است، به شكلهاي گوناگون بر رشد و كنشهاي مغزي فرد اثر ميگذارد. رشد مغز و توسعه كنشهاي ذهني متنوع در اين كودكان به كندي انجام ميشود. البته در سالهاي اوليه رشد، عليرغم اين تاخير عمدتاً قادرند همانند همسالان خود از عهده انجام مهارتهاي ساده و اوليه برآيند. اما در مراحل بعدي رشد خود، در يادگيري مهارتهاي پيچيده ،كه مستلزم هماهنگيهاي شناختي، حسي و حركتي است، با مشكل قابل توجهي مواجه ميشوند. بهره هوشي كودكان سندرم داون در اكثر موارد، به تدريج متناسب با بالا رفتن سن تقويمي آنها تا حدودي سير نزولي پيدا ميكند. البته اين كاهش بهره هوشي بهاين معنا نيست كه كودكان سندرم داون با افزايش سن وضعيت بدتري پيدا ميكنند، بلكه عمدتاً از اين جهت است كه الگوهاي رشد دوران خردسالي خود را حفظ نميكنند و زودتر از ساير افراد به بالاترين سطح رشد ذهني خود ميرسند (افروز،۱۳۹۷).
کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر تفاوت چندانی از لحاظ ویژگیهای ظاهری با کودکان عادی ندارند ولی به طور کلی این کودکان تاخیرهایی در رشد حرکتی دارند و مبتلا به بیماریها و شرایط مختلف مانند فلج مغزی ، صرع و نواقص حسی هستند. این کودکان در کل از وضعیت جسمانی وحرکتی ضعیفتری نسبت به همسالان عادی برخوردارند و به دلیل تعداد قلیلی از علل ارگانیک و مادرزادی در بروز عقب ماندگی ذهنی، کمبود ویا نقص جسمانی بیشتری در کودکان آموزش پذیر نسبت به کودکان عادی دیده میشود. هرچند تعداد قابل توجهی از آنها در دیدن ، شنیدن و هماهنگی حرکتی مشکل عمده ای ندارند ولی برخی از آنان در دیدن، شنیدن و هماهنگی حرکتی کندی بیشتری نشان میدهند(شریفی درآمدی،۱۳۹۷). معلم باید اطلاعات خاص درباره ی علل وماهیت ومشکلات روانی وناتوانیهای ناشی ازمعلولیت های مختلف کسب کند. لازم است اثرات تمرینات روی این حالتها واینکه چگونه امکان دارد بازیها و ورزش به سلامت اجتماعی عاطفی ونیزجسمانی افراد معلول کمک کند مشخص شود(شفیعی،۱۳۹۶).
داشتن فعالیت بدنی در طول روز برای همه افراد مهم است؛ چراکه مزایای بسیاری در زمینه سلامت جسمی، سلامت روحی و عاطفی، سلامت فکری و اجتماعی به دنبال دارد. در رابطه با بررسی اثر ورزش بر سندروم داون باید ابتدا بدانیم آیا فرد مبتلا به این سندروم میتواند ورزش کند یا نه. اگر مطالعات کافی در مورد فرد مبتلا به سندروم داون داشته باشید متوجه میشوید که این افراد تنها از نظر رشد عقلی و جسمی با افراد سالم متفاوتند؛ در واقع آنها دارای سلایق، دیدگاهها، استعداد بوده و قدرت کسب مهارت و حرفههای مختلف را دارند. بنابراین میتوان از آنها انتظار داشت زیر نظر یک فیزیوتراپ، متخصص توانبخشی و پزشک سندروم داون تمرینات و ورزشهایی را انجام دهند. اما سوال دیگر این است که ورزش سندروم داون زنان و مردان چقدر در سلامت جسمی و روحی فرد و بالا رفتن میزان امید به زندگی او تاثیر دارد. اگر به آمار دقت کنید متوجه میشوید که میزان امید به زندگی اقراد مبتلا به این سندروم نسبت به افراد عادی کمتر است؛ علت آن نیز بروز بیماری های قلبی و عفونی است. اما ورزش کردن امکان بروز بسیاری از این مشکلات را به حداقل میرساند. خواندن نکات زیر به درک بهتر ارتباط ورزش و سندروم داون کمک میکند.۱)ورزش قدرت و استقامت بیشتری ایجاد میکند.۲)فعالیت برای سندروم داون به کاهش وزن و سلامتی فرد کمک میکند۳)ظرفیت تنفسی را بهبود میبخشد.۴)باعث بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی فرد میشود.۶)باعث ایجاد تعادل در راه فتن و تناسب در سایر حرکات فرد میشود. ۸)تعاملات اجتماعی فرد مبتلا به سندروم داون را گسترش میدهد.۹)باعث افزایش استحکام استخوانها میشود. ۱۰)ورزش سندروم داون باعث کاهش بروز بیماریهای قلبی و تنفسی میشود(گائینی و رجبی،۱۳۹۴).
تأثیر تمرینات ورزشی بر بهبود ضربان قلب افراد با سندرم داون
نتایج پاستور و همکارانش نشان داد ظرفیت تمرین، حداکثر ضربان قلب و فشار خون در این افراد پایین است همچنین بین رکوردهای بهدستآمده با زمان تمرین و سن ارتباط معنیداری وجود داشت، اما با IQ ارتباطی مشاهده نشد. پتیتی و بونه نشان دادند ارتباط معنیدار و مثبتی بین آمادگی قلبیعروقی و قدرت عضلانی پا وجود دارد. اما این ارتباط در بین افراد سندرم داون بیشتر بود. نتایج این مطالعه نشان داد قدرت پا ممکن است یک عامل مهم در حداکثر اکسیژن مصرفی در افراد کمتوان ذهنی باشد. در حال حاضر برای بهبود وضعیت قلبیعروقی این افراد عمدتاً از عمل جراحی استفاده میشود. البته نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که تمرینات ورزشی مناسب نیز میتواند باعث بهبود سلامت قلب و عروق این افراد شود. لوئیس و همکاران نشان دادند افراد سندرم داون دارای اختلال در سیستم عصبی خودکار قلب هستند که این مشکل با انجام تمرینات ورزشی مناسب بهبود معنیداری مییابد. تمرینات ورزشی میتواند باعث تنظیمات عصب واگ و بهبود عملکرد سمپاتیک واگی در افراد سندرم داون شود تا عملکرد واگی به سطوح نزدیک به افراد سالم برسد و تنظیمات خودکار قلبی در این افراد بهبود یابد (لوئیس و همکاران،۲۰۱۵).
تمرینات هوازی افراد با سندرم داون
آندریولو و دیگران پس از مرور کلیهتحقیقات انجامشده در خصوص تأثیر تمرینات هوازی روی افراد با سندرم داون گزارش کردند که مدارک کافی وجود ندارد که تمرینات هوازی بتواند باعث بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی بچههای سندرم داون شود. اما برخی شواهد نشان میدهند برخی جنبههای فیزیولوژیکی یا روانشناختی با استفاده از برنامههای تمرین ترکیبی بهبود پیدا میکنند و البته این پژوهشگران اظهار داشتهاند که برای روشن شدن این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتری است. نتایج تحقیق زامبرانو و همکاران روی افراد با سندرم داون نشان داد فعالیتهای بدنی هوازی میتوانند به عنوان راهی برای کاهش استرس اکسیداتیو در این اشخاص عمل کنند. وان پراگ و دیگراننیز در تحقیق خود نتیجه گرفتند که دویدن باعث افزایش فرایند تولید نرون در شکنج دندانهدار هیپوکمپ و بهبود فرایند یادگیری میشود(وان پراگ[۱۰]،۲۰۱۲).
تعادل و کنترل پاسچر کودکان مبتلا به سندرم داون
تعادل از عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت نیست، اما چون یکی از تواناییهای افراد سندرم داون است که اختلالات بیشتری دارد، در این تحقیق نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. افراد سندرم داون فقط چند ثانیه میتوانند تعادل را در یکپا حفظ کنند و اغلب آنها قادر به حفظ تعادل با چشمان بسته نیستند. در حالی که تعادل در فعالیتهای روزمره از قبیل راه رفتن، بالا و پایین رفتن از پله و همچنین حفظ تحرک و جلوگیری از افتادن لازم است. کاهش تونیسیته عضلانی و شلی مفصلی پدیده مشترک در افراد مبتلا به سندرم داون است. در مبتلایان به سندرم داون به دلیل عملکرد برخی از فاکتورها مانند تعداد فیبرهای عضلانی یا درصد کمتر فیبرهای کند انقباض، قدرت کمتر از افراد معمولی و کمتوانان ذهنی بدون سندرم داون است.این ضعف عضلانی در اندام تحتانی و تعادل ضعیف در ایستادن، خطر افتادن در این افراد را افزایش میدهد(کارن[۱۱] و همکاران،۲۰۱۵). در چندین مطالعه تأثیر مثبت برنامههای تمرینی راه رفتن در افزایش قدرت، استقامت عضلانی و تعادل در افراد پیر با سندرم داون نشان دادهشده است. بهبود در قدرت و تعادل بعد از برنامه راه رفتن ممکن است تأثیر مثبت در افزایش اعتمادبهنفس و کاهش یا کند شدن روند بیماریهای مرتبط به سن، کاهش خطر افتادن و تشویق افراد سندرم داون برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی داشته باشد. مبتلایان به سندرم داون سطح پایینتری از رشد کنیتیکی در مقایسه با افراد طبیعی در ارتباط با پاسچر، کنترل کنیتیکی و بهویژه توانایی تعادل دارند تأخیر بلوغ مخچه، ارتباط سایز کوچک مخچه و ساقه مغز و عدم برخورداری از تجارب محیطی و برنامههای تمرینی در افراد مبتلا به سندرم داون ممکن است پاسخی برای اغتشاشات تعادل باشد (گایدتی[۱۲] و همکاران ،۲۰۱۶).
ترکیب بدنی کودکان مبتلا به سندرم داون
در تحقیقات مختلف، کودکان مبتلا به سندرم داون را افرادی غیرفعال توصیف کردهاند که بیشتر وقت خود را در خانه سپری میکنند. نتایج بررسیها نشان داده است تفاوت معناداری در متغیر شاخص توده بدنی بین کودکان مبتلا به سندرم داون و دیگر همتایان سالم آنها وجود ندارد؛ اما زمانی که تحقیقات درباره بزرگسالان انجام شد، نتایج آنها چنین بود: میزان شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در مبتلایان به سندرم داون نسبت به افراد سالم بیشتر بود. همچنین محققین در این خصوص نشان دادهاند در کل، توده عضلانی در زن و مرد مبتلا به سندرم داون کمتر از همتایان سالمشان است. نتایج تحقیقات متعدد در خصوص ترکیب بدنی و چاقی و درصد چربی بدن این افراد نشان داده است میزان فعالیت بدنی مبتلایان به سندرم داون کمتر از دیگر از افراد است؛ بنابراین بیشتر از افراد همسن خود، به اضافهوزن و چاقی دچار میشوند و مستعد داشتن نمره بالاتری در متغیر شاخص توده بدنی هستند( لدزما[۱۳] و همکاران ،۲۰۱۷). زمان شروع اضافهوزن این افراد، عمدتاً اوایل کودکی است. کودکانی که در خانه زندگی میکنند، کمتر از کودکان سندرم داونی که در مؤسسه زندگی میکنند، در متغیر وزن متفاوت هستند. این تفاوتها میتواند ناشی از رژیم غذایی و فعالیت بدنی متفاوت در این دو محیط باشد. درواقع، اضافهوزن و چاقی از نگرانیهای جدید در خصوص مبتلایان به سندرم داون است؛ زیرا برخی مطالعات درباره این افراد نشان داده است که ۳۵ تا ۵۰ درصد آنها چاق هستند. مردان با بیش از ۲۵ درصد چربی بدن و زنان با بیش از ۳۵ درصد چربی بدن، افراد چاق در نظر گرفته میشوند (واسیلیوس و النی[۱۴]،۲۰۱۹). از دلایل عمده اضافهوزن در مبتلایان به سندرم داون، سبک زندگی غیرفعال آنهاست، البته به دلیل اینکه این افراد توانایی حضور در فعالیتها و برنامههای ارتقای سلامت را ندارند در این خصوص، موانع بسیاری پیشروی آنهاست. برخی از این موانع و مشکلات عبارتاند از بالا بودن هزینه حضور در این برنامهها، محدودیت در دسترسی به اماکن تفریحی و ورزشی، مشکل حملونقل و یافتن افراد مناسب برای توضیح و آموزش دادن تمرینات؛ بنابراین توسعه فعالیتهای بدنی برای مدیریت چاقی در جوانان مبتلا به سندرم داون، لازم است. درحقیقت، فواید فعالیت بدنی همراه با رژیم غذایی در این افراد به کاهش خطر بیماری قلبیعروقی، کاهش اختلالات متابولیکی، کاهش خطر ابتلا به دیابت، کاهش خطر ابتلا به فشارخون بالا منجر میشود(همان).
پیشینه پژوهش:
المحجوب[۱۵] و همکاران(۲۰۱۵)، به بررسی تاثیر یک برنامه تمرینی ترکیبی روی برخی شاخص های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی نوجوانان مبتلا به کم توانی ذهنی پرداخته اندکه نتایج، بهبود در شاخص های مورد سنجش و نیز قدرت عضلانی را نشان می دهد.
فوتیادو و همکاران[۱۶](۲۰۱۸)، را مورد آزمایش قرار دادند . مدت زمان این تمرین ۳ بار در هفته، هر جلسه ۴۵ دقیقه بود که ۱۲ هفته به طول انجامید.گروه تجربی ۱۰ نفر را شامل می شد . نتایج پیشرفت این گروه را در تعادل پویا نشان داد.
جان تی[۱۷] و همکاران(۲۰۱۷)، نشان دادند که تفاوت در فعالیت های جسمانی کودکان عقب مانده ذهنی خیلی سریع و در سنین دبستان بوجود می آید و در کلیه شرایط قابل اندازه گیری می باشد.
لدزما[۱۸] و همکاران (۲۰۱۷)، تاثیر جسمانی و روانی یک برنامه تمرینی را روی بزرگسالان عقب مانده ذهنی مورد بررسی قرار دادند. این تحقیق تعداد ۳۰ نفر آزمودنی را شامل می شد که تحت یک برنامه تمرینی ۸ هفته ای و در هر هفته ۲ بار قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که افراد کم توان ذهنی می توانند از فواید جسمانی و روانی تمرین بویژه در افزایش قدرت و انعطاف پذیری بهره ببرند.
روش گردآوری دادهها و اطلاعات
در روند این تحقیق به منظور بررسی فاکتورهای آمادگی جسمانی و فعالیت بدنی کودکان و نوجوانان مبتلا به سندرم داون از پایگاههای اطلاعاتی بینالمللی و ملی پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، گوگل اسکالر، پابمد، مدلاین، الزویر و ابسکو استفاده شد. در جستوجوی مقالات و اصطلاحات از زبان فارسی و انگلیسی استفاده شد که شامل آمادگی جسمانی، فعالیت بدنی، سندرم داون، توانبخشی، کمتوانی ذهنی، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، آمادگی هوازی، تعادل، چابکی و انعطافپذیری استفاده شد. در بخش میدانی از طریق آزمونهای انجام شده مقدار هر یک را بطور دقیق یاداشت کرده و در کل مورد تحلیل قرار میگیرند.
ابزار گردآوری اطلاعات از طریق اعداد و ارقامی که طی رکوردهای که ثبت میشود و همچنین از طریق تست آزمونهایی است که کودکان در آن شرکت میکنند. از بین تعداد جامع در دسترس در مراکز بهزیستی و مادران دارای فرزندان سندروم داون و با استفاده از روش های روان درمانی و ازمونهایی که شامل آزمون دراز نشست، آزمون دو، آزمون پرش عمودی، آزمون پله، آزمون بالک، آزمون کوپر، دستگاه ایزوکینیتیک، آزمون یک تکرار بیشینه تستهای روانشناسی تست اضطراب سنجی،تستEQ انجام شد.
تعادل ایستا با چشم باز کودکان دارای سندروم داون:
تعادل ایستا با چشم باز آزمودنیها قبل و بلافاصله پس از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون عملکردی ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج تعادل ایستا با چشم باز آزمودنی ها در آزمودنیها در جدول (۴-۸)؛ آورده شده است. همانطور که در جدول (۴-۸)، مشاهده میشود میزان تعادل ایستا با چشم باز گروه کنترل نسبت به گروه تجربی در دو مرحله آزمون تغییر چندانی نداشته است ولیکن ظاهرا این متغیر در گروه تجربی به دنبال یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) نسبت به گروه کنترل بهبود داشته است.
تعادل ایستا با چشم بسته کودکان دارای سندروم داون:
تعادل ایستا با چشم بسته آزمودنیها قبل و بلافاصله پس از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون عملکردی ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج تعادل ایستا با چشم بسته آزمودنی ها در آزمودنیها در جدول (۴-۹)؛ آورده شده است. همانطور که در جدول (۴-۹)، مشاهده میشود میزان تعادل ایستا با چشم بسته گروه کنترل نسبت به گروه تجربی در دو مرحله آزمون تغییر چندانی نداشته است ولیکن ظاهرا این متغیر در گروه تجربی به دنبال یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) نسبت به گروه کنترل بهبود داشته است.
مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله آموزشی در کودکان دارای سندروم داون
همانطور که در جدول(۴-۲)؛ مشاهده میشود مداخله آموزشی تاثیر زیادی بر شاخصهای مورد مطالعه داشته است. و تاثیر معنی داری داشته است.
نتیجهگیری:
امروزه جامعه سالم نیازمند افرادی است که دارای سلامت جسمانی و روانی مناسب هستند. داشتن سلامت برای همه کودکان نیازمند برنامهها و برنامهریزیهای مناسب است. کودکان دارای سندرم داون نیاز به اهمیت بیشتری در جامعه هستند. توجه كامل به این كودكان در جامعه ازمهمترين مسايل و بهترين سرمايهگذاريها براي آينده جامعه محسوب ميشود. امروزه در تمام جوامع بشري كودكان استثنايي بهويژه كودكان سندرم داون مورد توجه خاصي قرار دارند. توجه جدي به كودكان معلول جسمي و ذهني متضمن سرمايه گذاريهاي قابل توجه از سوي دولتها بهويژه در زمينه توانبخشي و تعليم و تربيت است.
یافتههای تحقیق نشان داد بین آمادگی قلبی- عروقی، قدرت و استقامت عضلانی و انعطافپذیری کودکان دارای سندرم داون گروه تجربی و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد، اما بین شاخص توده بدن کودکان دارای سندرم داون گروه تجربی و کنترل تفاوت معنیداری به دست نیامد.
یافتههای تحقیق نشان داد قدرت عضلات پا قبل و بلافاصله پس از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون قدرت ایزومتریک و با استفاده از داینامومتر اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج آزمودنیها در متغیر قدرت عضلات پا در گروه کنترل در دو مرحله آزمون تغییر چشمگیری نداشته است، درصورتی که گروه تجربی در پس آزمون به پیشرفت قابل ملاحظهای دست یافته است.
یافتههای تحقیق نشان داد قدرت عضلات مچ دست راست قبل و بعد از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون قدرت ایزومتریک و با استفاده از داینامومتر اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج متغیر قدرت عضلات مچ دست راست آزمودنیها در میزان قدرت عضلات مچ دست راست در گروه کنترل در دو مرحله آزمون تغییر چشمگیری نداشته است، درصورتی که گروه تجربی در پس آزمون به پیشرفت قابل ملاحظهای دست یافته است.
یافتههای تحقیق نشان داد قدرت عضلات مچ دست چپ قبل و بعد از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون قدرت ایزومتریک و با استفاده از داینامومتر اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج متغیر قدرت عضلات مچ دست راست آزمودنیها در میزان قدرت عضلات مچ دست چپ در گروه کنترل در دو مرحله آزمون تغییر چشمگیری نداشته است، درصورتی که گروه تجربی در پس آزمون به پیشرفت قابل ملاحظهای دست یافته است.
یافتههای تحقیق نشان داد تعادل ایستا با چشم باز آزمودنیها قبل و بلافاصله پس از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون عملکردی ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج تعادل ایستا با چشم باز آزمودنیها در میزان تعادل ایستا با چشم باز گروه کنترل نسبت به گروه تجربی در دو مرحله آزمون تغییر چندانی نداشته است ولیکن ظاهرا این متغیر در گروه تجربی به دنبال یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) نسبت به گروه کنترل بهبود داشته است.
یافتههای تحقیق نشان داد تعادل ایستا با چشم بسته آزمودنیها قبل و بلافاصله پس از یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) و قدرتی بوسیله آزمون عملکردی ایستادن روی یک پا اندازه گیری شد. میانگین و انحراف معیار نتایج تعادل ایستا با چشم بسته آزمودنی ها در آزمودنیها در میزان تعادل ایستا با چشم بسته گروه کنترل نسبت به گروه تجربی در دو مرحله آزمون تغییر چندانی نداشته است ولیکن ظاهرا این متغیر در گروه تجربی به دنبال یک دوره تمرینات (مقاومتی، هوازی، ترکیبی منتخب) نسبت به گروه کنترل بهبود داشته است.
یافتههای تحقیق نشان داد مداخله آموزشی تاثیر زیادی بر شاخصهای مورد مطالعه داشته است. و تاثیر معنی داری داشته است.
نتایج تحقیق نشان داد که سطح آمادگی قلبی-عروقی در کودکان دارای سندرم داون کمتر از کودکان بدون سندرم داون است. نتایج این قسمت از پزوهش با نتایج پژوهش کارین هارجو[۱۹](۲۰۰۵) و پتیتی و همکاران[۲۰](۲۰۱۰) که در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که حداکثر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب به طور معنی داری در گروه عقب ماندههای ذهنی بدون سندرم داون بیشتر از افراد دارای سندرم داون است. همخوانی داشت. همچنین با کارین هارجو(۲۰۰۵) نیز به این نتیجه رسید که سطح آمادگی قلبی-عروقی به طور معنی داری در عقب ماندهای ذهنی پایینتر از افراد نرمال است. اما اختلاف معنی داری بین دو گروه عقب مانده ذهنی با و بدون سندرم داون وجود نداشت. که با نتایج این پژوهش مغایرت دارد. شاید این مغایرت به دلایل تعداد کودکان شرکت کننده بوده است.
پتیتی و فرنهال[۲۱](۲۰۱۲) بیان کردند قدرت ضعیف در پا توانایی برای دستیابی به شدت زیاد تمرین را محدود میکند. کودکان با دارای سندرم داون قدرت و ظرفیت هوازی را در مقایسه با کودکان نرمال با افزایش سن کاهش میدهند. سطح پایین آمادگی قلبی-عروقی کودکان دارای سندرم داون آنها را در معرض خطر بیشتر برای مشکلات سلامتی از قبیل دیابت نوع دو، بیماری قلبی – عروقی، استئوپروز و چاقی قرار میدهد. همچنین در توانایی انجام کار و فعالیتهای روزانه یا شرکت در ورزش و فعالیتهای تفریحی تاثیر میگذارد. این دلایل موجب افزایش علاقه به رشد و استفاده از برنامههایی برای بهبود آمادگی- قلبی-عروقی در کودکان سندرم داون شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که سطح قدرت و استقامت عضلانی در کودکان داری سندرم داون با کودکان بدون سندرم داون بیشتر است. نتایج این پزوهش با نتایج پژوهش دیچتر و همکاران[۲۲](۲۰۰۸) و تیسیماراس و همکاران[۲۳](۲۰۰۷) و پتیتی و بوته[۲۴](۲۰۰۸) همخوانی دارد. آنها در نتایج خود بیان کردند که افراد نرمال در قدرت ایزوکنتیک برای بازو و پا رکود بهتری نسبت به عقب مانده ذهنی با و بدون سندرم داون داشتند. ولی اختلاف معنداری بین عقب ماندگان ذهنی با و بدون سندرم داون در قدرت بازو وجود نداشت.
پیشنهادها:
یکی از دلایل کمتر بودن ظرفیت آمادگی جسمانی در کودکان دارای سندروم داون میتواند ناشی از کمتر بودن توده عضلانی، کمتر بودن قدرت عضلانی، اختلالات تیروئیدی، شلی عضلانی، چاقی بیشتر و یا اختلالات سیستم سمپاتیک در پاسخ به فعالیت ورزشی، سبک زندگی غیرفعال، عادتهای تغذیهای، کمبود فعالیتهای تفریحی، فقر هماهنگی حرکتی، چاقی و کمبود انگیزه کافی برای فعالیتهای بدنی باشد. کم بودن آمادگی جسمانی در کودکان دارای سندروم داون آنها را در معرض خطر بیشتری در زمینه سلامت مانند دیابت نوع ۲، بیماریهای قلبیعروقی، پوکی استخوان و چاقی قرار میدهد. همچنین میتواند توانایی آنها برای انجام کار، فعالیتهای روزمره زندگی و یا شرکت در فعالیتهای ورزشی و تفریحی را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین برنامه شرکت در برنامههای افزایش آمادگی جسمانی برای این افراد ضروری به نظر میرسد. برخی تحقیقات نیز نشان دادهاند تمرینات ورزشی مناسب میتواند باعث بهبود سلامت قلب و عروق این افراد شود. نتایج تحقیقات نشان میدهد خستگی زودرس، توقف زودهنگام در فعالیت و محدودیتهای حرکتی دلیل عدم اثربخشی تمرینات ورزشی در این افراد است.
– کودکان دارای سندرم داون نیاز دارند از نظر آمادگی جسمی، توانایی حرکتی و مکانیک بدن پیشرفت کنند. وضعیت بدنی این افراد معمولا ضعیف است وشادابی جسمی چندانی ندارند. نحوه گام برداشتن آنان نا متعادل و نا استوار است و حکایت از آن دارد که هماهنگی کلی حرکات بدنی ضعیف است . بنابراین لازم است تا برنامههای خاصی توسط مربیان آموزش دیده در این زمینه استفاده شود. تا به بهبود وضعیت جسمانی این کودکان کمک کنند.
– یکی از مهمترین علل ضعف این افراد در این زمینه در اختیار نداشتن امکانات کافی می باشد. برنامههای تربیت بدنی و تجربیات حرکتی برای کودکان عقب مانده،هوش را افزایش میدهد، خود فهمی یا خودآزمایی را بالا میبرد، توانایی حرکتی را بهتر،و آمادگی جسمانی را بیشتر می کند. بنابراین لازم است برنامه های تمرینی متناسب با شرایط آنها طراحی شود.
– پیشنهاد می گردد که در پژوهشهای آتی علاوه بر موارد بررسی شده اطلاعات شخصی فرد مبتلا به سندروم دان، به بررسی طولانی مدت رژیم غذایی و همچنین آزمایشات دورهای نیز پرداخت تا بتوان در طولانی مدت تاثیرات تمرینات انجام شده را نیز مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
-استفاده همزمان از تمرینات برنامه ریزی شده به همراه روشهای ماساژ درمانی نیز میتواند پیشنهاد مناسبی جهت پژوهشهای آتی باشد.
– به منظور دستیابی به بالاترین صحت نتایج، میتوان با تصویربرداری قبل و بعد از ارائه تمرینات دورهای فرایند مقایسهای را انجام داد و در نهایت نتایج بدست آمده از تصویربرداری را با داده های آماری مقایسه و ارزیابی نمود.
The effect of combined aerobic and resistance exercises on some factors of mental readiness of children with Down syndrome
FAEZE FIROOZI, Ali Golestani*
۱ Student of Sports Science Department, Faculty of Physical Education, Bojnord University, Iran
Firoozi.sahar7227@gmail.com
۲* Faculty of Sports Sciences Department, Sports Sciences, Bojnord University, Bojnord, Iran
a.golestani@ub.ac.ir
Abstract:
Full attention to these children in the society is considered one of the most important issues and the best investments for the future of the society. Today, in all human societies, special attention is given to exceptional children, especially mentally retarded children. Serious attention to physically and mentally disabled children implies significant investments by governments, especially in the field of rehabilitation and education. It may be hard to believe that mental retardation is an almost common disorder and affects about 1-3 % of the population, and even considering that with scientific advances, the chances of these people’s survival have increased, so at the same time Increasing life expectancy, their education should also be improved.
The purpose of this research was to investigate the effect of combined aerobic and resistance exercises on some factors of mental readiness of children with Down syndrome. The statistical population of this research was selected from among the population of children with Down syndrome, 48 children. They were divided into two groups of 24 people (control and experimental). The means of collecting information was through the numbers and figures that were recorded during the records and also through the tests that the children participated in. The findings of the research showed that there is a significant difference between cardiovascular fitness, strength and muscular endurance and flexibility of children with Down syndrome and without Down syndrome, but there is no significant difference between the body mass index of children with Down syndrome and without Down syndrome. ¬Dari was not obtained. Also, the findings of the research showed that the educational intervention had a great impact on the studied indicators. And it has had a significant impact.
Key words: combined aerobic and resistance exercises, physical and mental fitness factors, children with Down syndrome.
متابع:
شفیعی، محسن. (۱۳۹۶). روش تدریس تربیت بدنی. تهران :دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی.
بخشی زاده .شهرزاد (۱۳۹۸) .کودک عقب مانده ذهنی را بهتر بشناسیم ،انتشارات حریر.
گائینی.عباسعلی،رجبی.حمید.(۱۳۹۴).آمادگی جسمانی:انتشارات سمت.
ساجدی ، فیروزه . شهشهانی پور ،سهیلا .هادیان جزی ، محمدرضا. (۱۳۹۵).کم توانی ذهنی کودکان “علت شناسی ، تشخیص و مداخله” : انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
حسینی ، سید حمزه . رضا زاده، حسین .(۱۳۹۶). مقایسه نیازهای روانی – اجتماعی والدین دانش آموزان پسرعقب مانده ذهنی تالاسمی و عادی مقطع ابتدایی در شهرستان ساری، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، زمستان ،۱۲(۳۷).
ميلاني فر، بهروز. (۱۳۹۸). روانشناسي كودكان و نوجوانان استثنايي ( چاپ بیستم). تهران: انتشارات قومس.
نصرتي، فاطمه. (۱۳۸۵). مقايسه ويژگيهاي زيستي، رواني، شناختي و اجتماعي والدين كودكان با نشانگان داون با والدين كودكان عادي در شهر تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.
retardation. J Dev Phys Disabil.20. pp. 365-378.
Ledezma, Christina M. McConnell, Timothy R. FACSM May. (2017). Physical and Psychosocial Impacts of a Structured Exercise Program for Adults with Mental Retardation Medicine & Science in Sports & Exercise Volume 39 – Issue 5 – p S245.
Karen M. Smail, Michael Horvat.(2015).Effects of balance training on individuals with mental retardation.clinical Kinsiology : Journal of the American Kinesiotherapy .7.121-126.
Lewis CL, Fragala-Pinkham MA.(2015). Effects of aerobic conditioning and strength training on a child with down syndrome.a case study: Pediatr Phys Ther. Spring .17.1. 30-6.
Eli Carmeli, Tzvia Zinger-Wakin, Mohammed Morad, Joav Merrick. (2014). Can Physical training have an effect on well-being in Adults with mild intellectual disability.Mechanisms of Ageing & development 126 ,299-304.
Lotan, Meir. Isakov, Eli. Kessel, Shlomo; Merrick, Joav .(2014). Physical Fitness and Functional Ability of Children with Intellectual Disability. Effects of a Short-Term Daily Treadmill Intervention: TheScientificWorldJOURNAL .4. 449-457.
Vassilios, K. T and Eleni G.F. (2019). Effect of Training on the Muscle Strength and Dynamic Balance Ability of Adults with Down syndrome: The Journal of Strength and Conditioning Reserch.343-347.
Mark A, Hirsch, Tonya Toole,Charlses G,Maitland MD ,Robert A,Rider .(2013).The effect of balance training and high-intensity resistance training on persons with Idoiopathic Parkinson’s disease: Elsevier science (USA).84.1109-17.
Kozub.F. M .(2015).Explaining physical activity in individual with mental retardation.An exploratory study”, Education training in developmental disability, 38, pp.302-318.
Anita Wyznikiewicz-Nawracala. (2014). Development of physical fitness of pupils with mental retardation: journal of Human Kenetic .7.75-88.
Schlicht J, Camaione DN, Owen SV. (2012). Effect of intense strength training on standing balance, walking speed, and sit-to-stand performance in older adults. Center for Health Fitness, Department of Kinesiology: University of Connecticut, Storrs, USA. 56(5):M281-6
Angelopoulou N, Tsimaras V, Christoulas K, Kokaridas D, Mandroukas K.(2012). Isokinetic knee muscle strength of individuals with mental retardation, a comparative study. Department of Physical Education and Sport Science: Aristotle University of Thessaloniki, Greece.88 (3 Pt 1):849-55.
Wang. WY. Chang. JJ. (2011). Effects of jumping skill training on walking balance for children with mental retardation or down syndrome. KacHsiury HsuehTaschin.8. pp.484-495.
Millar AL, Fernhall B, Burkett LN. (2015). Effects of aerobic training in adolescents with Down syndrome: Department of Physical Therapy 25(2):270-4.
Pitetti KH, Rimmer JH, Fernhall B.(2009). Physical fitness and adults with mental retardation. An overview of current research and future directions. Department of Health. Administration, and Gerontology, College of Health Professions: Wichita State University.Kansas.16 (1):23-56.
Morris, JK; Mutton, DE; Alberman, E (2016). “Revised estimates of the maternal age specific live birth prevalence of Down’s syndrome”. Journal of Medical Screening. 9 (1): 2–۶٫ doi:10.1136/jms.9.1.2. PMID 11943789.
Moss, K. (2012). Hearing and Vision Loss Association ith Down Syndrome www. Tsbvi,edu/outreach/ seehear/ summer98/ down syndrome, hm.
Windows, J. (2014) Mylo dys plasia and acute megakareyo blastic leukemia in Downs syndrome. Leukemia Res,18(3), 163-171.
Karen, J., Dodd, N.Sh. (2005). A systematic review of the outcomes of cardiovascular exercise programs for people with Down syndrome. Arch Phys Med Rehabil, 86:2051-8.
Pitetti, K.H., Yarmer, D.A., Fernhall, B. (2010). Cardiovascular fitness and body composition of youth with and without mental retardation. Adapted Physical Activity Quarterly, 18:127-141.
Fernhall, B., Pitetti, K., Vukovich, M., Hensen, T., Winnick, J., Short, F. (2012). Validation of cardiovascular fitness tests in children with mental retardation. Am. Journal of Ment. Retard, 102:602-612.
Shields, N., Taylor, N. F., & Dodd, K. J. (2008). Effects of a community-based progressive resistance training program on muscle performance and physical function in adults with Down syndrome: a randomized controlled trial. Archives of physical medicine and rehabilitation, ۸۹(۷), ۱۲۱۵-۱۲۲۰٫
Rimmer, J. H., Heller, T., Wang, E., & Valerio, I. (2004). Improvements in physical fitness in adults with Down syndrome. American Journal on Mental Retardation, ۱۰۹(۲), ۱۶۵-۱۷۴٫
Baker, D., Wilson, G., & Carlyon, B. (1994). Generality versus specificity: a comparison of dynamic and isometric measures of strength and speed-strength. European journal of applied physiology and occupational physiology, ۶۸, ۳۵۰-۳۵۵٫
Weir, J. P., Housh, T. J., Weir, L. L., & Johnson, G. O. (1995). Effects of unilateral isometric strength training on joint angle specificity and cross-training. European journal of applied physiology and occupational physiology, ۷۰, ۳۳۷-۳۴۳٫
[۱] دانشجوی گروه علوم ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه بجنورد، ایران
Firoozi.sahar7227@gmail.com
[۲] هیئت علمی گروه علوم ورزشی، رشته علوم ورشی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
a.golestani@ub.ac.ir
[۳] Nondisjunction
[۴] Nondisjunction
[۵] Morris et al.
[۶] Robertsonian translocation
[۷] Merser
[۸] Kaplan et al.
[۹] Moss
[۱۰] Van Praag
[۱۱] karen.et al.
[۱۲]Laura Guidetti
[۱۳] Ledezma.et al.
[۱۴]Vassilios and Eleni
[۱۵]Sami Mohammed Elmahgoub
[۱۶]Fotiadou
[۱۷] John T.et al.
[۱۸] Ledezma.et al.
[۱۹] Karen harjo
[۲۰] Pitetti et al.
[۲۱] Pitetti & Fernhall
[۲۲] Dichter et al
[۲۳] Tissimaras et al
[۲۴] Petite & bush
true
true
https://farsagah.ir/?p=37053
true
true