×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  جمعه - ۲ آذر - ۱۴۰۳  
true
true
درهم تنیدگی تاریخ و فرهنگ و تاکید برهویت ایرانی

درهم تنیدگی تاریخ و فرهنگ و تاکید برهویت ایرانی، در این سطور گفت و گوی اینجانب میثم امیراصلانی مدیر پایگاه خبری-تحلیلی “موسیقی نو” و کارشناس ارشد مدیریت امور فرهنگی با بابک داریوش دکتری منظر شهری؛ صاحب کرسی های متعدد نظریه پردازی و سخنران “کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ” را می خوانید.

 

میثم امیراصلانی

به گزارش فارس آگاه  به نقل از موسیقی نو: این گفتگو پیرامون موضوع برگزاری کنسرت اخیر آقای علیرضا قربانی و آثار و تبعات احتمالی این رویداد است و به بررسی مسایل مرتبط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و محیطی آن می پردازد که از دید بنده و جناب دکترداریوش به بحث گذاشته و مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.

 

بابک داریوش

در ابتدا عرض کنم با مروری که بر اخبار پیرامون برگزاری کنسرت داشتم به نظرم رسید که نظرات مطرح شده توسط کارشناسان یا رسانه ها در مورد تبعات برگزاری این رویداد در فضای تاریخی تخت جمشید خیلی در چارچوب و اصول نقد علمی قرار نمی گیرد. این موضوع می تواند با موضوع انتخابات در ایران مرتبط باشد که فضای کشور را به شدت سیاسی کرده بود و قاعدتاً این فضا می توانست بر نظرات درباره این کنسرت اثر جدی بگذارد. اما به نظرم با عبور از فضای سیاسی می توانیم مساله را بهتر ارزیابی کنیم و می طلبد که فارغ از هرگونه تعصب و وابستگی و با نگاهی ملی و به صورت کارشناسی درباره آن بحث کنیم.  نکته اول اینکه بنده بطور کلی با برگزاری کنسرت به عنوان یک رویداد فرهنگی در سایت تاریخی مانند تخت جمشید که سایتی ثبت شده در یونسکو است موافق هستم که در ادامه به دلایل آن خواهم پرداخت.

 

میثم امیراصلانی

من سخنم را این گونه آغاز می کنم که در تعریفی، فرهنگ به مجموعه ای از باورهای عرفی و عمومی و فولکلور که در بستر زمان و تاریخ در یک کشور رخ می دهد اطلاق می شود و از منظری باورهای جمعی و عمومی به کهن الگوها نیز بخشی از فرهنگ یک ملت را رقم می زند.  به نظر من معماری ما موسیقی ما و سایر هنرها نیز ریشه در این باورها دارند که مجموعه این ها فرهنگ را تشکیل می دهد. در مورد کنسرت اخیر گروه موسیقی که خوانندگی آن بر عهده آقای قربانی بود، من هم بر این باور هستم که این اتفاق به لحاظ فرهنگی یک رویداد مثبتی بود که در یک مکان شاخص به لحاظ معماری و تاریخی و گردشگری، یک گروه و یک خواننده شاخص، موسیقی اصیل ایرانی را اجرا کردند و درهم تنیدگی خاصی به درستی میان اجزای مختلف فرهنگ رخ داد که بسیار خوشایند بود.

 

بابک داریوش

از نظر من هم اتفاق خوشایندی بود. اما نظراتی منفی از سوی کارشناسان و رسانه ها در این باره مطرح شده، که عموماً به آثار منفی و مخرب برگزاری کنسرت بر بنا و سایت آن تاکید دارند. دغدغه حفظ و نگهداری این مکان های شاخص دغدغه درستی است ولی به نظر من، با یک رویکرد و نگاه علمی به مساله می توانیم پیامدهای منفی را پیش بینی کنیم و جلوی آن ها را بگیریم. این رویکرد موضوع پیچیده ای نیست و تجارب جهانی در این رابطه وجود دارد. قطعاً ما در شرایط فرهنگی و اجتماعی متفاوتی در ایران زندگی می کنیم ولی به نظرم ما با انجام یک پژوهش مستقل قوی می توانیم حتی به الزامات و تدوین استانداردهایی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی در اماکن تاریخی برسیم. در این رابطه می توانیم از کمیسیون ملی یونسکو- ایران هم مشورت بگیریم. به باور من به لحاظ ضوابط سازمان یونسکو هم منعی برای برگزاری رویدادهای اینچنینی وجود ندارد؛ اگر داشت این کنسرت انجام نمی شد و سازمان جهانی یونسکو اخطار جدی می داد.

 

میثم امیراصلانی

یک سوال؛ باتوجه به این که شما از متخصصان علم معماری هستید و کار معماری هم انجام داده اید به نظر شما آیا صدایی که در کنسرت ایجاد می شود واقعا می تواند عاملی برای آسیب به بنا باشد و آیا چنین احتمالی وجود دارد؟

 

بابک داریوش

پاسخ این سوال را باید متخصص فیزیک صوت بدهد و من متخصص این موضوع نیستم ولی آنچه به ذهنم می رسد و تا اندازه ای می دانم این است که صدا یک موج مکانیکی است و تکانه ها و کوبه های آن می تواند از لحاظ معماری بر بنا تاثیر گذار باشد ولی این که صدای باندهای پخش موسیقی آیا اینقدر حجیم هستند را نمی توانم دقیق بگویم. نمی دانم این مقایسه درست است یا نه ولی می توانم این را بپرسم که آیا این صدا از صدای رعد که هزاران سال بر فراز این مجموعه رخ داده و می دهد بیشتر است یا نه؟ رویکرد علمی دقیقا یعنی همین که این موضوع باید به طور علمی و در یک پژوهش بررسی شود؛ اما این را به یقین می دانم که علم برای پدیده های ملموس فیزیکی پاسخ خواهد داشت و می تواند آثار منفی را کنترل کند.

 

میثم امیراصلانی

اگر موافقید باز برویم سراغ مزیت ها و دلایلی که برگزاری این رویدادها را تایید می کند.

 

بابک داریوش

بله. یک موضوع توسعه و رواج بازدید از سایت های تاریخی و فرهنگی است. این موضوع را با مثال “کوه فوجی” در ژاپن توضیح دهم. کوه فوجی برای ژاپنی ها یک طبیعت صرف نیست و بیشتر یک عنصر نمادین و فرهنگی است. ژاپنی ها خودشان بطور روزانه به کوه فوجی می روند و اخیرا اینقدر این بازدید ها زیاد شده که سیاست هایی برای کنترل حضور مردم وضع شده تا بیش از حد شلوغ نشود. البته نمی توان این را مثلا با کوه رفتن تهرانی ها مقایسه کرد که عموماً آخر هفته ها و برای آنچه شهر در اختیارشان نمی گذارد به کوه فرار می کنند و هجوم می برند. رواج و سر زدن های بسیار و کنترل شده به سایت های تاریخی و فرهنگی نکته بسیار مثبتی است و برخلاف آن، هجوم به آن ها در زمان های خاص می تواند بسیار آسیب زننده باشد. از این رو برگزاری مداوم رویدادهای فرهنگی و منوط نکردن این بازدید ها به زمان های خاص مثل تعطیلات عید اتفاق درستی خواهد بود..

موضوع دیگر موضوع هویت ملی است که با هویت های جمعی در ارتباط است و در حال حاضر به دلایل متعدد به سمت کمرنگ شدن حرکت می کند. این موضوع خطرناکی است و جامعه از این موضوع به شدت در حال رنج بردن است و ممکن است عوارض جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. ازجمله می توان به تقویت هویت های قومی یا قشری-اجتماعی در تقابل با هویت های ملی اشاره کرد که در شرایط اجتماعی-سیاسی فعلی ایران و منطقه، مزیت تلقی نمی شود. برگزاری رویدادهای فرهنگی به خصوص وقتی در شکل جمعی صورت گیرد بر این موضوع اثر زیادی خواهد داشت. بدین معنا که انجام فعالیت های فرهنگی جمعی به هویت های جمعی می انجامد و در ادامه و با تکرار در پراکندگی جغرافیایی، به هویت های ملی منجر خواهد شد. از سوی دیگر اداراک محیط در فرایندها و رخدادهای جمعی متفاوت تر و اثرگذارتر خواهد بود و نقش خاطره انگیزی و هویت بخشی آن برجسته تر خواهد بود. برای ملموس تر شدن این موضوع می شود به ادارک محیطی افراد در استادیوم های ورزشی اشاره کرد. کسانی که تجربه حضور و تشویق تیم های مورد علاقه شان در میان هزاران نفر را دارند می توانند بر این گفته صحه بگذارند. تجربه حضور و ادراک فضایی جمعی به قدری برجسته و نوستالژیک است که افراد می توانند به راحتی خاطرات را به یاد بیاورند و حتی هنگام تعریف کردن آن خاطرات، خودشان به وجد می آیند.

 

میثم امیراصلانی

در ادامه صحبت شما می توانم به خطر بالقوه مساله تمایل به استقلال در قوم ها در کشور اشاره کنم که با کمرنگ شدن هویت ملی پررنگ تر می شود. درحالی که ایرانیان توانسته اند در طول هزاره ها با مهم شمردن هویت های قومی، موضوع هویت ملی را در اولویت قرار دهند. بحث بنده این است که هنگامی که به اقوام احترام گذاشته شود و بهای کافی به قومیت ها داده شود و همزمان ملیت هم جدی گرفته شود، در این کانتکس قومیت ها بیشتر به هویت قومی خود افتخار می کنند.

این ف

true
true
true
true