یک آشنا برای این همه در شهر خویش غریب ، به گزارش فاطمه مقدم خبرنگار فارس اگاه ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هر استان، به عنوان یکی از ارکان اصلی تولی گری هنر، همواره در کانون توجه و انتظار فعالان این عرصه قرار داشته است. انتخاب «مهدی رنجبر» به عنوان مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس و پانزدهمین سکاندار این مسئولیت خطیر، فرصتی مغتنم برای بازنگری در مسیر طی شده و ترسیم چشماندازی روشن برای آینده فرهنگ و هنر این استان کهن و پرآوازه است.
نگاهی به کارنامه مدیران پیشین این اداره کل، گویای این واقعیت است که عملکرد هر مدیر، تابعی از شرایط کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور بوده است. با آن که اراده ای برای تسهیل شرایط و فراهم کردن زیرساختها برای تولید هنر و فعالیت فرهنگی -نه امور تبلیغاتی با رنگ و لعاب هنر- در وزارتخانه فرهنگ و ارشاده دیده نمی شود، با این حال توانایی مدیریت افرادی که بهعنوان مدیرکل به استان آمدهاند، با توجه به سیاستهای کلی، شمّ مدیریت و اشتیاق به فرهنگ و هنر، منجر به اجرای برنامههای ماندگار و ایجاد زیرساختهای فرهنگی شده و نام برخی از آنها را در تاریخ فرهنگی فارس ماندگار ساخته است.اکنون، با انتصاب مدیرکل جدید در دولت وفاق انتظار میرود این نهاد فرهنگی، گامی موثر در جهت پاسخگویی به مطالبات هنرمندان، فعالان فرهنگی و عموم مردم بردارد. توجه به توانمندسازی نهادهای فرهنگی و تکریم و تعامل سازنده با اهالی فرهنگ و هنر، از جمله این انتظارات است. این تعامل باید بهگونهای باشد که تنها به تجلیل از پیشکسوتان بازنشسته محدود نباشد؛ بلکه تعامل و پاسخگویی به نیازهای جامعه هنرمندان مشغول به کار استان را در بر بگیرد.
هنرمندانی که اثرشان درجریان هنری روز ایران وارد شده است و حتی برخی به نقش آفرینی در عرصه های جهانی مشغولند از جمله احمد اکبرپور، نویسنده برجسته حوزه ادبیات و کودک، که بهعنوان برنده جایزه مهم جهانی آلما ۲۰۲۴ و جایزه هانس کریستین اندرسن در سال ۲۰۲۶ که به نوبل کوچک مشهور است، معرفی شده است. اما متأسفانه هنوز برنامهای برای بررسی آثار او یا معرفیاش به جوانان هنرمند فارس وجود ندارد، تا آنها بتوانند از تجارب او بهرهبرداری کنند و به تولید آثار مهم ترغیب شوند، یا حتی مخاطبان را به خواندن آثارش متمایل سازند.وضعیت در حوزه تجسمی نیز مشابه است.
شیراز هنرمندان نقاش درجه یکی دارد که در مهمترین گالریهای پایتخت آثارشان به نمایش گذاشته میشود و نقدهای بهروزی در مجلات درجه یک تجسمی کشور دریافت میکنند، با این حال شاید نامشان نیز به گوش متولیان اداره کل ارشاد فارس نرسیده باشد. مترجمان خوب فارس نیز همین وضعیت را دارند و در شهرخودشان ناشناس اند… نمونه های ذکر شده میلمیتری از فاصله ای است که اداره کل ارشاد فارس طی دورههای اخیر با هنرمندان درجه یک شهر شیراز و استان گرفته است. مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس باید با درک عمیق از مطالبات جامعه هنری، رویکردی جامع و مشارکتجو در حل مسائل فرهنگی استان اتخاذ کند و آینده فرهنگ و هنر این استان رابه اقداماتی شفاف، کارآمد و مؤثر بهبود بخشد.درادامه به بررسی سه موضوع پیش روی مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس میپردازیم .
همافزايي، کليد گشايش قفل پروژههاي فرهنگي وفضاي فرهنگي
بر اساس شنیدهها، مهدی رنجبر ارتباط خوبی با بدنه استانداری فارس دارد. این امر بهویژه در چند سال اخیر اهمیت یافته است، چرا که استانداری یکی از نهادهایی که در چند سال اخیر به همراهی دفتر نماینده ولی فقیه در استان و شورای تامین نقش کلیدی در اجرا و البته لغو برنامههای فرهنگی و هنری استان ایفا کرده اند. توانایی تعامل و هماهنگی با این نهادها یکی از مهمترین مهارتهایی است که مدیر جدید باید در اختیار داشته باشد(حمید رضا قانعی مدیر کل پیشین نیز در این زمینه از توانایی خوبی برخوردار بود)؛ تا بتواند با برقراری ارتباط مؤثر با نهادهای نظارتی، از تعطیلی برنامههای مجوز دار جلوگیری کردو بر اساس قوانین و مقررات با قاطعیت از مجوزهای صادر شده توسط وزارت ارشاد برای اجرای برنامه های فرهنگی و هنری حمایت نماید.
این هم افزایی با مسئولین استانی تنها به باز کردن فضای فرهنگی خلاصه نمی شود پروژههای فرهنگی، به دلیل ماهیت چند وجهی و پیچیدگیهای خاص خود، نیازمند همکاری و همفکری بین تمام مسئولین استانی و نمایندگان مجلس هستند.
داستان تالار مرکزی شیراز،نیز بیش از آنکه روایت یک پروژه عمرانی باشد، نمایانگر چالشهای ساختاری و مدیریتی در حوزه فرهنگ و هنر است. این پروژه که قرار بود به یکی از بزرگترین زیرساختهای فرهنگی استان فارس تبدیل شود، در طول ۱۳ سال گذشته، به دلیل اختلافات مدیریتی و نبود همافزایی بین نهادهای مختلف، به یک مرثیه برای پتانسیلهای هدر رفته بدل شده است و اختلاف نظر بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری شیراز و نمایندگان مجلس، به مانعی بزرگ بر سر راه تکمیل این پروژه تبدیل شده است.
در حالی که وزارت ارشاد با ناتوانی در تأمین بودجه لازم، عملاً پروژه را رها کرده است، شهرداری نیز به دلیل عدم توافق بر سر تفاهمنامههای پیشنهادی، پایش را از اجرای این پروژه بیرون کشیده است… . توقف ساخت تالار مرکزی شیراز طی ۵ دوره مدیریتی در ارشاد، به عنوان نمونهای بارز از این چالش، به خوبی نشان میدهد که نبود تعامل و همافزایی بین مسئولین، چگونه میتواند پروژههای مهم فرهنگی را به بنبست بکشاند. در حالی که شهرهایی مانند یزد توانسته است با استفاده از ظرفیتهای ملی، تالار مرکزی خود را به بهرهبرداری برساند، شیراز همچنان در حسرت داشتن یک فضای فرهنگی مناسب، به اختلافات مدیریتی چشم دوخته است.
بازگرداندن مرکزيت هنري به شيراز
گسترش عدالت فرهنگی و ایجاد فرصتهای برابر برای دسترسی به فعالیتهای فرهنگی و هنری در تمامی مناطق استان، به ویژه در مناطق کمبرخوردار و روستاها، امری ضروری است که هیچکس در اهمیت آن شک ندارد. با این حال، تمرکززدایی از فعالیتهای فرهنگی و هنری در شیراز، طی چند دوره مدیریتی گذشته، این شهر را که میتوانست بهعنوان قلب تپنده ایران در عرصه هنری و فرهنگی شناخته شود، به حاشیه رانده است.شیراز اکنون بهنوعی به شهرستانی کوچک در زمینه میزبانی برنامههای فرهنگی و هنری تنزل یافته و حتی به گفته رسول موسویان نژاد، معاون هنری سابق اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، شیراز در انتخاب فیلمهای جشنواره فجر و دیگر برنامهها نقشی ندارد و تنها فیلمهایی که از پایتخت به استان دیکته میشوند را به نمایش میگذارد.
این فیلمها حتی در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت به دلیل عدم تناسب با سلیقه مخاطبان شیرازی نتوانستند نظر بینندگان را جلب کنند و در فضایی سرد و بدون مخاطب به کار خود پایان دادند.در مقایسه، شهرهایی مانند اصفهان و همدان توانسته اند جشنوارههای مهم فرهنگی و هنری ملی میزبانی کنند؛ برای مثال، جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان که در ۲۱ دوره بهطور مستمر در اصفهان و ۵ دوره در همدان برگزار شده است. در حالی که شیراز جز میزبانی از جشنواره تئاتر منطقهای پارس با شرکت هفت استان در سال گذشته نتوانسته میزبانی جشنوارههای هنری ملی را بر عهده بگیرد و چند روزی را از هنرمندان مستقل کشورمان میزبانی کند. حتی جشنواره ملی ادبیات کودک و نوجوان شیراز که امسال برگزار شد، به همت مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز و سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز بود.
گمان میرود این اصرار بر تقسیم و خرد کردن بودجههای فرهنگی یکی از عواملی باشد که شیراز را از مرکزیت شهرهای تأثیرگذار در عرصه هنر ایران خارج کرده است. حال آنکه اگر برنامههای فرهنگی و هنری با حمایت و امکانات مناسب در شیراز پیشبینی شوند، نهتنها به اصالت فرهنگی این شهر کمک میکند، بلکه میتواند بستر مناسبی برای هنرمندان استانی فراهم آورد تا در سطح ملی دیده شوند.
توانايي در جذب بودجه شاه کليد مديريت خلاق فرهنگي
در حالیکه هیچ کجای دنیا فرهنگ و هنر تحتالشعاع سیاست و اقتصاد تعریف نمیشود، بلکه این دو حوزه باید در خدمت فرهنگ و هنر قرار گیرند، در جامعه ما همه چیز به سیستم درآمد و توزیع بودجه وابسته است. همین مسئله باعث شده جذب بودجههای کشوری به یکی از عوامل کلیدی و تعیینکننده در موفقیت مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تبدیل شود.
مهدی رنجبر، بهعنوان فردی آشنا با فرهنگ و هنر استان فارس و همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قادر است از تجربیات خود برای پیشبرد فعالیتهای فرهنگی بهرهبرداری کند. او نهتنها سوابق کاری در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس را در کارنامه خود دارد، بلکه تجربه کار در وزارتخانه را نیز در اختیار دارد. این تجربیات او را از دیگران متمایز میکند و به او این امکان را میدهد که بهسرعت و با اعتماد به نفس بیشتری اقدام کند.وقتی که سهم فرهنگ در بودجه سال آینده کشور کمتر از سه درصد برآورد شده است، واضح است که بودجهای که به فرهنگ و هنر فارس تعلق میگیرد، عملاً بسیار اندک خواهد بود. با این حال، تقویت فعالیتهای فرهنگی و هنری در فارس نیازمند توجه ویژه به یک پارامتر کلیدی است: توسعه زیرساختهای فرهنگ و هنر در استان به موازات جذب بودجههای مناسب. اما جذب بودجه برای یک مدیر تنها به استعداد و شم مدیریتی نیاز ندارد؛ بلکه مستلزم خروج از حالت انفعال در برابر پایتخت و داشتن روحیه مطالبهگری است. مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس باید با برنامهریزی صحیح و استفاده از تجربیات گذشته، به جذب بودجه از منابع مختلف، از جمله جذب بودجه استانی، جذب بودجه از بخش مسئولیت اجتماعی نفت، و جذب یک درصد از اعتبارات شرکت های دولتی به امور فرهنگی، اقدام کند.