true

از مشکل قطع برق مردم تا مشکل درک دولت! به گزارش سید محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه، واقعاً چه فاصلهای است بین رنج قطعی برق برای مردم و ناتوانی مسئولان دولتی در درک این رنج! وقتی مدیران شرکتهای توزیع و تولید برق، به جای شایستگی، بر اساس رفاقت و روابط انتخاب میشوند، نتیجهاش میشود قطعی برق منازل، در حالی که مصرف برق خانگی در مقایسه با سایر بخشها بسیار ناچیز است. چه کسی پاسخگوی این نیاز فوری و حیاتی مردم است؟
چرا دولت مدیرانی را که در سالهای اخیر ترک فعل کردهاند، به پای میز محاکمه نمیکشاند؟ سازمان بازرسی در این میان چه نقشی دارد؟ چرا وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد؟ آیا باید نهادی هم بر کار بازرسیها نظارت کند؟ وقتی نظارت بر مدیران برداشته شود و بازرسیها از دولتیها ضعیف شود، کشور در بخشهای مختلف دچار مشکل میشود و در نهایت به وضعیتی میرسیم که امروز گرفتارش هستیم! ناترازی برق و انرژی سالهاست که کشور را فرا گرفته و هیچکدام از مقامات مسئول پاسخگو نیستند. شاید هم نمیخواهند پاسخگو باشند، چون از مردم جدایند و فقط به فکر حقوقهای نجومی خود هستند!
میدانم چرا باید برای دولت و وزرا و مدیرانی که مدام برای ملت مشکلآفرینی میکنند، آیینهای پرهزینه و بیفایده تجلیل و تکریم برگزار کرد؟ به چه مناسبت به فلان مدیر تودیع شده برقی و غیربرقی لوح تقدیر و هدیه میدهند؟ این مدیران که جز خسران و زیانی برای دولت و مردمبه بار نیاوردهاند، چه کردهاند که حالا باید تقدیر هم بشوند؟ مگر میشود آسیب به بخش صنعت، تغییر در برنامه زندگی کارمندان اداری، مختل شدن روند عادی زندگی مردم و خرابی وسایل برقی را انکار کرد؟ مگر میشود زیانهای هنگفت کسبوکارها را نادیده گرفت؟
چرا دلایل قطعی برق را صادقانه به مردم نمیگوییم؟ چرا بر اشتباهات و ندانمکاریهای خود اصرار داریم و به کارهای نکردهمان افتخار میکنیم؟
قطعی مکرر برق در ایران علاوه بر اختلال در زندگی روزمره، باعث بروز انواع و اقسام مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی گستردهای شده و موج نارضایتیهای عمومی را روز به روز افزایش داده است. هنوز تابستان از راه نرسیده، کمبود آب سدها اعلام میشود و توصیه به مصرف کم آب میکنند و زمستان نیامده، دست التماس دراز میکنند که تو را خدا گاز مصرف نکنید که گاز قطع میشود. خوب، این چه نوع زندگیای است آن هم در کشوری که دهها نوع ثروت ملی دارد و دولتهایش با آن همه ادعا و تبلیغات نمیتوانند این ثروتها را مدیریت کنند و همه را روز به روز و طی یک دهه به هر عذر و بهانهای بر باد میدهند.
روزی نیست که مردم ایران در بند گرانی فلان کالا و احتکار فلان ماده خوراکی نباشند. از نبود روغن پختوپز تا گرانی بیحسابوکتاب نان و از افزایش تعرفههای پزشکانی که به جای طبابت تجارت میکنند، تا افزایش نرخ آب ناسالم و غیربهداشتی و برق نداشته و گاز بیکیفیت و دهها مورد مشکل و معضل موجودی که همه ما با آن دستوپنجه نرم میکنیم. قطعی برق تنها به معنی قطع جریان الکتریسیته نیست، بلکه شمار زیادی از خدمات رفاهی و معیشتی تا سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را دچار اخلال میکند.
یکی از نخستین و بارزترین تاثیرات قطع برق، اختلال در زندگی روزمره مردم است. در دنیای امروز که وابستگی به انرژی الکتریکی به حد بالایی رسیده، قطع برق میتواند منجر به ایجاد مشکلات جدی در خانهها شود. از روشنایی گرفته تا کارکرد یخچالها، دستگاههای گرمایشی و سرمایشی و حتی وسایل ارتباطی، همگی تحتتاثیر این قطعی ها قرار میگیرند. این وضعیت نهتنها آسایش خانوادهها را مختل میکند بلکه میتواند به بروز تنشها و اختلافات خانوادگی نیز منجر شود.
در سطح اجتماعی، قطع برق میتواند تاثیرات منفی قابلتوجهی بر روابط اجتماعی و تعاملات انسانی داشته باشد. در زمانهایی که برق قطع میشود، مردم معمولا به دلیل عدم دسترسی به اینترنت و وسایل ارتباطی مدرن، از یکدیگر دور میشوند و این امر باعث کاهش ارتباطات اجتماعی میگردد. همچنین، در شرایطی که مردم نمیتوانند از امکانات عمومی مانند کتابخانهها یا مراکز فرهنگی استفاده کنند، بهتدریج احساس انزوا و بیحوصلگی در جامعه افزایش مییابد.
تاثیرات اقتصادی قطع مکرر برق قابلتوجه است. صنایع و کارخانهها که نیاز مبرمی به انرژی الکتریکی دارند، بهشدت تحتتاثیر این وضعیت قرار میگیرند. قطع برق میتواند منجر به توقف تولید، کاهش کیفیت محصولات و حتی از دست رفتن مشتریان شود. این مشکلات نهتنها به کاهش درآمد شرکتها منجر میشود بلکه میتواند به اخراج کارکنان و افزایش نرخ بیکاری بینجامد.
در واقع، نبود ثبات در تامین انرژی میتواند به عدم سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی منجر شود زیرا سرمایهگذاران تمایل ندارند در شرایطی که ناپایداری انرژی وجود دارد، سرمایهگذاری کنند.
علاوه بر این، قطع برق بر بخش خدمات نیز تاثیرگذار است. خدماتی مانند بانکداری، درمان و آموزش که بهشدت به انرژی الکتریکی وابسته هستند، ممکن است دچار اختلال شوند. برای مثال، در بیمارستانها، قطع برق میتواند جان بیماران را به خطر بیندازد. همچنین، در مدارس و دانشگاه ها، قطع برق ممکن است باعث تعطیلی کلاسها و از بین رفتن فرصت های آموزشی شود. این وضعیت بهویژه برای دانشآموزان و دانشجویانی که در حال آمادهسازی برای امتحانات هستند، بسیار مشکلساز است.
از سوی دیگر، قطعی های مکرر برق میتواند به افزایش هزینههای زندگی مردم منجر شود. بسیاری از خانوادهها برای مقابله با این مشکل به خرید ژنراتور های برق یا سیستمهای انرژی خورشیدی روی میآورند که خود نیازمند سرمایهگذاری اولیه بالایی است. این هزینهها ممکن است بار مالی سنگینی بر دوش خانوادهها بگذارد و در نهایت کیفیت زندگی آنها را کاهش دهد. قطعی برق جدا از هزینهها خسارتهای جانی هم در پی داشته است. برخی هموطنان بر اثر روشن کردن موتور برق اضطراری دچار گازگرفتگی شده و حتی خانه هایی به همین دلیل آتش گرفته اند. پس فرق است بین عدم درک مسئولانمان از مشکلات قطعی برق تا اصرار آنها بر قطع برق!
true
true
https://farsagah.ir/?p=64996
true
true