
از هیچ به همه جا ، به گزارش سيد محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه، در یازدهمین نشست از سلسله جلسات نقد ادبی استاد عبدالعلی دستغیب چهره ماندگار نقد و ترجمه متون ادبی ایران و جهان جرج برناد شاو نویسنده و نمایشنامه نویس برتر دنیا معرفی شد.
در این نشست دستغیب جرج برنارد شاو ایرلندی را یکی از چهار نمایسنامه نویس بزرگ دنیا نام نهاد و اظهار داشت: این نویسنده داستان پرداز و نمایشنامه نویس که جملات قصار و با معنای زیادی از او نقل قول می کنند یکی از ارکان مهم و اصلی ایجاد و پایه گذاری نمایشنامه نویسی به سبک مدرن و امروزی است.برناد شاو نویسنده ایرلندی الاصل بود و در یک خانواده نسبتا فقیر به دنیا آمد. پدرش ادم شوخ و اهل مزاح بود اما در هر کاری که وارد می شد شکست می خورد. او عضو انجمن شهر بود و غالبا بیکار می شد و کارهای متفاوتی می کرد و در هر کاری که می رفت یا از پس آن بر نمی آمد و یا عذرش را می خواستند. مادر برناد شاو از اشراف ایرلند و اهل موسیقی بود .از پدر و مادر برنارد شاو یک دختر و خود او به دنیا آمدند. برنارد می گوید:ما شب ها در خانه ای اجاره ای جمع می شدیم. وسایل پذیرایی هم نبود و همسایه ها می آمدند و پدرم می گفت: کتاب عهد عتیق را بیاورید . می آوردیم و کتابی که به لهجه ایرلندی بود را به لهجه عبری و به طوری طنر آمیز میخواند و موجب خنده ما میشد.

عبدالعلی دستغیب منتقد ادبی معاصر میهمان صبحانه با خبر یک دست تیغ نقد و دستی دیگر ابریشم شعرداری شهرستان نجف آباد
وی گفت: پدر جرج اعتقاد درست و حسابی نداشت و مرتب مست بود و به همین دلیل مادرش بارها با پدرش بحث و مشاجره می کرد که اگر مشروب خواری را ترک نکنی به خانه پدرم می روم. روزی به من گفتند پدرت سر به راه شده است و دیگر اهل مشروب نیست.اما او مخفیانه مشروب می خورد و شیشه های خالی مشروب را گوشه ای مخفی می کرد و مادرم بالاخره از دست کارهای پدرم قصد فرار از خانه و جدایی از او را داشت و به سمت اسکله و کشتی رفت و در آنجا چون دید یک عده از ملوانها دعوا دارند و رفتارهای ناجوری از آنها سر می زند از رفتن پشیمان شد و این صحنه ها را که دید برگشت و ناچار با جرج ماند.
دستغیب افزود:برناد شاو تفاسیر و تعالیم هنر موسیقی را از مادر یاد می گیرد.سرانجام در روزنامه ها مشغول به کار شده و در باره موسیقی در روزنامه ها می نویسد و پس از مدتی مورد توجه قرار میگیرد و بالاخره به نمایشنامه نویسی روی می آورد.ضمنا جرج برناد شاو آدم شوخی بود.با خانم آلنتری هنر پیشه معروف انگلیسی از در رفاقت وارد شد و برخی می گفتند با او روابطی پنهان دارد و وقتی خبرنگاری از او درباره آلنتری می پرسد میگوید من او را دوست دارم اما فقط زمانی که بر روی صحنه تئاتر در حال بازی است. جرج بالاخره نمایشنامه ای ضد انگلیسی نوشت که توجه خیلی ها را به خود جلب کرد و جنجالی به پا نمود. آمریکایی ها این کار جرج برنارد شاو را خوششان آمد و به او پول می دهند و او نمی پذیرد حتی در سال ۱۹۲۴ برنده جایزه نوبل ادبی شد و او آن جایزه را ابتدا قبول نکرد.وی به جایزه نوبل ادبی اعتراض می کند و میگوید من زمانی که در بدبختی بودم و نیاز به حل مشکل داشتم کاری برایم نکردید و اکنون نیازی ندارم و من جایزه نوبل ادبی تان را نمی خواهم. سرانجام به توصیه دوستان آمریکایی اش مبلغ جایزه نوبل را که مبلغ هنگفتی بود گرفت و نیمی از آن را به همان دوستانش و باشگاه نویسندگان جوان داد و نیمی را برای خودش برداشت.منتقد ادبی معاصر بیان داشت: برناد شاو یکی از چهار نویسنده مدرن نمایشنامه نویسی دنیا است. برناردشاو،چخوف روسی و اونیل آمریکایی با ایبسن نروژی چهار شالوده ادبیات نمایشی مدرن دنیا را بنا گذاشتند.
نویسنده دوره پنج جلدی “از دریچه نقد”جورج برنارد شاو را به عنوان یکی از برجستهترین نمایشنامه نویسان و منتقدان قرن بیستم دانسته و تصریح کرد:شهرت او عمدتاً به دلیل توانایی منحصر به فردش در ترکیب طنز، نقد اجتماعی و مضامین فلسفی در آثار نمایشیاش است. نمایشنامههایی مانند مرد و ابرمرد،پیگمالیون و سنت ژان نه تنها به خاطر داستان های جذابشان مورد توجه قرار گرفتند، بلکه به دلیل بررسی مسائل پیچیدهای همچون روابط انسانی،هویت اجتماعی و عدالت نیز خوش درخشیدند. جرج با استفاده از شیوهای واقعگرایانه،ایده های سیاسی، اجتماعی و مذهبی خود را در قالب هنر نمایش به تصویر کشید و تأثیر شگرفی بر تئاتر مدرن گذاشت.دومین عامل شهرت شاو، نقدهای جسورانه و نظرات جنجالیاش بود.او از طریق مقالات،سخنرانیها و آثارش، دیدگاه های خود را دربارهٔ موضوعاتی همچون اصلاح الفبا، اصلاح نژادی (یوژنیک)، واکسیناسیون و سیاستهای بین المللی بیان میکرد.
دستغیب یاد آور شد: شاو در عین حال که طرفدار صلح و عدالت اجتماعی بود، نظرات بحثبرانگیزی نیز ارائه میداد که گاه باعث انتقاد های شدید از سوی جامعه می شد.با وجود این،مواضع جسورانه او نشاندهنده استقلال فکری و اعتقاد به آزادی بیان بود که بر جذابیت شخصیت او افزود.
برنارد شاو همچنین به دلیل موفقیت هایش در سینما و ادبیات جوایز معتبری کسب کرد.دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۲۵ برای تأثیر او بر تئاتر و فرهنگ غرب و نمایشنامهٔ ژان مقدس و همچنین جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلمنامه پیگمالیون در سال ۱۹۳۸، جایگاه او را در تاریخ هنر و ادبیات تثبیت کرد.
وی خاطر نشان کرد:واژه “شاوی” بعنوان اصطلاحی برای توصیف سبک و ایده های او وارد زبان شد و نشاندهنده نفوذ پایدار آثار و افکارش بر نسلهای بعدی نویسندگان و هنرمندان است. شاو در سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۸۵، با حمایت ویلیام آرچر، به نقد کتاب و موسیقی برای روزنامههای لندن پرداخت. آرچر، که منتقد هنر نشریهٔ جهان بود،پس از کناره گیری خود در سال ۱۸۸۶، شاو را بهعنوان جانشین خود معرفی کرد. شاو در نقدهای خود تحت تأثیر ایده های ویلیام موریس و جان راسکین قرار داشت، دو چهرهٔ برجستهٔ هنر معاصر که بر اخلاقگرایی در هنر تأکید میکردند. دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت:بر این باور بود که هنر بزرگ باید آموزنده باشد. این دیدگاه اخلاقی در نقدهای هنری و موسیقی او بهخوبی نمایان است. جورج برنارد شاو در سالهای پایانی عمر خود، شاهد تجدید محبوبیت آثارش بود. در طول جنگ جهانی دوم، نمایشنامههای او در وستاند لندن احیا شدند و بازیگرانی برجسته چون ادیث ایوانز، جان گیلگاد، و دبوراه کر در آنها ایفای نقش کردند. در سال ۱۹۴۴، هم ۹ نمایشنامه از آثار او در لندن به روی صحنه رفت و دو گروه نمایشی،این آثار را در سراسر بریتانیا اجرا کردند.
دستغیب اظهار داشت:شاو تا پایان عمر به نوشتن ادامه داد و آثار متعدد ی در دهههای پایانی زندگی اش منتشر کرد.او در نود سالگی جوایزی مانند شهروند افتخاری دوبلین را پذیرفت،اما نشانهای دولتی،از جمله نشان شایستگی بریتانیا را رد کرد.در سال ۱۹۵۰،در حالی که همچنان به نگهداری از باغ خود علاقه داشت، بر اثر نارسایی کلیوی ناشی از سقوط هنگام هرس درختان درگذشت.
گفتنی است جورج برنارد شاو که به اصرار خود با نام برنارد شاو شناخته میشود، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی، کنشگر سیاسی اهل ایرلند بود. او ۶۰ نمایشنامه از خود به جای گذاشت که از برجستهترین آنها میتوان به مردی و ابرمرد (۱۹۰۲)، پیگمالیون (۱۹۱۳) و ژاندارک (۱۹۲۳) و ژان مقدس(برنده جایزه نوبل) اشاره کرد. او در آثار خود، طنز معاصر را با تمثیل های تاریخی ترکیب میکرد و بهعنوان پیشرو ترین نمایشنامهنویس نسل خود شناخته شد. در آثارش، تلفیقی از طنز معاصر و تمثیل تاریخی را به کار میبرد. از او بهعنوان توانمند ترین نمایشنامه نویس بریتانیایی پس از ویلیام شکسپیر یاد میکنند.