×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  شنبه - ۱۷ شهریور - ۱۴۰۳  
true
true
افشاگر تخلفات خیریه نرجس سکوتش را شکست

بخش اول: (این گفتگوی اختصاصی به دلیل طولانی بودن، در دو قسمت منتشر می شود)

به بهانه های مختلف از من شکایت کردند، به گزارش فرخنده آشوری خبرنگار فارس اگاه، روزنامه «شهر مردم» بعد از یک سال تلاش، بالاخره موفق شد تا با گزارش دهنده تخلفات خیریه نرجس شیراز مصاحبه کند، همان طور که در سلسله گزارش‌های این خیریه خواندید، مدیرعامل خیریه نرجس به همراه اعضای خانواده خود تخلفات متعددی را در سال‌های طولانی انجام دادند که ضربه جدی به اعتماد خیران وارد کرده است، بیش از سه سال از بررسی پرونده متخلفان این پرونده می گذرد و همچنان رای قطعی صادر نشده است. خیریه نرجس مرکزی برای نگهداری معلولان ذهنی در شهر شیراز است و یک شعبه نیز در شهر جدید صدرا دارد که در سال های طولانی توانسته اعتماد مردم و خیلی از خیران بزرگ، هنرمندان، ورزشکاران و مسئولان را به خود جلب کند، ۲۵۰ معلول در این مرکز نگهداری می شود که امیدوارم با همت دستگاه قضایی استان فارس هر چه سریع‌تر پرونده این خیریه تعیین تکلیف شده و دوباره به روزهای اوج خود بازگردد.

لازم به یادآوری است که برای این پرونده در اردیبهشت ماه امسال یک قرار قضایی توسط شعبه ۱۱ بازپرسی صادر شد و براساس این قرار، بهزیستی فارس مکلف شد تا فرد جدیدی را به عنوان مدیرعامل این خیریه معرفی کند و بهزیستی فارس نیز «امرالله احمدی» را معرفی کرد، اما مدیرعامل جدید به علت کارشکنی کارکنان این خیریه، با نفوذ مدیرعامل قبلی، هنوز نتوانسته است در این مرکز مستقر شود، بهزیستی فارس نیز به نظر می‌رسد علی رغم اینکه قول داده تا زودتر این امر محقق شود اما همچنان تلاش جدی‌ای در این راستا انجام نداده است و این فرصتی شده تا تیم قبلی بتوانند با مدرک سازی خود را در برابر برخی از نهادها محق جلوه دهند.

در ادامه صحبت های «امرالله صفایی» که گزارش دهنده تخلفات خیریه نرجس به سیستم قضایی و اطلاعاتی است و نام او در مرحله بازپرسی به عنوان شاکی درج شده است، را با هم می خوانیم.

صفایی با بیان اینکه سرپرست چهار معلول از اعضای خانواده‌اش است، در گفت‌وگو با «فارس اگاه» گفت: از سال ۸۵ که برای اشتغال به بهزیستی شیراز که رئیس آن زمان این اداره «هدایت الله بهاءالدینی» بود، مراجعه کرده بودم در خیریه نرجس شیراز مشغول به کار شدم، خیریه‌ای که متعلق به خود آقای بهاءالدینی بود.

او افزود: من روزهای سختی را گذارنده بودم و مشکلاتی داشتم اما تصمیم گرفته بودم، گذشته خود را رها کنم و به خانواده‌ام رسیدگی کنم و این پیشنهاد کار می توانست به چند دلیل برای من عالی باشد که مهمترینش این بود که خودم در خانه معلول داشتم و راحت می‌توانستم با محیط کار ارتباط برقرار کنم و خوشحال بودم که می‌توانم به معلولان خدمت کنم و درآمدی هم برای زندگی داشته باشم.

صفایی عنوان کرد: اما بعد از مدتی کار در آن مرکز متوجه شدم، خیریه نرجس فقط ظاهر زیبایی دارد و باطنش با آنچه از بیرون دیده می شود تفاوتی از زمین تا آسمان دارد، مثلا هر روز به مددجوها صبحانه فرنی می‌دادند، در صورتی غذاهای دیگری مانند انواع آش ها، شیربرنج و غیره هم که مناسب مددجویان باشد، وجود داشت، اوایل سکوت می کردم، من تازه یک شغل پیدا کرده بودم و خانواده‌ام نیاز به حمایت داشتند، سعی کردم به قول معروف سرم را پایین بیندازم و کار کنم، اما طاقت هر کسی حدی دارد و وجدانم نمی گذاشت چشم‌پوشی بکنم و کم‌کم اعتراضات و بحث هایم با مسئولان آنجا شروع شد.

او ادامه داد: اوایل فکر می کردم این کم‌کاری مثل ندادن غذای درست و حسابی و مقوی به بچه‌ها، استفاده از پارچه کهنه به جای پوشک و موارد دیگر به خاطر نبودن پول است اما با کار کردن در آنجا متوجه شدم که کمک های مردمی به این موسسه خیلی زیاد و حتی بیشتر از نیاز است، مردم واقعا به خیریه کمک می‌کردند، حتی تعداد پوشک های اهدایی نیز زیاد بود اما به جای استفاده برای بچه ها به فروش می رسید و برای بچه ها از پارچه های کهنه استفاده می کردند و همین سبب شده بود که پاهای همه آنها دچار سوختگی ادراری شود.

صفایی با بیان اینکه بعد از اعتراضات مداوم، مرا فردی اغتشاشگر و مشکل ساز معرفی می کردند و سعی داشتند با بهانه‌ای اخراجم کنند، گفت: اگر موقع بازدید مسئولین یا کسی حضور داشتم حتما پای بچه ها را به آنها نشان می‌دادم و نهایت کار ناظر گفتن موضوع به مدیرعاملی بود که خودش دلیلی اصلی این مشکلات بود، هر بار به مدیر موضوعی را می‌گفتم با گفتن اینکه شما نیروی قدیمی خوبی هستی و ممنون که اطلاع داد، حتما پیگیری می کنم، مرا دست به سر می‌کرد، چند باری با او بحث کردم که شما قول رسیدگی می‌دهید اما هیچ کاری نمی‌کنید با این بهانه که من در دفترم خیلی کار دارم و در حال سند امضا کردن و کار اداری هستم، وقت نمی کنم و تقصیرها را گردن دیگران انداخت و باز هم قول پیگیری داد اما هیچوقت هیچ پیگیری انجام نداد.

او با بیان اینکه اینقدر ظاهر خیریه نرجس مرتب و تمیز است که تحسین هر مراجعه کننده‌ای را برمی‌انگیزد، اظهار کرد: مدیرعامل معتقد بود من منفی نگر هستم و کارهای خوب انجام شده را نمی بینم و فقط به مشکلات گیر می‌دهم، من خودم معلول در خانه داشتم و نمی‌توانستم ببینم که آنها با معلولان اینطور برخورد می‌کنند، خب اگر موسسه ای راه افتاده برای کمک به همین مددجویان بود، نه اینکه با استفاده از آنها عده‌ای برای خانواده خود شغل با درامد بالا ایجاد کنند و با کمک‌های مردمی تجارت کنند و به ریش ما بخندند، بله، آنها کمک های کوچکی به معلولان می دادند اما در حد بخور و نمیر، چون به این معلولان برای جمع‌آوری کمک احتیاج داشتند.

* اگر بچه ای شهریه نمی داد، او را پس می دادند

گزارش دهنده تخلفات خیریه نرجس افزود: اگر خانواده ای به اینکه پای بچه‌اش زخم است اعتراض می‌کرد، می گفتند اگر ناراحتی بچه ات را از اینجا ببر، بیشتر افرادی که معلول خود را به این خیریه آورده بودند شرایط نگهداری‌اش را نداشتند و به خاطر شرایط خود سکوت می کردند، مثلا بچه‌اش خیلی جیغ می زد و همسایه ها شاکی بودند و خیلی دلایل دیگر، مهمترینش شرایط بد مالی بود، البته خیریه شهریه دریافت می کرد و اگر بچه‌ای شهریه‌اش را پرداخت نمی‌کرد، ما را مجبور می‌کردند که بچه را ببریم به خانواده‌اش تحویل دهیم و اگر خانواده اش قبول نکردند همانجا رهایش کنیم یا اگر بچه بلاصاحبی فوت می کرد باید می بردیم او را دفن می کردیم تا خرج کفن و دفن گردنشان نیفتد، یک نفر در دارالرحمه به نام آقای «الف» به ما برای دفن کمک می کرد.

صفایی تصریح کرد: وقتی خانواده‌ها و بازدیدکننده‌ها به ما می‌گفتند، شما در حال رسیدگی به فرشتگان خدا هستند، دلتان پاک است برای ما هم دعا کنید، من خجالت می‌کشیدم چون می‌دانستم چه رفتارها  توهین‌هایی که به این بچه ها نمی شود، واقعیت این است ما ظالم بودیم، من برای همه سال هایی که سکوت کردم و ادامه دادم مقصر و شرمسار هستم.

او با بیان اینکه من و بعضی دیگر از کارکنان وقتی شرایط بد معلولی را می دیدیم خودمان پوشک می خریدیم تا کمی زخم‌ها بهتر شود، ادامه داد: حتی به کارکنان هم ظلم می شد، بیشتر کسانی که در خیریه کار می کردند از سر ناچاری و فقر بود، اما به جای حقوق اضافه کاری می گفتند کار خیر کردید و ببخشید به این معلول‌ها و همه خجالت می‌کشیدند که اعتراض کنند، بالاخره به سیم آخر زدم و رفتم توی اتاقش و گفتم شما دروغگو هستی و داری به معلولان و ما ظلم می‌کنی، گفت به تو ربطی ندارد، من از آنجا بیرون آمدم و با مدارکی که اواخر توانسته بودم جمع کنم به هر کجا که فکر می کردم ممکن است بتواند کاری کند و به داد معلولان برسد، اطلاع دادم.

وی عنوان کرد: ما معلولی داشتیم که در بیمارستان نمازی فوت کرد و موسسه حاضر نبود هزینه ها را پرداخت کند و جسدش را تحویل بگیرد، بیمارستان از ۱۹ میلیون و نیم، ۱۹ میلیون را بخشید اما آنها حاضر نبودند حتی ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کنند، من این پول را رفتم از کمیته امداد گرفتم و به بیمارستان دادم و جسد را تحویل گرفتم و دفن کردم، جسد انقدر مانده بود که شرایط نامطلوبی داشت و به سختی توانستیم دفنش کنیم، از بوی بد دو بار استفراغ کردم، چرا با این همه کمک مردمی باید شرایط مددجوها به این شکل باشد؟

صفایی گفت: وقتی دیدند که من مشکل ساز هستم قراردادم را تمدید نکردند، ولی من باز هم برای حق معلولان تلاش کردم و تا به امروز کوتاه نیامدم، سراغ تمام مسئولان مرتبط رفتم، دستگاه‌های اطلاعاتی و قضایی را آگاه کردم، با این پیگیری‌ها خیلی شرایط بهتر شده است، الان دیگر مجبورند برای معلولان از پوشک استفاده کنند و شرایط تغذیه آنها خیلی بهتر شده است و من از بابت خیلی خوشحال هستم.

*با ظاهر سازی توانستند اعتماد افراد مشهور را جلب کنند

«فارس اگاه» در روند تحقیقات خود متوجه شد که گزارش دهنده این تخلفات در اوایل دهه ۹۰ با حضور در یک برنامه تلویزیونی در شبکه فارس از مسئولان این خیریه تمجید کرده است، صفایی در مورد این برنامه به ما اینطور توضیح داد: من در عمل انجام شده قرار گرفتم، یکی از نیروهایی پرتلاش بودم که صدایم زدند و گفتند که شب با همسرت به فلان برنامه برو و خودشان هم به من گفتند که چه بگویم، تازه کارم را شروع کرده بودم و نمی توانستم کارم را از دست بدهم و دوباره خانواده ام را ناامید کنم.

او ادامه داد: مسئولان این خیریه توانسته اند با ظاهرسازی حمایت خیلی از مسئولان و آدم های معروف را به دست آوردند، به همین سبب در جواب اعتراضات من گفت که یک ایران حامی من است، هیچ غلطی نمی‌توانی بکنی، من در سال هایی که در حال پیگیری این پرونده بودم خیلی اذیت شدم، حقوق و سنواتم را ندادند، با شکایت به اداره کار توانستم سه سال بیمه بیکاری بگیرم و الان بیکارم و به خاطر مشکلات جسمی که به خاطر این سال های کاری برایم پیش آمده، توانایی کار کردن را از دست دادم، علاوه بر پیگیری این پرونده باید به چهار معلول رسیدگی می کردم و هرکاری هم الان پیدا کنم، نمی توانم انجامش دهم.

صفایی متذکر شد: تحقیقات گسترده ای روی این پرونده شده و پلیس امنیت اقتصادی هم همه چیز را بررسی کرده است اما به نظر می رسد طولانی کردن این پرونده برای پیدا کردن راه فراری برای متخلفان است و بهزیستی نیز در این سال ها کوتاهی‌های زیادی کرد که اگر به وظیفه قانونی خود و حمایت از معلولان عمل کرده بود الان شاید مشکلات حل شده بود، از من به بهانه های مختلف شکایت شد؛ برای جمع آوری مدارک موسسه از من شکایت کرد، بهزیستی هم با اینکه چهار معلول دارم و باید طبق وعده‌ها خانه مرا تعمیر میک رد اما چون اجازه ندادم خانواده ام را به مراکز نگهداری معلول ببرند از من شکایت کرد و گفت که اجازه نمی دهم خانواده ام را به خانه امن ببرم، من در یکی از همین به اصلاح مراکز امن کار کردم و الان در این وضعیت هستم، چطور اجازه دهم خانواده‌ام را به چنین مراکزی ببرند؟ هیچکس انگار جوابگو نیست.

بخش دوم گفت‌وگو با امرا… صفایی و یکی دیگر از مطلعان این پرونده را می توانید در شماره بعدی بخوانید

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true