چگونه بدون جنجال به کودکان بیاموزیم که مسئولیت درسها و تکالیفشان را به عهده بگیرند؟به گزارش فاطمه مقدم خبرنگار فارس اگاه ،این روزها فضای مجازی پر شده از کلیپ های طنزی از مکافاتهای والدین در زمان مدرسه رفتن بچه ها برای آموزش درس ها، نوشتن تکالیف بچه ها به کمک یا توسط خود والدین و درس خواندن والدین همراه با بچه ها. گویی که پدر مادر دوباره همراه با فرزندانشان مجبور به تحصیل هستند چرا که در مسابقه موفقیت بچه ها از همان سالهای اول مدرسه باید نمرات عالی داشته باشند تا آینده انها تضمین شود. از این رو اکثر والدین با دخالت مستقیم در نوشتن تکالیف و حفظ کردن دروس، به خاطر سپردن برنامه زمانی امتحانات شفاهی و کتبی و هر تکلیف و برنامه ای که باید کودک و نوجوان خود به ذهن بسپارد و برای انجام ان دغدغه داشته باشد تام و تمام به عهده می گیرند تا فرزندشان سالهای تحصیلی را یکی پس از دیگری با نمرات باشکوه پشت سر بگذارد.
اما مسئله اینجا است که آموزش صرفاً درس خواندن و یادگیری دانش نیست. در واقع، تحصیل فرصتی برای تمرین و یادگیری برنامهریزی، مدیریت زمان و حل مسئله نیز فراهم میکند. وقتی والدین تمامی مسائل تحصیلی فرزندانشان از قبیل نوشتن تکالیف، حفظ کردن دروس، تمرین ریاضی و حتی انجام تکالیف هنری را به عهده میگیرنداز کشیدن نقاشی گرفته تا خطاطی و… این سبک رفتار را از اول دبستان و گاه تا پایان دبیرستان که فرزنداشان بالغ و کامل شده است دنبال میکنند خود در واقع توانایی کودک در حل مسائل را از او میگیرند.
والدین برای جلوگیری از دریافت بازخورد منفی در مدرسه، حاضرند درگیریهای وحشتناکی برای فرزندشان در محیط خانه ایجاد کنند و فضای ارتباطی خانواده را مخدوش نمایند
مدیریت زمان و برنامهریزی برای درس خواندن نوعی از حل مسئله است که کودکان و نوجوانان با توجه به سنشان باید آن را یاد بگیرند. با گذشت زمان و سختتر شدن دروس، حل این مسائل پیچیدهتر شده و نیازمند یادگیری مهارتهای جدیدی میشود که باید به صورت اصولی آموزش ببینند. به همان ترتیبی که کودکان نیازمند آموزشی اصولی برای یادگیری علم هستند، باید روشهای صحیح مدیریت زمان و برنامهریزی برای امور تحصیلی، کاری و روزانه را نیز در سنین مختلف بیاموزند تا با افزایش مشغلههای زندگی، دچار اختلال در روند حل چالشها نشوند.
اما والدین دلسوز که به جزئیات درس و مشق فرزندانشان اشراف کامل دارند، فرصتی برای حل مسائل به فرزندانشان و روبرو شدن فرزندانشان با نتایج بی نظمی و بی برنامگی نمی دهند نمیدهند. اولین شکست فرزندان از ناتوانی در حل مسئله یا ندانمکاری در برنامهریزی، به احتمال زیاد در دانشگاه که درسها دشوارتر میشود یا در محیط کار رخ خواهد داد.
از این رو، ضروری است که والدین درک کنند که نقششان حمایت از فرزندان در یادگیری خودجوش و مستقل است، نه انجام تمام امور به جای آنها. اینگونه با ایجاد تعادل بین حمایت و استقلال، فرزندان میتوانند مهارتهای لازم برای مواجهه با چالشهای زندگی را بهدرستی بیاموزند و در آینده به بزرگسالانی مستقل و توانمند تبدیل شوند.
***پرورش استقلال وظیفه ای است که مادران باید برعهده بگیرند نه آموزش دروس
استاد روانشناسی دانشگاه آزاد مرودشت در گفت و گو با «شهر مردم» در پاسخ به این سوال که چگونه والدین میتوانند بدون دخالت مستقیم در نوشتن تکالیف و حفظ کردن دروس، به کودکان خود کمک کنند که مهارتهای برنامهریزی و مدیریت زمان را یاد بگیرند، گفت: اولین و مهم ترین کار این است که والدین را متوجه نقش مهمشان در تربیت فرزندانشان کرد، مادر باید بداند نقش اش نظارتی است نه آموزشی، اموزش مستقیم دروس مختص مدرسه و معلم هاست نه والدین.
نادره سهرابی درادامه در خصوص نقش نظارتی والدین توضیح داد: وقتی مادری به جای مادری، معلمی کرد بعد فرصتهای تربیتی که باید به عنوان مادر بافرزندش داشته باشد را از دست خواهد داد.چرا دیگر نمی تواند با بچه صمیمت یک مادر را داشته باشد. از این رو اعتمادبه نفسی که کودک بخش مهمی از آن را در خانه میگیرد و مهارتهای ارتباطی را از دست خواهد داد. از سوی دیگر پرورش استقلال کودکان، وظیفه ای است که مادران باید بر عهده بگیرند نه آموزش دادن دروس میتواند. استقلال در ابعاد مختلف زندگی می تواند مزایایی برای فرزندان به همراه داشته باشد.
*ناظر دلسوز نه معلم جانشین
وی افزود: مادر با بر عهده گرفتن نقش معلمی فرصت یادگیری مهارتهای مهم و با ارزش ارتباطی و استقلال را از فرزندش می گیرد. زمانی که مادران نقش نظارتی خود را قبول کنند و اجازه دهند بچه ها با عواقب اهمال کاری یا کم کاری خود مواجه شوند کودکان کم کم مسئولیت کارهای خود را برعهده خواهند گرفت و این موضوع در مراحل رشد از درس خواندن اهمیت بیشتری دارد چون کودک با دادن استقلال در طول دوران تحصیل به صورت نهادینه شده مدیریت زمان و برنامه ریزی را یاد خواهد گرفت امری که یادگیری آن یکباره رخ نخواهد داد.
این رواندرمانگر در ادامه بیان کرد: کافی است مادران برای تحریک انگیزهٔ فرزندان خود به منظور علاقهمندی به درس، اقداماتی همعرض با آموزشهای مدارس انجام دهند، نه اینکه تصور کنند باید مستقیماً نقش معلمان را ایفا کرده و به فرزندانشان دروس را آموزش دهند. والدین باید با ایجاد حس مسئولیت در فرزندانشان در قبال تحصیل و یادگیری، به آنها کمک کنند تا این حس مسئولیت در زندگیشان نهادینه شود. به جای این که بعداً، زمانی که فرزند از دایره نفوذ والدین خارج شد، ناگهان که برای پیشبرد زندگیاش حیاتی است چون احساس مسئولیت و مهارتهای برنامهریزی و مدیریت زمان مواجه شود بهتر است این مهارتها را از سنین پایینتر بیاموزد تا بتواند به طور طبیعی و بدون دردسر آنها را در زندگی و کار آینده شان پیاده کند.
وی با اشاره به اینکه باید از همان سالهای ابتدایی مدرسه کودک نسبت به نقشی که به عنوان دانش آموز به او داده شده باید جوابگو باشد عنوان کرد: گاه چاره ای جز مواجه مستقیم فرزندان با انچه در مدرسه در انتظارشان است وجود ندارد تا بچه بداند اگر درس نخواند باید با عواقب کار خود از سرزنش معلم تا گرفتن نمره بد مواجه شود.
سهرابی در ادامه با اشاره به اینکه والدین از دریافت بازخورد منفی فرزندشان در مدرسه چنان هراسان هستند که به هر کاری دست میزنند تا کودکشان با این بازخوردها مواجه نشود، اظهار داشت: مادران برای جلوگیری از این بازخورد، در محیط خانه درگیریهای وحشتناکی برای فرزندشان ایجاد میکنند و چندین بازخورد منفی در فضای خانواده برای کودکان تولید میشود. اما مسئله این است که درگیریهای خانگی آسیبهای عمیقتری بر کودکان خواهد داشت، زیرا بر رابطه والدین با کودک تأثیر میگذارد و گاهی ممکن است کودک را از محیط خانه دور کند.
وی با تاکید بر اینکه والدین با پذیرش نقش نظارتی خود میتوانند کمک بهتری به فرزندانشان کنند، گفت: مادر میتواند با محول کردن وظایف تحصیلی به فرزند خود، در کنارش بماند و فضای لازم برای انجام تکالیفش را فراهم کند. این کار باید به صورت غیرمستقیم انجام گیرد؛ مثلاً مادر به فرزند نوآموز خود میگوید که اگر تو این تکلیف را بنویسی، من هم فلان کارم را انجام میدهم. سپس برای تشویق او، میتوانند برنامههای مشترکی مانند دیدن یک کارتون یا خوردن یک میانوعده داشته باشد. نه اینکه مادر بالای سر بچه بنشیند و آنقدر داد و فریاد کند که او خطی بنویسد یا درسی را حفظ کند. اگر مدرسه و معلمان نیز در آموزش دروس به بچهها قصور داشته باشند، باید نتیجه این قصور به مدرسه منعکس شود تا آموزش به طور کامل صورت گیرد.
این روان درمان گر و رفتار شناس در ادامه بیان کرد: امروزه تحصیل دانش اموزان به یک مسئله بغرنج برای والدین تبدیل شده استدرحالیکه مسئله تحصیل آنقدر مسئله پیچیده و سختی نیست. من به مادرانی که در مراجعه به کلینیک ما از اختلافات و مشکلات با فرزندانشان برای تحصیل ابراز نگرانیمی کنند همواره میگویم مطمئن باشید بچه های شما هم چون دیگران مدرسه را تمام می کنند و اگر نگران کنکور ودانشگاه هستید حالا دیگر آنقدر دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاه ها گسترش یافته که امکان ادامه تحصیل برای همه فراهم است. مهم این است که کودکان در فرآیند یادگیری، بیاموزند که چگونه از زمان و منابع خود به بهترین شکل استفاده کنند تا با یادگیری این مهارت بتوانند به حل مسائل پیچیدهتر در آینده دست بزنند.