true
انتحار مطبوعات با تصمیمات اشتباه مدیران ، به گزارش سید محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه، روز و روزگاری نیست که در ایران بواسطه تصمیمات اشتباه و نادرست برخی دولتیها و غیردولتیها گاه و بیگاه ضربات محکمی بر حال نزار و پیکر نیمهجان و کمرمق مطبوعات و رسانههای داخلی به ویژه روزنامههای محلی که به سختی نفس میکشند نواخته نشود! روزی با کمبود و گرانی و نبود کاغذ و روزی با قانون من درآوردی حذف سهمیههای اشتراکی ادارات و روزی هم با حذف پیامهای تبریک و تسلیت مدیران به این و آن و… از سوی مقامات دولتی و…که هر کدام از این تصمیمات اشتباه و گاه با اهدافی سیاسی و غیر صنفی همراه است. این روزها هم که خود دولت و متاسفانه از سوی دستگاهی که به نوعی باید مجری و حافظ قانون باشد یعنی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با تصویب حذف درج آگهیهای ثبتی در روزنامههای ملی و محلی که اگر اینگونه شود باید فاتحه روزنامهها و معیشت کارکنان آنها را خواند و تعطیلشان کرد و هزار مشکل بر مشکلات کشورمان افزود. به راستی این چه شیوه و رویهای است که در طی سه الی چهار دهه اخیر بر مطبوعات و حیات و فعالیت آنان حاکم است؟ چرا باید دائما آنان را دچار فکر و تنش و استرس و خدشه بر کارشان کرد یا امنیت کاری روزنامهنگاران و خبرنگاران و فعالان فرهنگی و رسانهای را به خطر انداخت؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاههای نظارتی یا مسئول و پاسخگوی این تصمیمات غلط چه میکنند و چرا دست روی دست گذاشتهاند تا هر روز برای رسانههای مکتوب یک تصمیم نابجا گرفته یا بنا به ضربالمثل معروف هر روز برایشان به نوعی گربه برقصانند؟! آیا اقدام برای حذف آگهیهای ثبتی و دادگستری از مطبوعات و عواقب بد آن تنها به ضرر صاحبان امتیاز و مدیران مسئول این رسانههاست یا عواقب بدتر و زیانبارتر از آن به کل جامعه و عموم کسانی برمیگردد که از این طریق ارتزاق نموده یا معیشتی بخور و نمیر داشتهاند؟ این چه تصمیم خبط و اشتباه و غیر معقولانهای است که مطبوعات محلی که هیچ پشتوانه و یار و همراهی نداشته و ندارند و به ضرب و زور همین محدود آگهیهای ثبتی خود را سرپا نگه داشتهاند، اینگونه بر زمین زده و به روز سیاهشان بنشانیم؟ به صدا درآوردن ناقوس مرگ و نیستی مطبوعات و رسانههای محلی هنر نیست اما بالنده و با نشاط کردن آنها و رسیدگی و حمایت از مطبوعات محلی که تنها دلخوشی محرومان از انواع و اقسام امتیازات اجتماعی است هنر مدیران ارشد و بالادستی باید باشد. نمیتوان با چنین اقدامات سراسر بد و اشتباه که سرانجامش نیستی و نابودی جامعه مطبوعاتی ایران است دم از دموکراسی و داشتن جامعهای آگاه و دانا و گسترش فرهنگ و ترویج فهم رسانه و سواد رسانهای در جامعه زد. ناترازی درآمدهای جزئی حاصله از کارهای دلی و عاشقانه و ایثارگرانه اهالی مطبوعات با انبوه محدودیتها و مخارج تحمیلی بر مطبوعاتیها با این تصمیم اخیر سازمان ثبت اسناد و املاک کشور برای پایان دادن به درج آگهیها در مطبوعات ملی و محلی و پربارتر کردن نشریات و رسانههای داخلی خود از بدترین نوع وضع موجود مطبوعات در یکی دو دهه اخیر حکایت دارد. بنابر این از روسا و موثرین قوه قضاییه و دولت و مجلس انتظار میرود با حمایت جدی و واقعی از فعالان فرهنگ و رسانه کشور و کسانی که در روزنامههای کشوری حقیقتا ایثارگری میکنند راضی به تضییع حقوق آنان نشوند و به بیکار شدن روزنامهنگاران و خبرنگاران و تعطیلی روزنامههای ملی و محلی تن ندهند که اگر چنین کنند و چنان شد که نباید بشود، پاسخگوی خیل عظیم بیکاران حوزه مطبوعات و راندهشدگان از وادی خبر و اطلاعرسانی و رکن چهارم دموکراسی هم باید باشند. حال ناخوش مطبوعات محلی و استانی مثل حال بیمارانی قلبی و مغزی و بدحالی است که در سیسییو و آیسییو بیمارستانها تحت نظر و کنترل پزشکان ماهر و متخصص هستند و باید به انتظارشان نشست که آیا آنان با این همه اعمال جراحی و درمانهای درست و گاه اشتباه طبیبانشان رو به بهبود خواهند بود یا عمرشان به سر آمده و جان به جان آفرین تسلیم خواهند کرد.
امید انکه این حال ناخوش از اهالی خبر و رسانه و مطبوعات به حال خوش و روزهای سرسلامتی و امید و زندگانی و نشاط و بالندگی و تداوم خدمات صادقانه تبدیل گردد.
true
true
https://farsagah.ir/?p=52133
true
true