true
انتقاد دکتر کاشانی از طرحهای تکراری برای تجاوز به استقلال کانون وکلا، دکتر سید محمود کاشانی، حقوقدان، استاد دانشگاه و عضو ادوار هیات مدیره کانون وکلای مرکز در نشست فوق العاده هیات عمومی اسکودا نکاتی را در خصوص غیر قانونی بودن مصوبه اخیر مجلس، همچنین نقد طرح ها و لوایح ارائه شده از سوی نمایندگان عنوان بیان کرده است که متن کامل آن را در زیر میخوانید.
در روزهای پایانی مردادماه، رسانهها خبر از تنظیم ماده ۴ لایحة برنامه هفتم توسعه در کمیسیون تلفیق مجلس دادند. این ماده در راستای آسیب رساندن به استقلال کانون وکلای دادگستری است که در اندیشة گنجانیدن آن در برنامة هفتم هستند. شایسته است اتحادیه کانونهای وکلای دادگستری نشست دیگری دربارة آن داشته باشد. در همین حال روز ۲۹ مرداد، رسانهها خبر از تصویب یک بند الحاقی را در مجلس دادند که در هم شکستن استقلال کانون وکلا را هدف گرفته است.
در بهمن ماه سال ۱۳۹۹، طرح «اصلاح مواد ۱و۷ قانون سیاستهای کلی اصل۴۴» به تصویب مجلس رسید. طرح تسهیل صدور مجوّز کسب وکار نیز در ۱۷ شهریور سال ۱۴۰۰ به تصویب مجلس رسید. روز یکم شهریور ۱۴۰۱ نیز طرح تفسیر مصوبة تسهیل مجوّز کسب وکار به تصویب مجلس رسید. در بخشی از مواد این طرحها به استقلال کانون وکلای دادگستری که دستاورد بزرگ وکلای دادگستری ایران و جهان به شمار میرود تجاوز شده است. طرح دیگری نیز در ۲۵ مهر ۱۴۰۰ زیرعنوان «تأمین مالی و جهش تولید» به مجلس تقدیم شده بود که سرانجام با همة آشفتگیهای آن در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ به تصویب مجلس رسید. در این طرح، ۲۲ مادة مکرّر به ماده ۱۹ «قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالیکشور» مصوّب سال ۱۳۹۴ افزودند. یک واقعیت نگرانکننده که به تأیید مقامات مسئول رسیده این است که ۹۰ درصد اقتصاد ایران زیر کنترل دولت و نهادهای وابسته به آن است. این طرحهای تکراری و فریبکارانه نیز قطعاً چاره ساز شکوفایی تولید و اشتغال سازنده در کشور ما نخواهند بود.
این طرح ها که با تخلّف از اصول قانون اساسی به تصویب رسیده اند به دنبال از هم گسیختن شیرازة نهادهای صنفی و حقوقی جاافتاده در کشور ما هستند که با تصویب قوانین دائمی و ارزشمند، ثبات و امنیت را در نظام اداری و حقوقی کشور ما استوار ساختهاند.
سایت «وکلا پِرِس»، روز ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ خبر از تصویب یک بند الحاقی دیگر را به ماده ۱۹ «قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام تأمین مالی کشور» داد. این بند الحاقی جدید در طرح «تأمین مالی و جهش تولید» که در ۲۵ مهر ۱۴۰۰ به مجلس تقدیم شده بود وجود نداشته است و موضوع آن هم هیچ ارتباطی به عنوان و مواد طرح تأمین مالی و جهش تولید ندارد. بنابراین نمایندگان مجلس نمی توانسته اند روز ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ دربارة آن تصمیم گیری و آن را به تصویب برسانند. این بند الحاقی جدید که دخالت در وظایف کانونهایوکلایدادگستری است، هیچ ارتباطی به قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر نیز ندارد و برطبق اصل ۷۴ قانون اساسی می بایست با امضای ۱۵ تن از نمایندگان و با رعایت الزامات ماده ۱۲۷ آییننامة داخلی مجلس در زمینة طرحهای قانونی به هیأترییسه تقدیم و پس از آنکه در دستور جلسة علنی قرار گرفت و کلیات آن به تصویب رسید برای رسیدگی به کمیسیون مربوط ارجاع شود تا روند قانونگزاری دربارة آن انجام گردد. از این رو اصل این بند الحاقی آشکارا ناسازگار با قانون اساسی است. مندرجات این بند الحاقی جدید نیز ناسازگار با اصول قانون اساسی و قانون استقلال کانون وکلاست که به آن ها می پردازم:
۱- مندرجات بند الحاقی جدید
در این بند که با حرف «ج» آغاز میشود و روشن نیست به کجا الحاق شده افزوده شده است:
«عبارت به منظور تسهیل سرمایهگزاری در ایران، از ابتدای ماده ۷ قانون سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی، مصوب ۲۵/۳/۱۳۷۸ با اصلاحات و الحاقات بعدی حذف می شود».
متن ماده ۷ اصلاحی مورخ بهمن ۱۳۹۹ مزبور چنین بوده است: «به منظور تسهیل سرمایهگزاری در ایران، مراجع صدور مجوّزهای کسب وکار موظفّند شرایط و فرآیند صدور یا تمدید مجوّزهای کسبوکار را به نحوی ساده کنند که هر متقاضی کسبوکار در صورت ارائة مدارک مصرّح در پایگاه اطلاع رسانی مجوّزهای کسبوکار بتواند در حداقل زمان ممکن، مجوّز موردنظر خود را دریافت کند…».
این در جای خود کاملاً روشن است که ماده ۷ قانون سیاست های کلی اصل ۴۴ مصوّب سال ۱۳۸۷ و یا متن اصلاحی آن مصوّب سال ۱۳۹۹، هیچ ارتباطی به کانونهای وکلا و صدور پروانه وکالت برای داوطلبان این حرفه نداشتهاند. بنابراین با حذف چند سطر از ماده ۷ سابق یا لاحق، جایی برای قانونگزاری در زمینة صدور پروانة وکالت در یک بند الحاقی جدید به یک قانون بیارتباط به وجود نمی آید. در ادامه این بند الحاقی بی ارتباط، با ادبیاتی مبتذل افزوده شده است:
«کلیه صدور مجوّز کسبوکار از قبیل کانون های وکلای دادگستری، کانون های کارشناسان رسمی دادگستری، نهادهای زیرمجموعة قوة قضاییه مانند مرکز وکلا و کارشناسان رسمی و مشاوران خانوادة قوه قضاییه، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور… بنا به تشخیص هیأت مقرراتزدایی و بهبود محیط کسبوکار موظّف هستند پس از لازمالاجرا شدن این قانون]![ کلیة مراحل صدور، تمدید، توسعه، اصلاح، تعلیق و ابطال هرگونه مجوّز خود را صرفاً از طریق درگاه ملّی مجوّزهای کشور به صورت الکترونیکی انجام دهند».
با تصویب این بند الحاقی بیارتباط به قوانیندیگر و ناسازگار با اصل ۷۴ قانون اساسیکه نیازهای یک طرحقانونی در آن برآورده نشده است، به دنبال بیاعتبارکردن بسیاری از قوانین بنیادین و لازم الاجرایکشور هستند که در خلال ۷۰ سال گذشته با تشریفات قانونگزاری به تصویب رسیده و اجرا شدهاند. از اینرو این بند الحاقی آشکارا ناسازگار با آییننامة داخلی مجلس و اصول قانون اساسی است.
۲- درگاه ملی مجوّزهای کسبوکار غیرقانونی است
درگاه ملّی مجوّزهای کسب وکار کمترین جایگاهی در نظام قانونگذاری و ساختار قوهمجریه و وزارت خانه های تابع آن و یا قوانیندائمی مربوط به نهادهایی چون قوةقضاییه و کانون وکلای دادگستری که دارای استقلال و از پشتوانة قوانین ویژة خود برخوردار هستند ندارد. به ویژه وزارت اقتصاد و داراییکه این درگاه وابسته به آن گردیده است به موجب قانون ۲۴ تیر ۱۳۵۳ مصوّب مجلس شورای ملی و سنا تأسیس شده و وظایف آن چنین پیشبینی شده است: «به منظور تنظیم سیاستهای اقتصادی و مالیکشور و ایجاد هماهنگی در امور مالی و اجرای برنامة سیاستهای مالی و تنظیم و اجرای برنامههای اقتصادی و سرمایهگزاریهای مشترک با کشورهای خارجی، وزارت امور اقتصادی و امور دارایی تشکیل میشود».
بنابراین وزارت اقتصاد و دارایی برپایة قانون تأسیس آن حق دخالت در وظایف ذاتی کانون های وکلا در چارچوب قانون استقلال کانون وکلای دادگستری مصوّب سال ۱۳۳۳ و قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری سال ۱۳۷۶ و یا نهادهای مستقلی که به موجب قوانین ویژه، زیرمجموعة قوة قضاییه هستند مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، کانون کارشناسان رسمی، کانون سردفتران و دفتریاران را ندارد.
۳- قانونگزاری با ابزار تهدید
کانون های وکلای دادگستری بر پایه ماده یک قانون استقلال کانون مصوّب اسفند ۱۳۳۳ دارای شخصیت حقوقی هستند و وظایف خود را برپایة این قانون و آییننامة اجرای آن مصوّب سال ۱۳۳۴ و تبصرة ماده یک قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری در پذیرش داوطلبان و صدور پروانة وکالت برای آنان در چارچوب این قوانین لازم الاجرا انجام میدهند. ولی در این بند الحاقی به دنبال آن هستند کانون وکلای دادگستری و دیگر نهادهایی را که برپایه قوانین دائمی تأسیس شدهاند با به تعطیلکشیدن این قوانین لازم الاجرا به کنترل غیرقانونی وزیر اقتصاد و دارایی درآورند. در همین راستا به ابزار تهدید دست یازیده و افزودهاند: «هرکس از اجرای احکام فوق استنکاف نماید به تشخیص مرجع قضایی ذیصلاح به مجازات درجة ۶ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی با اصلاحات و الحاقات بعدی محکوم خواهد شد».
هیأتهای مدیرة کانونهای وکلا، اُرگانهای اجرایی وظایف پیشبینیشده در قانون استقلال کانون و آییننامة اجرای آن هستند. دیگر نهادهایی هم که در این بند الحاقی از آنها یاد شده هریک دارای شخصیت حقوقی هستند و مدیران آنها به نمایندگی از شخصیت حقوقی این نهادها وظایف خود را انجام میدهند. بنابراین مدیران این نهادها به اراده و اختیار خود تصمیمگیری نمیکنند. ولی در ذیل این بند الحاقی، این واقعیت حقوقی نادیده گرفته شده و افزودهاند: «هرکس از اجرای احکام فوق استنکاف کند…».
کسانی که ابتکار تدوین و تصویب این بند الحاقی را داشتهاند، باید بدانند با این قانونگزاری زورگویانه نمیتوانند قانون استقلالکانون وکلا و دیگر قوانین لازمالاجرای کشور را نسخ کنند و تا هنگامیکه این قوانین اعتبار دارند، اُرگانهای اجرای این نهادهای دارای شخصیتحقوقی باید وظایف خود را در چارچوب این قوانین انجام دهند و هرگز ابزار بیارادة اجرای تصمیمهای وزیر اقتصاد و دارایی نخواهند شد.
۴- تخلّف از اصل ۱۷۳ قانون اساسی
اصل ۱۷۳ قانون اساسی برای پیشگیری از استبداد و قانونشکنی مقامات دولتی، رسیدگی به دادخواهی شهروندان از تصمیمهای مأمورین دولتی و آییننامهها را در صلاحیت دیوان عدالت اداری نهاده است. در پی تقدیم شکایت تنی چند از وکلای دادگستری به نمایندگی از کانون وکلای مرکز به دیوان عدالت اداری و با این استدلال روشن که حرفة وکالت دادگستری بر پایة اصل ۳۵ قانون اساسی عهدهدار تضمین برگزاری دادرسی عادلانه است و به هیچ وجه کسبوکار شمرده نمیشود، از این دیوان درخواستکردند تصمیم وزارت دارایی و هیأت مقرراتزدایی وابسته به آن را که حرفة وکالت را کسبوکار شمردهاند ابطال کند.
خواندگان این شکایت به دفاع از تصمیم خود پرداختند و تصمیمهای خود مبنی بر بارگزاری! پروانههای وکالت دادگستری در درگاه مجوّزهای کسبوکار را مستند به قانون اصلاح مواد ۱و۷ قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴، مصوّب ۱۵/۱۱/۱۳۹۹ برشمردند. ولی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با ردّ این استدلال، تصمیم هیأت مقرراتزدایی وابسته به وزارت دارایی در لزوم بارگزاری پروانههای وکالت دادگستری در درگاه غیرقانونی مجوّزهای کسبوکار را ابطال کرد. در بخشی از تصمیم هیأت عمومی دیوان عدالت اداری چنین آمده است:
«با عنایت به اینکه در رابطه با وکالت دادگستری، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده و نحوة صدور پروانه فعالیت در این حوزهها در قانونوکالت ]سال ۱۳۱۵[ ، لایحة استقلالکانون وکلای دادگستری، قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری… تعیین تکلیف شده است، لذا مشاغل مزبور از شمول احکام مقرر در ماده ۷ قانون سیاستکلی اصل ۴۴ قانون اساسی خارج هستند…».
رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری برای شعبههای دیوان و مراجع اداری به ویژه وزارت اقتصاد و دارایی که خواندة این شکایت بوده است لازمالاتباع میباشد. به ویژه ماده ۹۲ اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری افزوده است:
«هرگاه مراجع و مقامات مذکور، مصوّبة جدیدی تحت هر عنوانی مغایر با مفاد رأی مذکور تصویب کنند به درخواست رییس دیوان، موضوع به صورت خارج از نوبت و بدون رعایت مفاد ماده ۸۳ این قانون و فقط با دعوت از نمایندة مرجع صدور مصوّبة جدید، در هیأت صادرکنندة رأی قبلی رسیدگی و از تاریخ تصویب ابطال میشود».
و در پایان این ماده افزوده شده است: «مقامات و اعضایی که برخلاف رأی دیوان مبادرت به وضع چنین مقررهای نمودهاند، مسئول جبران خسارات وارده به اشخاص بوده و به عنوان مستنکف شناخته شده و مشمول ماده ۱۱۲ این قانون میشوند».
ماده ۱۱۲ این قانون نیز برای مقاماتی که از اجرای آرای دیوان عدالت اداری استنکاف کنند، انفصال از خدمات دولتی تا پنج سال و یا محرومیت از حقوقاجتماعی تا پنجسال و جبران خسارات وارده را پیشبینی کرده است.
نمایندگان مجلس نیز در همین راستا تکلیف دارند به رأی هیأتعمومی دیوان عدالت اداری که حرفة شریف وکالت دادگستری را کسبوکار به شُمار نیاورده است احترام گزارند و از آن تخلّف نکنند و هرگونه قانونگزاری برای ناکامساختن رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری که حرفة وکالت را از شمول کسبوکارها بیرون دانسته بیاعتبار است.
۵- بستن راه دادخواهی شهروندان
در تبصره یک این بند الحاقی جدید افزودهاند:
«مصوّبات هیأت مقرراتزدایی و بهبود محیط کسبوکار قابل اعتراض و یا شکایت در دیوان عدالت اداری و سایر مراجع قضایی نبوده و…».
آوردن این تبصره در این بند الحاقی به انگیزة بستن راه دادخواهی از تصمیمهای مغایر با قانون مقامات دولتی در دیوان عدالت اداری و دیگر مراجع قضایی و تخلّف آشکار از اصل ۱۷۳ قانون اساسی است. شگفتانگیزتر این است که در دنبالة این تبصره افزودهاند:
«به منظور اِعمال نظارت قضایی بر مصوبّات این هیأت، شُعب ویژه، مستقر در وزارت امور اقتصاد و دارایی جهت رسیدگی به اعتراضات ذی نفعان با پیشنهاد وزیر دادگستری تشکیل و رییس آن از بین قضات دارای پایة ۹ قضایی و بالاتر پس از موافقت رییس قوة قضاییه و با ابلاغ ایشان منصوب میشود».
این در حالی است که دیوان عدالت اداری که در اصل۱۷۳ قانون اساسی پیشبینی شده بخشی از قوة قضاییه است که وظایف و اختیارات آن در اصلهای ۱۵۶ تا ۱۷۴ قانون اساسی پیشبینی شدهاند. ولی در این تبصره به دنبال تأسیس شعبههای ویژه! آن هم مستقر ّدر وزارت امور اقتصادی و دارایی و با پیشنهاد وزیر دادگستری هستند. تشکیل دادگاه ویژه، دارای مغایرت ذاتی با موازین دادرسی عادلانه است و نمیتواند جایگزین دیوان عدالت اداری که در اصل ۱۷۳ قانون اساسی پیشبینی شده است بشود. دادگاه رسیدگی به تخلّفات مأمورین دولتی از قوانین کشور نیز هرگز نمیتواند در وزارت امور اقتصادی و دارایی تشکیل شود. وزیر دادگستری نیز رابط میان قوة قضاییه و قوة مجریه است و هرگز دارای اختیارات رییس قوة قضاییه که در اصلهای ۱۵۶ تا ۱۷۴ پیشبینی شدهاند نخواهد بود. بنابراین مندرجات این تبصره، تجاوز به اصل تفکیکقوا موضوع اصلهای ۵۸، ۶۰ و ۶۱ قانون اساسی و تجاوز به اصل ۳۴ قانون اساسی استکه دادخواهی را حقمسلّم هر فرد دانسته و افزوده استکه «هیچکس را نمیتوان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد». این تبصره به روشنی نشان میدهد نویسندگان این بند الحاقی و آنانی که به آن رأی دادهاند حُسننیت ندارند و به موازین قانونگزاری آگاه نیستند و به سوگندی به اجرای قانون اساسی یاد کردهاند نیز پایبندی ندارند.
۶- اعتبار بخشی ناروا به مصوبّات هیأت مقرراتزدایی
قانون سیاستهایکلی اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۷ با ادّعای خصوصیسازی اقتصاد دولتی و بیمار ایران به تصویبرسید. پیش از تصویب آن در مجلس در مقالهای زیر عنوان «خصوصیسازیوحکومت قانون» که در شمارة بهار و تابستان سال ۱۳۸۶ مجلّة کانون وکلای دادگستری مرکز به چاپ رسید، ناسازگاریهای این قانون با قانون اساسی را نشان دادم و بر فساد برانگیزبودن آن تأکید کردم. از همینرو اجرای این قانون که فسادهای گستردهای را به بار آورد روز ۱۰ مهر ۱۳۹۲ با دستور حسنروحانی رییسجمهور وقت متوقفگردید. با اینحال از آنجا که نمایندگان حقیقی مردم به این مجلسها راه نمییابند در بهمن سال ۱۳۹۹، قانون بیهودهای به نام «اصلاح مواد ۱، ۷ و ۳۰ قانون سیاستهای اصل ۴۴» در مجلس تصویب شد. در مادة ۲ این مصوّبه، هیأتی را به نام «مقرراتزدایی و بهبود فضایکسبوکار» را در وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل دادند که در جای خود ناسازگار با قانوناساسی است و جایگاهی در وظایف قانونی وزارت اقتصاد و دارایی نیز ندارد. اکنون در تبصرة ۲ این بند الحاقی، با شگفتی، ارزش و اعتبار مصوبّات هیأت موسوم به مقرراتزدایی را به سطح قوانین کشور بالا برده و افزودهاند:
«تصمیمات هیأت مقرراتزدایی و بهبود محیط کسبوکار ظرف ۱۰ روز پس از انتشار آن در سایت روزنامه رسمیکشور]![ از سوی ذینفع، قابل اعتراض در شعبة ویژة ]مستقرّ در وزارت اقتصاد و دارایی[ خواهد بود…».
در همة کشورها برای انتشار قانون و آگاهی مردم از مندرجات آن تشریفاتی پیشبینی شده است. ماده یکم قانون مدنی ایران اصلاحی سال ۱۳۷۰ نیز تأکید کرده است مصوّبات مجلس شورای اسلامی پس از گذرانیدن مراحل قانونی به دستور رییسجمهور در روزنامة رسمی انتشار مییابد. بر پایه ماده ۲ قانون مدنی نیز قانون، ۱۵ روز پس از انتشار لازمالاجرا میگردد. ماده ۳ نیز مقرر کرده است «انتشار قوانین باید در روزنامة رسمی انجام شود».
ولی تبصرة ۲ بند الحاقی جدید به دنبال آن است که ارزش و اعتبار تصمیمهای اداری هیأت خلاف قانون اساسی هیأت موسوم به مقرراتزدایی را در اندازة قوانین مصوّب مجلس بالا برده و خواستار «انتشار آنها در سایت روزنامه رسمی» شده است. و سپس تشریفات بیهودهای برای اعتراض به تصمیمهای این هیأت در شعبههای ویژة مستقر در وزارت اقتصاد و دارایی در نظر گرفته است تا راه را بر دادخواهی شهروندان در دیوان عدالت اداری در چارچوب اصل ۱۷۳ قانون اساسی به شیوة دیگری ببندد.
۷- قانون شمردن تصمیمهای اداری
تبصرة ۳ بند الحاقی مورد بحث با تجاوز آشکار به اصل ۵۸ قانون اساسی که قانونگزاری را از حقوق و اختیارات نمایندگان برگزیدة مردم دانسته و با تخلّف از روشنترین موازین حقوقی، تصمیمهای اداری و بیارزش هیأت موسوم به مقرراتزدایی را «برای همة مراجع اداری و قضایی لازمالاجرا» دانسته و افزوده است هرکس از اجرای آن استنکاف نماید در مراجع ذیصلاح به مجازات درجة ۶ ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد. این تبصره تجاوز آشکار به اصل ۱۶۶ قانون اساسی نیز میباشد که برپایه آن:«احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که براساس آن حکم صادر شده است».
بنا به مراتب مزبور، بند الحاقی به ماده ۱۹ قانون رفع موانع تولید مصوّب سال ۱۳۹۴ که طرحی دربارة آن به امضای حداقل ۱۵ تن از نمایندگان به مجلس تقدیم نشده و فرآیند قانونگزاری را دنبال نکرده و مندرجات آن ناسازگار با اصول گوناگون قانون اساسی است بیاعتبار است و نمیتواند جامة شریف قانون را بر تن کند.
و این سرنوشت قوة مقّننه در کشور ماست که انتخابات آن با قانون غیراستاندارد سال ۱۲۹۰ خورشیدی که ۱۱۲ سال از تاریخ تصویب آن گذشته است برگزار میشود و نمایندگان شجاع و مدافع قانون اساسی به آن راه نمییابند. قانون استقلالکانونوکلای دادگستری با تلاش و پشتکار پیشگامان حرفة وکالت در پنجم اسفند ۱۳۳۳ به تصویب نمایندگان شریف مجلسشورایملی و سنا رسید و کانونوکلا در ایران همسنگ با کانونهایوکلا در کشورهایپیشرفته از نظارت و دخالت وزارت دادگستری آزاد گردید. استقلالکانون وکلا، تضمین استقلال وکیل در امر دفاع در اصل ۳۵ قانون اساسی جمهوریاسلامی ایران است که در همینراستا حق برخورداری از وکیل را برای همة دادخواهان الزامی شناخته است. امید است کانونهای وکلای دادگستری ایران که افتخاری برای نظام حقوقی کشور ما هستند با همة توان در برابر این قانونگزاریهای هرجومرجطلبانه که در هم شکستن استقلال کانون را هدف قرار دادهاند ایستادگی و از استقلال کانون وکلا دفاع کنند.
نشست اتحادیة کانونهای وکلای دادگستری
شهریور ۱۴۰۲
true
true
https://farsagah.ir/?p=21278
true
true