true

سید محی الدین حسینی ارسنجانی-فارس آگاه
اقتصاد از دست رفته و بیبرنامه را کسانی مدیریت میکنند که یا علم و دانش اقتصادی ندارند و یا اگر مدارک دانشگاهی مرتبط با اقتصاد هم داشته باشند، بنا به دلایلی توان اجرا و عملیاتی کردن آن علم و دانشها را ندارند. حال آنکه سیاستگذاران پشت پرده مدیریت و اجرای کشور و روسای جمهور ایران در دهههای اخیر، میل و ارادهای قوی و تصمیمی مصمم برای رفع این مشکلات اقتصادی انباشتهشده از سالهای قبل از دوره مدیریتی نداشته و ندارند. اینکه چرا اقتصاد کشور در دوران جنگ به مراتب بهتر از حال حاضر بوده است، به دلیل اتحاد و انسجام ملی و گزینش سخت و درست مدیران اقتصادی و مالی کشور در آن دوران هشتساله دفاع بود. امروز گزینشهای مدیران بالادستی کاملا سلیقهای و براساس روابط سیاسی و پس از آن، مصلحتاندیشیهای بسیاری است که جرات و جسارت نقد به حاکمیت، بویژه نمایندگان ملت و مجلسیان و آنهایی که باید جامعه را اصلاح کنند، گرفتهاند. اقتصادی که نه جهانی فکر میکند و نه برابر با شرایط روز کشور است، نمیتواند به حل و فصل همه مسائل پیرامونی خود بپردازد. دخالت نهادهای قدرت و عدم پذیرش قوانین بینالمللی و نبود آموزشها و معلومات لازم در بین نخبگان عرصه اقتصاد و مهمتر از همه اینها، نبود نظارت کافی ناظران و مشکل داشتن برخی از همین ناظران امور که باید به فکر اصلاح رفتار مدیران اقتصادی بپردازند، از جمله دلایل اقتصاد بیمار در ایران است که تا زوال و مرگ آن فرصت زیادی نمانده است. دخالت دولتهای آمده و رفته و تیم اقتصادی آنها در تعیین نرخ دستوری دلار و ارز و طلا و زمین، سکه و خودرو و… باعث بدبختی سرمایهگذار اقتصادی و فرار آنها و سرمایههایشان از داخل کشور به دیگر کشورهای منطقه و جهان شده است. چرا باید بعد از ۴۶ سال که از پیروزی انقلاب مردمی ایران میگذرد، وضعیت معیشت و رفاه مردم ایران اینگونه بد و خفتبار باشد و روزبهروز بر تعداد فقرا و نیازمندان جامعه افزوده گردد؟ با نبود اقتصاد سالم، مردم در زمینه معیشت خود به انواع و اقسام مشکلات مواجه گردند و سوء تغذیه و انواع سرطانها در کشور رایج گردیده و امکان درمان بسیاری از بیماران به جهت نبود هزینههای کافی وجود ندارد. مردم به دلیل مشکلات اقتصادی دچار مشکلات روحی و روانی هم شوند و به دنبال آن به امور فرهنگی و مطالعه فکر هم نمی کنند. مگر ایران با انواع امکانات و ذخایر مالی موجود روبرو نبوده و از این همه نعمات الهی و خدادادی در عرصههای نفت و گاز و مشتقات آنها و معادن و کشاورزی و صادرات انواع کالاها برخوردار نبوده و نیست؟ پس چرا روزبهروز بر اعتراضات پیدا و پنهان و بیتفاوتیهای عمومی مردم نسبت به مدیرانشان افزوده میگردد و کشور مجددا به سمت کوپنی شدن رفته و بیشتر مردم دستشان برای رسیدن به حداقلها از خوراک و معیشت روزانهشان به اینجا و آنجا دراز است؟ باید کاری کرد و چارهای درست اندیشید و به نظم مالی و مدیریت هزینهها رسید و از پرداخت و هزینه کردن سرمایههای مالی کشور در جاهایی که هیچ نیازی احساس نمیشود و موجبات اعتراضات ملی میگردد، جلوگیری کرد. بسیاری از همایشهای بیسود و بیفایده کشور باید حذف شوند و از واریزی پول به حساب موسسات بیثمر به حال و روز مردم و کشور جلوگیری گردد و به لایههای میانی و زیرین جامعه رسیدگی شده و به آنان توجه نمود. کارمندان دونپایه و متعهد را شناسایی کرده و به آنان توجه نموده و فراموششان نکرد. حقوقهای نجومی را که مصداق بیعدالتی اجتماعی و ضد اقتصاد مردمی است را باید قطع کرد و دستاندازیها بر بیتالمال مردم را پایان داد. شعار مبارزه با فساد مالی و اقتصادی را باید به عمل تبدیل نمود و اقتصاددانان واقعی و منزوی را باید به میدان کار و عمل دعوت کرد و صحنه اقتصادی کشور را از لوث وجود خائنان اقتصادی پاک کرد و به تودههای ملی رسیدگی نمود و مردم را باز آینده کشور نومید نکرد. اقتصاد ملی اگر درمان نشود، قطعا فرهنگ و اجتماع و درمان و رفاه مردم کشور هم سر و سامان نخواهند یافت. زیرا اقتصاد سالم و پویا، پایه و زیربنای اصلاح و حرکت رو توسعه بسیاری دیگر از امور و ارکان مهم جامعه است.
true
true
https://farsagah.ir/?p=60458
true
true