true

درآمدهای مالیاتی مردم چه میشود؟به گزارش سید محیالدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه، مالیات، جزئی لاینفک در اقتصادهای جهان است و اگر به درستی اخذ شود، به گونهای که بر کار و معیشت مردم خللی وارد نکند یا به آنها اجحاف نشود، میتواند شیوهای نو برای ادارهٔ امور ملتها، توسعهٔ اقتصاد و بهبود زندگی مردم باشد. در ایران، هنوز نظام جامع مالیاتی نداریم و از قوانین مالیاتی اسلام دور شدهایم. قوانین و مقررات مالی ما کهنه و منسوخ بوده یا بهروز نشدهاند و باید اصلاحات بنیادینی در ساختار اخذ مالیات و نحوهٔ توزیع و مصرف وجوه دریافتی، به نام مالیاتهای عمومی، انجام گیرد.
متأسفانه، قشر کارمند و مصرفکنندگان فاقد درآمدهای مکفی، در تیررس سازمانها و مأموران مالیاتی شهر و استانشان هستند و علاوه بر اینکه باید مالیات بر درآمد و حقوق ناچیز دریافتی را سر هر ماه بپردازند، متحمل پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نیز میگردند که این ظلمی مضاعف در حق مردم، بهویژه مصرفکنندگان ندار و ضعیف جامعه است.
از آن گذشته، برای مردم و بهویژه کسبه و کارمندانی که مدام از دریافت مالیاتهای سنگین دولت شکوه دارند، مشخص نیست درآمدهای هنگفت و نجومی ناشی از اخذ مالیاتها از مردم و کسبه چه میشود؟ کجا میرود و با آنها چه میکنند که برای کسی معلوم نیست؟ و چرا با اینهمه مالیاتی که از هر محل کسب، هر فرد صاحب درآمد، تولیدکننده، تاجر و… گرفته میشود، پیشرفت محسوسی در رفاه و معیشت آنها و ارائهٔ خدمات عمومی به مردم دیده نمیشود؟!
سازمانهای مالیاتی و وزارت اقتصاد و دارایی، میباید بخش اعظمی از درآمدهای خود را صرف راضی نگه داشتن اقشار ضعیف و محروم جامعه کنند، نه اینکه بدون برنامهریزی و صرفاً سلیقهای و دلبخواهی مدیران ارشد و میانی در سطوح ملی و استانی، درآمدهای عجیبوغریب مالیاتی را به جاهایی دهند و صرف کنند که هیچ نمودی یا هیچ تأثیری در کار و زندگی مردم دیده نشود.
همگی در سالهای اخیر شاهد تهیه، تولید و انتشار گزارشات رسانهای مهمی در زمینهٔ برخی حیفومیلهای انجامشده از سوی برخی ارگانهای مالیاتی کشور و اجرای پرخرج همایشهای بیفایده و مسئلهساز مالیاتی بودهایم. در جریان کموزیاد فرارهای مالیاتی برخی آقازادهها و فعالان سیاسی دخیل در پشتپردهٔ فعالیتهای اقتصادی و مالی، حتی برخی از مجریان مهم امور کشور هم بودهایم و هستیم که نمیتوان واقعیات را کتمان کرد. اما پرسش اینجاست: چرا ارادهای برای توزیع درست و منطقی مالیات در کشورمان نداریم؟ و چرا مسئولان امور مالیاتی، گزارشهای درست و واقعی از میزان دریافت سالانهٔ مالیاتها و نحوهٔ هزینهکردهای مالیاتی را به رسانهها نمیدهند تا ذهن و ضمیر مردم کشور از پول – بعضاً زوری – که باید به سازمانهای دارایی و مالیاتی بدهند، مشخص شود که کجا و برای چه کاری خرج یا توزیع و هزینه شده است.
به قول برخی از کارشناسان اقتصادی کشور، اگر فقط همین مالیاتها به درستی مدیریت و در جای خود هزینه میشد، کشور را بهراحتی و بدون اتکا به دیگر منابع درآمدی از جمله نفت میتوان اداره کرد. اما معلوم و مشخص است که مالیات در کشورمان همچون وقف ناشناخته و گمنام مانده و مردم پیوسته به دنبال دریافت پاسخهایی برای اطلاع از سرنوشت پولهای بهدستآمده از مالیات و املاک فراوان وقفی، عوارض نوسازی و ساختمانی شهرداریها، بیمهها، بانکها و… هستند.
کشوری که اینهمه درآمد دارد و منابع مالی دریافت سود و پول در آن بسیار است و بانکها چونان خوره به جان مردم افتادهاند و با آنهمه درآمدهای میلیاردی ماهانه و تریلیون دلاری سالانه حاصل از فروش نفت و گاز و مشتقات نفتی، صادرات و مالیات و…، چرا اینهمه مشکلات اقتصادی و بینظمیهای مالی دارد؟ و اینهمه فقیر و درمانده از جهات معیشتی و بیماران ناشی از سوءتغذیه و دانشآموزان بازمانده از تحصیل دارد؟ این هم یک سؤال است که طی دههها اخیر بیجواب مانده است.
از حق نگذریم و به انصاف در نقد رجوع کنیم: بخش اندکی از مالیاتهای دریافتی از مردم صرف ساخت راه و مدرسه در مناطق محروم و روستایی کشور شده است. اما این اقدامات گاهوبیگاه و محدود، با سیستم پیچیده و بیمار مالیاتی کشورمان اصلاً قابل مقایسه با ارقام و اعداد دریافتی از مردم در کل کشور نبوده و نیست.
لذا دولت و مجلس باید سازوکار روشنگرانه و منطقی بر نحوهٔ دریافت و شیوهٔ هزینهکرد مالیاتهای گرفتهشده از مردم وضع کرده و اعلام نمایند تا در صورت صداقت در گفتار و عملکردشان، مردم خودشان داوطلبانه و با طیبخاطر و رضایتمندانه نسبت به پرداخت مالیات بر درآمد محل کار و کسبوپیشهٔشان اقدام کنند. اما در هر حال، باید برای این قوز بالاقوزی بهنام مالیات بر ارزش افزوده فکری کنند و در پی حذف آن باشند.
چه معنا میدهد مالیات ده درصدی از کارمند گرفته شود و قبل از دریافت حقوق از آنها مالیاتها کسر گردد و بعد، همان کارمندان بینوا برای خرید کالای مصرفی و بیدوامشان – مثل پفک و چیپس یا پنیر و بیسکوئیت – هم بخواهند مالیات ۹ درصد ارزش افزوده بپردازند؟ پس برای آنها دیگر چه پولی میماند و باید چگونه زندگی کنند؟
دولت در قبال دریافت اینهمه مالیات دریافتی از مردم، خصوصاً کارمندان با حقوقهای ناچیز و کسبه با فروش و درآمد کم در این اوضاع بد اقتصادی میگیرد، چه خدماتی ارائه داده که برای مردم مشهود و محسوس و قابلقبول باشد؟ باید مالیاتها درست برابر با میزان درآمدهای واقعی افراد حقیقی و حقوقی باشد و کسانی که در وضعیت زندگی تورمی ۵۰ تا ۷۰ درصدی و زیر خط فقرند و در شرایط فعلی حقوقهای زیر ۵۰ میلیون تومان دارند، از پرداخت مالیات معاف باشند.
ضمن اینکه مشوقهای مالیاتی اعلامشده در کشورمان، به دلیل عدم اعتماد عمومی به سازمانهای مالیاتی، درست جواب نداده و یا چندان تأثیری در رونق اقتصادی کشور نداشته است. مدیران مالی کشور باید در مسیر آگاهی مردم و رو راست بودن با آنها در زمینهٔ فعالیتهایشان درست و منطقی گام بردارند و اعتمادسازی کنند.
true
true
https://farsagah.ir/?p=60126
true
true