×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  سه شنبه - ۲۷ شهریور - ۱۴۰۳  
true
true
دو نقد بر یک جریان و یک اتفاق در اداره کل میراث فرهنگی فارس

میراث فارس شش ماه است مسئول ندارد، به گزارش فاطمه مقدم خبرنگار فارس اگاه،مدیریت محمد ثابت اقلیدی، بر اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی فارس، وارد ششمین ماه خود شد و هنوز تکلیف «معاونت میراث» این اداره کل، مشخص نیست و این معاونت، حتی سرپرست هم ندارد. روشن نیست که به صورت سازمانی، چند ماه معاونتی با این اهمیت، می تواند بدون مسئول اداره شود، در حالیکه پیش از آن نیز در دوره مدیریت موید محسن نژاد، این معاونت با سرپرست، اداره می شد و پر واضح است که تفاوت مدیر و سرپرست، در تصمیم سازی ها تا چه حد زیاد است. سرپرست، به‌طور موقت و تنها برای ادامه کار نهاد، وظایف مدیر را بر عهده می گیرد، اما از اختیارات کامل مدیر، برخوردار نخواهد بود و حق امضا نیز ندارد، همین کم و کسری در نوع مسئولیت، کار را برای تصمیم سازی های مهمی، چون مرمت فوری بنای آرامگاه سعدیه در سال گذشته، آنقدر به تاخیر انداخت تا بالاخره تصمیم مرمت فوری و تهیه بودجه، پس از جنجال رسانه ای که حتی تا رسانه های بیگانه نیز کشیده شد، ادامه یافت و بالاخره این تصمیم، از سوی وزارتخانه میراث گرفته شد.

حالا با توجه به همه آسیب هایی که در مدت اخیر، متوجه آثار میراثی فارس بوده است، نظیر رویش دوباره گلسنگ ها بر نقش برجسته های تخت جمشید و آب گرفتگی و فرونشست نقش رستم و تخت جمشید، به سبب بارندگی و… شوربختانه، بخت با فارس یار نیست و حالا که مدیر کل میراث، پس از شش ماه کم کم به امور مسلط می شود و احتمال این می رفت که معاونی برای این سمت مهم، انتخاب شود، با برگزاری انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری و طبیعتا انتخاب وزیر جدید، امکان تغییر مدیر کل کنونی نیز خود جزو احتمالات قریب به یقین است. با این حساب، باز هم اداره کل میراث فارس، در بن بست تغییرات مدیریتی و انتخاب معاونت ها و آشنا شدن مدیر کل جدید با داشته ها و نداشته های فارس، باید روزگار بگذراند.  البته امیدواریم که وزیر بعدی، به تغییرات زیادی دست نزند و مدیر کل میراث که بعد از شش ماه، با فارس آشنا شده، فرصتی بیابد تا در ماه های آینده، از یافته های خود بهره برداری کرده و بتواند خدمات شایسته ای به میراث و گردشگری فارس ارائه دهد. به هر رو، عزل و نصب زیاد‏، درد مزمن وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بوده و  هست و بعید نیست که دوباره گریبان این اداره کل در استان را نیز بگیرد. ‎‏

* راه رفتن و نشستن نیروهای داوطلب بر روی دست بافته های امانتی تناولی

به هر رو، در ذیل معاونت بدون مسئول میراث فارس، اداره امور موزه‌های میراث فرهنگی استان، قرار دارد و مسئولیت آن را چندین سال است، محمدمهدی نجفی، بر عهده دارد و گویا با وجود بازنشسته شدن، به دلیل رسمی بودن او و نداشتن جایگزین، همچنان به عنوان امین اموال میراث، به فعالیت ادامه می دهد.

در فیلمی که اخیرا در بزرگداشت روز موزه ها، در حساب اینستاگرامی «موزه های فارس» بارگزاری شد و در فضای مجازی، بازخوردی گرفت، محمد مهدی نجفی، با اشاره به شعار بزرگداشت روز موزه، در سال ۲۰۲۴ «مشارکت مردمی و مسئولیت اجتماعی»، با کمک عده ای از شهروندان داوطلب، اقدام به هوا دهی فرش های اهدایی پرویز تناولی، در فضای باز باغ نظر می کند. گرچه هوا دهی دست بافته های پشمی، برای جلوگیری از پوسیدگی یا بیدزدگی، امری مهم و به نوبه خود، بسیار مفید و ارزشمند در نگهداری از این نوع آثار است، اما نقد اصلی، در شکل و مکان انجام گرفتن این کار است. در این فیلم کوتاه، در حالی فرش های با ارزش مجموعه تناولی، در حاشیه باریک پیاده راه باغ نظر (موزه پارس)، پهن می شوند که بخشی از این دست بافته ها، برای نیفتادن در باغچه های مجاور، تا شده است و حتی بعضی از مردم داوطلب، بر فرش های نفیس موزه نشسته و عکس یادگاری گرفته اند… .

* ۴ سال از مهلت ۸ ساله تناولی برای ساخت موزه فرش گذشت و موزه ای ایجاد نشد!

پرویز تناولی، هنرمند مجسمه‌ساز، مجموعه‌ای از هزار و ۴۰۸ دستبافته عشایری و روستایی را که در طول ۶۵ سال حضور در ایران، از عشایر مناطق مختلف جمع‌آوری کرده بود، به وزارت میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، اهدا کرد و در نظر داشت، موزه فرش ایران، جایگاه آنها باشد که به دلیل کمبود مخازن نگهداری، بنا شده، این دست بافته ها، در شهر شیراز و ساختمانی که برای این منظور، بازسازی و مرمت شده است، به صورت دائمی نمایش داده شوند. از این میان، ۱۹۸ قطعه در سال ۱۳۹۹، در اختیار موزه فرش قرار داده شد و باقی آنها، به شیراز فرستاده شده، حالا شیراز، صاحب مجموعه بزرگی بیش از ۱۲۰۰ قطعه دستبافته ای است که (شامل زیراندازها (گبه، قالی و گلیم)، دستبافته‌هایی با کاربردهای گوناگون وجود دارد، مانند سفره آرد، سفره نان، نمکدان، روکُرسی، چَنته، توبره، جُل و پوشش‌های چهارپایان، جای قلیان و تنباکو، جا قاشقی، خورجین و مفرش می شود) که هنوز نه موزه ای برای آن، تدارک دیده شده و نه در شیراز، نمایش عمومی از آنها گذاشته شده است. با وجود آنکه پرویز تناولی، ساختن موزه ای مجزا را جزو شروط اهدای این دستبافته ها، گذاشته و شرط کرده که اگر موزه، هشت سال پس از اهدا که حالا نزدیک به ۴ سال از آن گذشته، ساخته نشود، دست بافته ها را از شیراز پس می گیرد و به شهری که بتوانند برای آن، موزه ای مستقل درست کنند، اهدا خواهد کرد.

حالا با بنا نشدن موزه فرش، پس از طی نزدیک به چهار سال از قرار، گویا این دست بافته های نفیس که برخی، قطعات بسیار کوچکی دارند در انبار موزه پارس، در باغ نظر نگهداری می شوند. در اهمیت مجموعه اهدایی پرویز تناولی، همین بس که به جهت تنوع و کاربردهای آن، بخش مهمی از فرهنگ، هنر، آداب‌، رسوم و تاریخ عشایر و روستانشینان ایران را در خود جای داده است که از نگاه مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی، بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر، از آنجا که سنت بافت برخی از این دست بافته‌ها، به طور کامل فراموش شده و یا در حال فراموشی‌ است، به نمایش درآمدن آنها در موزه ای مستقل، کمک مهمی به پژوهشگران، به ویژه دانشجویان رشته‌ی فرش در ایران، خواهد کرد.

کار هوادهی زیراندازها، کار پیچیده ای نیست، بلکه کاری ساده است که برای جلوگیری از آفت احتمالی، به این دست بافته ‏هایی که اغلب از پشم است، صورت می گرد، اما هوادهی فرش و انتقال آثار از مخزن به محوطه موزه، خود فرصتی عالی برای مشاهده دست بافته های موجود در انبار است که علاقمندان، هنرمندان، پژوهشگران و دانشجویان، اغلب در آن به صورت داوطلبانه شرکت می کنند. حال گرچه سنت هوادهی دستبافته، از قالی تا جاجیم و گبه و غیره، جزو واجبات برای نگهداری از این فرش هاست است که در مخزن موزه پارس، انبار شده اند و با توجه به اینکه این دستبافته ها، جزو سرمایه ملی است، هوادهی آنها، به گفته کارشناسان فرش، باید بر سنگفرشی که از قبل شسته شده و تمیز باشد، انجام گیرد. حتی در مواردی در موزه فرش، از متقال برای زیر انداز فرش ها، در زمان هوادهی بهره برده می شود، تا در یک یا دو ساعت هوادهی، آسیبی به فرش نرسد، نه این طور که دست بافته های نفیس امانتی، آنقدر به باغچه نزدیک باشد که جز احتمال افتادن فرش در خاک خیس باغچه، در مدت هوادهی احتمال ورود حشراتی از باغچه، به فرش ها نیز برود. از سوی دیگر، گرچه مشارکت مردمی به سبب نبود نیرو، برای انجام این پروسه، قابل قدردانی است، باید با آگاهی رسانی به این عزیزان که فرش ها از چه اهمیتی برخوردارند، راه رفتن و نشستن بر آنها، ‏ممنوع اعلام می شد. شاید کمک گرفتن از نیروهای مردمی، برای هوادهی این دستبافته ها، ‏به صورت موقتی، بتواند مُسکنی برای انجام این کار باشد، اما در سال های آتی، باید این کار با تخصیص بودجه، توسط نیروهای ماهر ‏انجام گیرد تا به این دست بافته ها که سرمایه ملی، به شمار می روند، گزندی وارد نشود.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true