
نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی بر اساس آخرین آمار به پایینترین میزان خود در بازه زمانی سه سال گذشته رسیده است، به گزارش الهام فیروزی خبرنگار فارس آگاه نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی در آخرین فصل سال ۱۴۰۳، به پایینترین میزان خود در بازه زمانی سه سال گذشته رسیده است، رقمی که در نمودارها عدد ۱۳.۱ درصد را نشان میدهد. این آمار که از گزارشهای رسمی مرکز آمار استخراج شده است، به وضوح شکاف عمیق جنسیتی در بازار کار کشور به نمایش میگذارد، این در حالی بوده که نرخ مشارکت اقتصادی مردان در همین دوره ۶۷.۳ درصد برآورد شده است. ضمن اینکه مروری بر دادههای بانک جهانی هم تایید میکند؛ نرخ مشارکت زنان کشورمان در سال ۲۰۲۴ تنها معادل ۱۳.۴ درصد بوده و نکته قابل تامل دیگر اینکه ایران پس از افغانستان و عراق، پایینترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان را در میان کشورهای همسایه دارد.
میانگین جهانی چه عدد و رقمی است؟
این در حالی است که میانگین جهانی نرخ مشارکت اقتصادی زنان حدود ۵۰ درصد است و با با نگاهی به آمارهای موجود متوجه خواهیم شد که حتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، که بهطور کلی نرخ پایینی دارد، این رقم به ۱۹.۸ درصد میرسد. در مقایسه با کشورهای همسایه، نرخ مشارکت زنان در عربستان سعودی (۳۴.۵ درصد)، ترکیه (۴۰ درصد)، و امارات متحده عربی (۴۲.۵ درصد) بهمراتب بالاتر از ایران است. نکته قابلتوجه دیگر این است که حدود نیمی از زنان شاغل در ایران در پاییز ۱۴۰۳ دارای مدرک دانشگاهی بودهاند، در حالی که این رقم برای مردان در محدوده ۲۳ درصد است. این پارادوکس نشاندهنده عدم بهرهبرداری از ظرفیت بالای سرمایه انسانی زنان تحصیلکرده در ایران است. با این حال، ۶۷ درصد زنان بیکار نیز فارغالتحصیل دانشگاه هستند، که بیانگر موانع جدی در ورود این گروه به بازار کار است.
چه می کند این غلبه فرهنگ مردسالارانه ؟!
اما به واقع چرا شاهد کاهش مشارکت اقتصادی زنان بودهایم. با نگاهی به نظریات صاحبنظران در این زمینه میتوان گفت به طور قطع عوامل متعددی را برای این کاهش وجود داشته است. نخستین مورد در این خصوص را باید موانع فرهنگی و اجتماعی دانست. به عبارتی فرهنگ سنتی و نظامهای ارزشی حاکم بر جامعه، بهویژه در مناطق غیرشهری، زنان را به ایفای نقشهای خانگی و مراقبتی محدود میکند. دیدگاهی که با نظریه «U» شکل مشارکت زنان همخوانی دارد و بیان میکند، در جوامع پیشاصنعتی، مشارکت زنان به دلیل فعالیتهای کشاورزی بالاست، اما در مراحل اولیه صنعتیشدن، به دلیل غلبه فرهنگ مردسالارانه و محدودیتهای شغلی، این نرخ کاهش مییابد.
رتبه ایران در شاخص شکاف جنسیتی فرصتهای اقتصادی
در این میان اما نباید از نقش مهم تبعیض جنسیتی در بازار کار غافل ماند، گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که ایران در شاخص شکاف جنسیتی در حوزه فرصتهای اقتصادی رتبه ۱۴۴ از ۱۴۶ کشور را دارد. تبعیض در استخدام، عدم دسترسی به مشاغل متنوع، و محدودیتهای قانونی از جمله موانعی به شمار میرود که زنان را از بازار کار دور نگه میدارند. البته نباید از عامل اثرگذار بحرانهای اقتصادی و جنگ منطقهای غافل ماند؛ تشدید بحران اقتصادی در ایران، بهویژه پس از همهگیری کرونا و تعطیلی کسبوکارهای کوچک که بهطور عمده توسط زنان اداره میشدند، به کاهش مشارکت زنان منجر شده است. علاوه بر این، جنگ اخیر اسرائیل و تأثیرات آن بر اقتصاد منطقه، تعدیل نیرو در بخشهای مختلف و شکنندگی کسبوکارها را تشدید کرده و احتمالاً روند نزولی مشارکت اقتصادی را ادامه خواهد داد. اما نظریههای روانشناختی در این باره به چه نکاتی اشاره دارند. برخی از روانشناسان معتقدند که یأس و ناامیدی ناشی از بیکاری طولانیمدت و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب، بسیاری از زنان را از جستوجوی کار منصرف کرده است. این پدیده که به «خروج از جمعیت فعال» معروف است، به کاهش نرخ مشارکت اقتصادی منجر شده، بهطوری که زنان نهتنها شاغل نیستند، بلکه حتی به دنبال کار هم نمیگردند.
تأثیرگذاری بر شاخصهای توسعه و سلامت
علاوه بر موارد اشاره شده، باید به یاد داشت که کاهش مشارکت اقتصادی زنان پیامدهای گستردهای بر توسعه اقتصادی و سلامت اجتماعی دارد. اقتصاددانان معتقدند که شکاف جنسیتی در مشارکت اقتصادی یکی از عوامل اصلی کاهش نرخ رشد اقتصادی است. مطالعه صندوق بینالمللی پول نشان میدهد؛ افزایش مشارکت زنان میتواند تولید ناخالص داخلی (GDP) را تا ۵ درصد افزایش دهد. بنابراین نرخ مشارکت پایین زنان به معنای استفادهنکردن از نیمی از سرمایه انسانی کشور است که رشد اقتصادی را محدود میکند. از منظر جامعهشناختی نیز عدم مشارکت زنان در اقتصاد به گسترش مشاغل غیرمولد و فسادزا منجر میشود. همچنین بعضی بر این باور هستند که کاهش مشارکت زنان با افزایش نرخ باروری همراه است که میتواند فشار بیشتری بر منابع اقتصادی و اجتماعی وارد کند ضمن اینکه امروزه با توجه به مشکلات معیشتی اصل مهم در فرزندآوری برخورداری از رفاه نسبی است، عاملی که اکنون فراهم نبودن آن موجب کاهش قابل توجه و هشدار آمیز نرخ تولد و جانشینی جمعیت شده است. به هر حال بیکاری و انزوای اقتصادی زنان به افزایش مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب منجر شده و سلامت روان جامعه را تهدید میکند.از سوی دیگر اشاره به این موضوع ضرورت دارد که ایران در شاخص توسعه جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد در رتبه ۱۴۳ از ۱۴۶ کشور قرار دارد. این رتبهبندی نشاندهنده اثرگذاری منفی نرخ مشارکت پایین زنان بر برابری جنسیتی و توسعه انسانی است. به اعتقاد نظریهپردازان توسعه، افزایش سطح تحصیلات و تغییرات ساختاری در اقتصاد میتواند مشارکت زنان را افزایش دهد. در ایران، با وجود پیشرفت چشمگیر در آموزش زنان، موانع فرهنگی، قانونی، و اقتصادی مانع تبدیل این سرمایه انسانی به نیروی کار فعال شدهاند.
ایدهای بهنام حمایت از کسبوکارهای کوچک
حال در شرایط کنونی برای بهبود وضعیت چه ایدههایی را میتوان مطرح کرد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که به طور قطع – حمایت از کسبوکارهای کوچک که زنان در حال فعالیت در آنها هستند یکی از این نکات به شمار میرود. ایجاد تسهیلات مالی و آموزشی برای زنان کارآفرین، بهویژه در بخش خدمات از موارد قابل تامل در این زمینه است، ضمن اینکه نباید از ترویج برابری جنسیتی از طریق آموزش و رسانهها برای کاهش موانع فرهنگی نیز بهره برد. لحاظ کردن سیاستهای حمایتی هم نکته کلیدی دیگر در این زمینه است، ارائه امکاناتی مانند مهدکودکهای رایگان و مرخصیهای برابر برای والدین بهمنظور کاهش بار مسئولیتهای خانگی بر زنان به طور قطع بسیار موثر خواهد بود. در هر صورت کاهش نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی به ۱۳.۱ درصد زنگ خطری برای توسعه و سلامت جامعه است. این وضعیت نهتنها فرصتهای اقتصادی را محدود میکند، بلکه با افزایش نابرابری جنسیتی و مشکلات روانی، سلامت اجتماعی را نیز تهدید میکند. برای برونرفت از این بحران، نیاز به اصلاحات ساختاری در سیاستگذاری، فرهنگ، و اقتصاد است تا زنان کشورمان بتوانند از ظرفیت بالای خود در مسیر توسعه کشور بهره ببرند.