
زهرا وصالی-فارس آگاه
در خانههای امروزی، دستگاههای تصفیه آب خانگی به نماد سلامت تبدیل شدهاند. صدای آرام پمپ، فیلترهای چندمرحلهای، و لیوانی از آب زلال، حس امنیت میدهند حسی که در روزگار نگرانیهای بهداشتی، بسیار ارزشمند است. اما پشت این آرامش، واقعیتی نهفته است که کمتر دربارهاش حرف زدهایم: هر لیوان آب تصفیهشده، چند برابر آن را به فاضلاب میفرستد.
در فناوری رایج اسمز معکوس (RO)، برای تولید هر لیتر آب آشامیدنی، بین ۳ تا ۵ لیتر آب سالم بهعنوان پساب دفع میشود. این آب نه آلوده است، نه غیرقابل استفاده فقط دارای املاح بیشتری است. اما در اغلب خانهها، این آب مستقیماً به فاضلاب شهری متصل میشود، بیآنکه فرصتی برای استفاده مجدد داشته باشد.
شاید در نگاه اول، این هدررفت ناچیز به نظر برسد. اما وقتی عددها را کنار هم میگذاریم، تصویر چیز دیگری میشود. در یک خانواده ۵ نفره، مصرف روزانه آب شرب (آشامیدن و پختوپز) بر اساس استاندارد اگر رعایت شود حدود *۷۵ لیتر* است. اما برای تولید همین مقدار آب تصفیهشده، دستگاههای رایج اسمز معکوس ممکن است تا *۲۲۵ لیتر پساب* تولید کنند. یعنی در مجموع، *۳۰۰ لیتر آب شهری* وارد دستگاه میشود تا فقط ۷۵ لیتر آب قابلنوشیدن تولید شود.
در مقیاس ملی، اگر فقط ۲ میلیون خانوار ایرانی از دستگاه تصفیه خانگی استفاده کنند، سالانه بین *۲۲ تا ۳۶ میلیون مترمکعب آب سالم* وارد فاضلاب میشود. این رقم معادل مصرف سالانه آب شرب یک شهر متوسط است و در کشوری که با بحران آب دستوپنجه نرم میکند، نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اما مسئله فقط هدررفت نیست بلکه بار زیستمحیطی هم هست. این پساب، اگرچه قابل استفاده مجدد است، اما وقتی وارد شبکه فاضلاب شهری میشود، بار املاح و نیترات را بالا میبرد و فشار مضاعفی بر تصفیهخانهها وارد میکند. در مناطقی که زیرساخت تصفیه ضعیف است، این آب میتواند به منابع طبیعی آسیب بزند.
از سوی دیگر، آب شهری در ایران با یارانه سنگین عرضه میشود. یعنی هر لیتر آبی که وارد دستگاه تصفیه میشود، بخشی از بودجه عمومی است. وقتی چند برابر آب مصرفی وارد فاضلاب میشود، در واقع بخشی از منابع ملی هدر میرود بیآنکه مصرفکننده حتی متوجه باشد. این مسئله، بهویژه در شرایط کسری بودجه و بحران منابع، میتواند به یک بحث عدالتمحور تبدیل شود: آیا حق داریم آب یارانهای را بدون مسئولیت مصرف کنیم؟
در کشورهای توسعهیافته، این مسئله جدی گرفته شده است. در ژاپن، پساب دستگاههای تصفیه به سیستمهای داخلی بازچرخانی متصل میشود. در آلمان، مردم آموزش دیدهاند که این آب را برای آبیاری یا شستوشو استفاده کنند. در ایالات متحده، نسبت تولید به پساب روی بستهبندی دستگاهها درج میشود و مدلهای کمهدررفت با مشوقهای دولتی عرضه میشوند. حتی در استرالیا، فرهنگ استفاده از آب خاکستری (graywater) در خانهها نهادینه شده است.
اما در ایران، نه اطلاعرسانی کافی وجود دارد، نه زیرساختی برای استفاده مجدد از این آب. اغلب مصرفکنندگان حتی نمیدانند که دستگاهشان چند برابر آب مصرفی را دور میریزد. فروشندگان نیز بیشتر بر تعداد مراحل تصفیه و برند تأکید میکنند تا راندمان و بهرهوری. در نتیجه، میلیونها لیتر آب سالم، بیصدا وارد فاضلاب میشود در خانههایی که نیتشان سلامت است، اما نتیجهاش اتلاف است.
*راهکار چیست؟ کنار گذاشتن دستگاهها؟ نه، اصلاح رفتار و انتخاب*
راهحل، حذف دستگاههای تصفیه نیست بلکه استفاده هوشمندانه و مسئولانه از آنهاست. در بسیاری از مناطق ایران، کیفیت آب شهری بهگونهایست که تصفیه خانگی ضروری است. اما باید بدانیم چطور انتخاب کنیم، چطور نصب کنیم، و چطور مصرف کنیم.
راهکارهای عملی شامل:
– انتخاب دستگاه با راندمان بالا: مدلهایی با نسبت تولید به پساب ۱:۱ یا کمتر در بازار موجودند.
– مدیریت پساب خانگی: هدایت پساب به مخزن جداگانه برای آبیاری، شستوشو یا سیفون توالت.
– آموزش عمومی: مردم باید بدانند که آب تصفیهشده فقط برای آشامیدن و پختوپز است، نه برای شستن ظرف و لباس.
– استانداردسازی و نظارت دولتی: الزام درج نسبت تولید به پساب روی بستهبندی، ممنوعیت فروش دستگاههای پرهدررفت بدون هشدار مصرف.
– نوآوری و تولید داخلی: طراحی دستگاههایی با سیستم بازچرخانی داخلی یا مخزن ذخیره پساب توسط شرکتهای دانشبنیان.
در روزگاری که هر قطره آب بهایش با جان برابری میکند، نمیتوان بیتفاوت بود.
دستگاههای تصفیه آب، اگرچه برای سلامت ضروریاند، اما سلامت فقط در زلالی نیست در آگاهی از پشتصحنه آن نیز هست.
آب را تصفیه میکنیم، اما اگر مسئولانه مصرف نکنیم، آنچه زلال مینوشیم، با هدررفت همراه است.
و آنچه به فاضلاب میرود، نه فقط آب است بلکه بخشی از آیندهایست که میتوانست نجات پیدا کند.
آب، گوهر این سرزمین است.
و اگر آن را درست مصرف نکنیم، نهتنها سلامت را از دست میدهیم، بلکه آینده را نیز.
چون تو را از آب روشن جان دهند
پس چرا در ظلمت نادان دهند؟