true
کارائیب تنها یک پهنه آبی در نقشههای نظامی نیست؛ اینجا، در فاصلهای نهچندان دور از سواحل ونزوئلا، قرنهاست که کشتیها آمدهاند، امپراتوریها رفتهاند و روایتها ماندهاند؛ از افسانههایی که ملوانان ساختهاند تا دکترینهایی که سیاستمداران نوشتهاند و اکنون، با افزایش حضور نظامی آمریکا و تشدید تنش با کاراکاس، این لایههای تاریخی و روایی دوباره روی هم افتادهاند.
به گزارش فارس آگاه، در هفتههای اخیر، تحرکات نظامی آمریکا در آبهای کارائیب شتاب گرفته است؛ ناوها در مسیرهای شناختهشده دریایی مستقر شدهاند، و هواپیماهای شناسایی ایالات متحده بر فراز آبهایی پرواز میکنند که زمانی گذرگاه دزدان دریایی بوده است. واشنگتن این تحرکات را بخشی از ماموریتهای امنیتی و مقابله با قاچاق مواد مخدر مینامد، اما کیست که نداند همزمانی این اقدامات با تشدید مواضع سیاسی واشنگتن علیه ونزوئلا، بوی نفت میدهد و نگاهها را به فراتر از توضیحات رسمی میکشاند.
این آبها، پیش از آنکه به مسیر ناوهای مدرن آمریکایی تبدیل شوند، محل شکلگیری افسانههایی بودند که هنوز در حافظه جمعی جهانیان زندهاند. بخشی از جغرافیای افسانهای مثلث برمودا، جایی که کشتیها و هواپیماها ناپدید میشوند، در شمال کارائیب قرار دارد، جایی که امروز سهگانه دکترین مونرو، راهبرد امنیتی ملی آمریکا – که باید آن را امنیت میلی دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور نامید- و ناوهای هواپیمابر ایالات متحده، مثلث دیگری را ترسیم کرده است.
این روزها و هفتهها، ناوهای هواپیمابر آمریکایی همچون یو اس اس جرالد آر. فورد در همین مسیرهای تاریخی حرکت میکنند؛ مسیرهایی که زمانی دزدان دریایی در آن کمین میکردند و برخلاف مثلث برمودا، حضور دزدان دریایی در کارائیب، واقعیتی تاریخی و مستند است و قرنهای متمادی (هفدهم و هجدهم میلادی)، این منطقه مرکز رقابت امپراتوریها و محل استقرار گروههایی بود که به کشتیهای تجاری حمله میکردند. کارائیب از همان زمان به پهنهای امنیتی بدل شد؛ تفاوت دیروز و امروز تنها در این است که جای پرچمها و ابزارها تغییر کرده است.
در چنین بستری، ونزوئلا در نگاه واشنگتن فقط یک کشور بحرانزده از تحریمهای واشنگتن نیست؛ بلکه بخشی از معادله امنیتی نیمکره غربی است. این نگاه، ریشه در دکترین مونرو دارد؛ سیاستی که در سال ۱۸۲۳ میلادی اعلام شد و هرگونه نفوذ قدرتهای فرامنطقهای در قاره آمریکا را تهدیدی برای ایالات متحده ارزیابی کرد. این دکترین، یک سند تاریخی است، اما تاثیر آن تا امروز ادامه یافته و مفهوم «حیاط خلوت» آمریکا را شکل داده است.
تحولات اخیر آمریکا در دریای کارائیب و یک قدمی مرزهای ونزوئلا نشان میدهد که دکترین مونرو، در قالبی جدید و این بار با زبان منفعتطلبانه ترامپ بازتعریف شده است؛ افزایش حضور نظامی آمریکا در نزدیکی سواحل این کشور آمریکای لاتین، نگرانی از نفوذ رقبایی مانند روسیه و چین، و تاکید بر کنترل امنیتی کارائیب، همگی نشانههای تداوم همان منطق قدیمی مونرو در ساختاری نوین هستند؛ منطقی که این منطقه را نه یک همسایه عادی، بلکه بخشی از امنیت داخلی آمریکا میداند.
این منطق، با راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا در دوره ترامپ نیز همراستا است. در این سند، رقابت قدرتهای بزرگ و مهار دولتهای «ناسازگار» جایگاه محوری دارد. آمریکای لاتین و کارائیب، در این چارچوب، خط تماس مستقیم با تهدیدهای بالقوه تلقی میشوند؛ جایی که هر تغییر موازنه میتواند پیامدهای فراتر از منطقه داشته باشد و از این رو باید تحت سلطه قرار گیرد.
در کنار این معادلات سخت امنیتی، کارائیب همیشه لایهای نرمتر اما اثرگذار نیز داشته است. روایتهایی از گنجهای پنهان، که اگر تا دیروز داستان و افسانه بودند، امروز ریشه در واقعیتهای جغرافیایی و منابع ملی این منطقه به ویژه ونزوئلا دارند و نفت، معادن ارزشمند و مسیرهای انرژی، همان نقشی را بازی میکنند که زمانی طلا و نقره در کشتیهای اسپانیایی بازی میکردند.
در این نقطه از تاریخ است که پرسشها به ذهن تحمیل میشوند؛ آیا تحرکات نظامی اخیر آمریکا فقط اقدامی امنیتی است یا بخشی از فشار راهبردی بر ونزوئلا؟ آیا این حضور، بازدارنده خواهد بود یا خود به عاملی برای تشدید ناخواسته تنش بدل میشود؟ و کشورهای کارائیب، که خاطره مداخلات تاریخی را در حافظه خود دارند، چه جایگاهی در این معادله خواهند داشت؟
پاسخها قطعی نیستند؛ اما به نظر میرسد که واشنگتن در حال حاضر بهدنبال یک درگیری گسترده نیست یا دستکم اینگونه وانمود میکند. هرچند حضور گسترده نظامی در دریای کارائیب و در نزدیکی مرزهای ونزوئلا، لفاظیهای پیدرپی مقامهای آمریکایی و روشن شدن فیتیله تنشها در منطقهای با پیشینه درگیریهای تاریخی، خطر برخوردهای محدود و محاسبه اشتباه را افزایش میدهد. در مقابل، دولت ونزوئلا با ارجاع به گذشته و برجستهسازی تهدید خارجی، تلاش میکند انسجام داخلی و حمایت سیاسی منطقهای را تقویت و در میان متحدان دیروز و امروز خود یارکشی کند و صدای خود را به مجامع بینالمللی برساند.
کارائیب امروز، همان کارائیب دیروز است؛ پهنهای که در آن تاریخ، افسانه و سیاست بهطور همزمان جریان دارد. افسانهها شاید علمی نباشند، اما یادآور این واقعیتاند که این آبها همیشه محل رقابت بودهاند. در چنین جغرافیایی، تشدید تنش میان آمریکا و ونزوئلا نه یک اتفاق مقطعی، بلکه ادامه روایتی طولانی است؛ روایتی که هنوز به فصل پایانی خود نرسیده است.
true
true
https://farsagah.ir/?p=69083
true
true




