×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  چهارشنبه - ۳۱ اردیبهشت - ۱۴۰۴  
true
true
مدیریت هنرهای نمایشی تقریبا وجود ندارد

حدود دو هفته می شود که تئاتر «بعد از افتادن» با کارگردانی «حسین حسینیان» در تماشاخانه «لبخند» روی صحنه می رود، نمایشی چالشی و اجتماعی که به شرایط متفاوت یک خانواده می پردازد، بعد از تماشای این نمایش و در شماره امروز روزنامه هنرمند با کارگردان و بازیگران «بعد از افتادن» گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.

*انتخاب بازیگران بر چه مبنا و المان هایی شکل گرفت؟

حسین حسینیان: انتخاب بازیگران در وحله اول بر اساس توانایی‌ های آنها و در مرحله بعد شوق آنها برای اجراگری بود، چرا که می‌ دانستم مسیر سختی پیش رو است و در این مسیر صبر و شکیبایی لازم است، البته که تلاش کردم به لحاظ ظاهری خانواده شبیه هم نباشند.

*چه ویژگی هایی از این نقش شما را جذب کرد تا پیشنهاد بازی در این اجرا را قبول کنید؟

راحیل فلاح فر: راستش بیشترین چیزی که من را جذب این نقش کرد، خود نقش نبود! کار کردن با حسین حسینیان بود، من حسین‌ را از سالهای دور به واسطه بازی‌ هایش و به واسطه فضاهای مشترکی که با هم در گروه تئاتر لیو تجربه کرده ایم می‌شناسم. همیشه مشتاق بودم که بدانم چطور بازی می‌ کند و در مقام کارگردان چطور کارگردانی می کند، به خاطر این که خودش را بازیگر فوق‌ العاده‌ای می دانم و فکر می‌ کردم که جدا از هر چیز، قبول این پروژه به من کمک می کند که چند ماهی را در مقام بازیگر توسط کسی هدایت بشوم که خودش را بازیگر خیلی خوبی می دانم و همین اتفاق هم افتاد، یعنی ما هفت ماه تمرین داشتیم و در این هفت ماه واقعا هم از خود بازیگری حسین و هم از بازی‌گردانی اش من خیلی یاد گرفتم اما در عین حال خود نقش هم برای من جذابیت ویژه‌ای دارد، چون نقش یک دختر جسور و غیرمحافظه‌ کار است و طیف بزرگی از احساسات و رفتارها را در طول نمایش از خودش بروز می‌دهد، هم خنده مخاطب را درمی آورد و هم لج‌ مخاطب را و جدای از این، بازی کردن نقش کاراکتری که در متن خیلی سن کم تری دارد و در واقع غلبه کردن بر این باری که سن در آدم ایجاد می‌ کند، فرصت این را داشتن که یک بار دیگر در صحنه با یک‌ بدن هفده ساله زندگی کردن و دوباره به این فکر کردن که خب من مثلا وقتی که هفده ساله بودم چطوری بودم و چه اطواری داشتم، چه چشمهٔ جوشانی از خشم داشتم که ان را از دست دادم و اینها، خیلی بی‌نظیر و خیلی هم جاه‌ طلبانه است که موفق بشوید این را روی صحنه محقق کنید، همه‌ اینها باعث‌ که من این نقش را قبول کنم.

*در این نمایش چقدر پیش آمده فضای نقش را با بداهه پر کنید و اگر تپق بزنید اولین عکس العمل شما چه خواهد بود؟

احسان قره داغی: در مورد بداهه می توانم بگویم یک جاهایی از کار زیاد و یک جاهایی کم! یک بخشهایی از اجرا به صورت میلیمتری و صدم‌ ثانیه‌ ای فیکس شده در تمرینات و یک بخشهایی نه، ما موقعیت را درک کرده ایم، بازیگرها به شناخت از هم رسیده ایم و آن موقعیتها را آزادانه‌ تر اجرا می کنیم و طبیعتا بداهه هم به وجود می آید، اما در مورد تپق، طبیعتا اولین برخورد با تپق این خواهد بود که بازیگر سعی می کند تاثیر آن تپق و اشتباه را در روند اجرا به حدا‌قل برساند و اگر یک وقت این اتفاق برای من هم بیفتد تمام تلاشم این خواهد بود در آن لحظه که یک، اجرا از مسیرش خارج نشود و دو اینکه بازی پارتنر روبروی من به مشکل نخورد که این اتفاق نخواهد افتاد مگر با تجربه و آمادگی قبلی بازیگر، میزان حضورش در آن لحظه از اجرا و همچنین میزان تمرینی که برای آن اجرای بخصوص کل گروه انجام داده است.

مدیریت هنرهای نمایشی تقریبا وجود ندارد

*تئاتری ها چقدر در تماشای آثار همدیگر یا تبلیغ برای کار همکارانشان هوای همدیگر را دارند؟

پوریا احمدی: به نظر من زیاد این اتفاق نمی افتد، معمولا فقط دوست و آشناها حمایت می کنند، چه برای تبلیغ و چه برای تماشای تئاتر.

*کارگردانی و بازیگری همزمان در یک اجرا، سخت نیست و آیا به بهتر شدن کار کمک می کند؟

حسین حسینیان: مدتی بود دنبال بازیگری برای نقش پیک بودم و آزمایش هایی هم کرده بودم که متأسفانه میسر نشد، تا اینکه در نهایت آقای معجونی پیشنهاد داد خودم این نقش را بازی کنم، کارگردانی و بازیگری همزمان در یک پروژه کار بسیار توانفرسایی بود، گاهی از جلسات تمرین فیلم می‌ گرفتیم تا من متوجه ضعفهای خودم و گروه بشوم، فرصت اندکی هم داشتم تا نظر دیگران را جویا شوم.

*آیا زیاد شدن سالن های خصوصی به بهتر شدن وضعیت تئاتر کشور کمک کرده است؟

احسان قره داغی: نمیشه آنقدر کلی با این قضیه برخورد کرد، در واقع افزایش سالنهای تئاتر شرط لازم برای بهتر شدن وضعیت تئاتر است ولی شرط کافی نیست، خیلی مسائل دیگری وجود دارد که اگر آنها درست انجام نشود چه بسا افزایش سالنهای خصوصی نتیجه عکس هم داشته باشد، مسائلی مثل نحوه‌ مدیریت هنری خود همین سالنهای خصوصی و در درجه‌ بالاتر مدیریت هنرهای

نمایشی که تقریبا اصلا وجود ندارد، همین چیزی که نتیجه‌ اش شده این وضعیت کثافتی که الان موجود است!

مدیریت هنرهای نمایشی تقریبا وجود ندارد

*فضا چقدر برای رشد جوانها در دنیای تصویر و نمایش مهیا است؟

راحیل فلاح فر: راستش من گزینهٔ خیلی خوبی برای پاسخ به این سوال نیستم. به این جهت که مسیری که من در تئاتر طی کرده ام، مسیری که در واقع از هجده سالگی و به واسطه رشتهٔ تحصیلی ام تئاتر در دانشگاه طی کرده ام، خیلی متنوع بوده و شامل همه چیز از نوشتن و‌ کارگردانی تا بازی در تئاتر و تصویر می‌ شده است، خودم‌ را هیچوقت بازیگر صرف تعریف نکرد ه ام و بازیگری اولین علاقه مندی من در تئاتر نیست، هر چند آن چیزی که لحظه به لحظه برای من عزیزتر می‌ شود این است که نمی دانم اگر کسی به صورت صرف بخواهد روی بازیگری متمرکز باشد چه مسیرهایی برای او وجود دارد، در واقع مسیر بازیگری مسیری بوده که بر من عارض شده است، یعنی بیشتر از آن که انتخاب مقلا اولیه‌ من باشد، بر اثر پیشنهادهایی این علاقه در من شکل گرفته و بیشتر شده است، از این جهت اطلاع من هم از مسیر رسمی ورود به بازیگری و طی مسیر در آن‌ کم است، مثلا چیزی که الان می دانم این است که الان خیلی به آن علاقه مند هستم، نمی دانم که اصلا چه مسیرهای رسمی‌ وجود دارد برای این که شما آن را دنبال کنید یا مثلا توانتان را عرض بکنید، مثلا بارها شده که یک فیلمی ببینم یا یک تئاتری تماشا کنم و فکر کنم که خدایا چقدر دوست داشتم این نقش را من بازی کنم و بعد فکر می‌ کنم که حتی نمی دانم که آدمها کجا آدیشن می شوند و در چه مسیری از پروژه‌ها و آدیشن‌ ها مطلع می شوند، حداقل می‌ شود گفت یک فقری در اطلاع رسانی رسمی و عمومی‌ تر راجع به این فرصت ها و این امکان ها وجود دارد و خیلی محفلی پیش می‌رود، اما این که بعد از مطلع شدن از آن فرصتها و راه پیدا کردن به آنها چطور باید مسیر را طی کرد، احتمالا اینجا دیگر توان‌ و هنر بازیگر است که آن را جلو می‌ برد، تنها چیزی که یادم می آید این است که مثلا سالهایی که آقای ناصر حسینی مهر کار می کردند برای هر اجرای تئاتری آدیشن با شکوه مفصل بزرگی طی چند روز برگزار می شد و ایشلن در آن بازیگر انتخاب می کرد، منهای آن احساس می کنم که باقی مسیر خیلی محفلی است و احتمالا جبرا هم این شکلی است، یعنی بالاخره هر کسی وقتی که می خواهد یک کار تئاتری یا سینمایی انجام بدهد اول سراغ حلقه اطرافیان نزدیک خودش می‌ رود، خود من هم همین هستم و خیلی هم طبیعی است ولی به عنوان کسی که دارد تجربه های جدیدی در بازیگری می کند خیلی مشتاق هستم که مسیری جز این هم باشد و در این محافل به روی غریبه‌ ترهایی هم که مدعی هستند هنری در چنته دارند، باز بشود و اطلاع عمومی‌ تری وجود داشته باشد.

*موفق شدن در تئاتر بیشتر تکنیک و خلاقیت های فردی است یا دانش و سواد هنری و آکادمیک؟

پوریا احمدی: صد در صد این دو مبحث باید توامان در کنار هم به کار گرفته بشوند تا نتیجه مطلوب و با کیفیتی را شاهد باشیم، داشتن خلاقیت و استعداد بدون آگاهی آکادمیک نمی تواند مسیر مناسبی را طی کند؛ بالعکسِ این قضیه هم صدق می کند که لزوما سواد آکادمیک راه به جایی نمی برد مگر اینکه با خلاقیت و نبوغ همراه باشد، به اعتقاد من هنر چیزی نیست که بشود یک نسخه برای آن پیچید، هنر با روح و ذات و تفکر انسان سر و کار دارد و دائما می تواند در حال تغییر باشد؛ همانطور که احوال انسان دائما در حال تغییر است، سواد و دانش آکادمیک زمانی کار می‌ کند که منِ نوعی بتوانم آن را در خودم حل کنم و هر ایده و عملی که به ذهن و بدن من خطور می کند به صورت ناخودآگاه فیلتر بشود، بر اساس دانش و سواد آکادمیکی که کسب کرده ام این امر ممکن نیست مگر با داشتن خلاقیت و تمرین و تمرین و تمرین.

مدیریت هنرهای نمایشی تقریبا وجود ندارد

*استقبال تا امروز چطور بوده است؟

حسین حسینیان: به خاطر استقبالی که از اجرای قبلی این اثر شده بود روزهای اول با استقبال اگر نه بی‌ نظیر ولی خوبی مواجه بود که امیدوارم به همین صورت ادامه پیدا کند.

«عباسعلی اسکتی»

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true