true
چرا واقعیتهای جهانی رانپذیرفته، برنمیتابیم؟به گزارش سيد محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه، دنیا به سرعت در حال گذار از مصوبات قبلی دولتها و تصمیمات نابخردانه ملتهاست و ما هنوز اندر خم یک کوچه از این همه تغییر و تحولات جهانی نیستیم. نمیخواهم بگویم ما ایرانیان چشم بسته همه چیز را قبول و خود و گذشته و هویت خود را فراموش کرده و دربست و بی کم و کاست در اختیار این و آن باشیم خیر چنین خواسته و منظوری نبوده و نیست اما قبول کنیم که ما همراه با پیشرفتهای مهم جهان حرکت نمیکنیم و ممکن است اینطور بودنمان را دوست داشته باشیم اما باید نیک بدانیم هر چه تلاش کنیم نمیتوانیم جلو رشد و ترقی سریع علم و تغییر و تحولات شگرف و لحظه ای دنیای پیرامونی امان را بگیریم و یا خود را به بی خیالی و فراموشی بزنیم. باید همراه و همسو با ملل دنیا برای رشد و تعالی همه جانبه خود گامهای محکم و استوار برداریم و دست از یک سری عقاید و تعصبات بی فایده برداریم. به قول یکی از اندیشمندان معاصر و به گمانم جناب استاد محمود سریع القلم است که شاید علت این نپذیرفتنها و همراه و همسو نبودن ایرانیها با سایر کشورهای در حال توسعه این باشد که دایره مشورت ما جماعت ایرانی با خود و با مردم دنیا محدود است و درست هم گفته و ما در این رابطه خیلی اشتباه کرده و میکنیم و چوب آن اشتباه و دیگر اشتباهاتمان را خورده و میخوریم؛ با وجود IQ بالا به شدت از EQ پایین رنج میبریم؛ چون ناخودآگاه بسیاری از ما یک عمر دست نخورده باقی میماند؛ چون اکثریتِ مطلق پدران و مادران، تربیت را صرفاً تحسین فرزندان خود میدانند و افراد به موجب مشکلات معاش، به ندرت فرصتِ کشف خود را پیدا میکنند و اگر واقعیت را بپذیریم، نگران از دست دادن جایگاه خود هستیم. متاسفانه احساسات بر محاسباتمان مسلط هستند و نوشتههای مفاخر ملی خودمان مثل سعدی، فردوسی و دیگر مشاهیر ایرانی را بسیار کم خوانده و کم میخوانیم و اشتباه را نه تجربه بلکه ضعف ابدی تلقی میکنیم. ما ایرانیها یک ضعف بسیار بنیادی داریم و آن این است که میخواهیم همه ما را تایید کنند. حال آنکه نه در خانواده، نه در مدرسه و نه در جامعه، آداب نقد و تحمل منتقد را به ما نمیآموزند. ما به راستی با تاریخ و فرهنگ و پیشینه تمدنی خود بیگانه ایم. هنوز به ما آموزش نداده و نگفتهاند که انسان، مجموعهای از ضعفها و قوتها است و وقتی فردی اشتباه میکند او را اصلاح نمیکنیم بلکه عمدتاً تخریبش میکنیم. ما قانونهای جهانی را هرگز نمیپذیریم چون بسیار عجول و غیر صبور و نسبت به همه نامطمئن و کم تحملیم و آن هم به این دلیل است که کم کتاب میخوانیم، دامنۀ واژگان ما در فهم پدیدهها و تعامل با یکدیگر بسیار محدود است. از آن گذشته بیش از اینکه تمایل داشته باشیم افکار و رفتار یکدیگر را بازبینی کنیم، میخواهیم دورهم باشیم؛ تمرین نکردهایم که ۵۰ صفحه در مورد خود بنویسیم یا عموماً علیرغم تواضع در ظاهر اکثر رفتارهای ما با خودمحوری و خودحقبینی آمیخته هستند. به شدت برتری طلبیم و نمیتوانیم ضعفهای خود را بپذیریم و تصور میکنیم پرسشگری و مشورت، ما را ضعیف نشان میدهد. در اشتباهات محاسباتی ما همین بس که ماهیت خطاپذیری انسان را با ماهیت ثابت فرشتگان اشتباه گرفتهایم. کار ما با امکاناتمان توازن ندارند و اساسا واژۀ Fact(حقیقت) در منظومۀ ادبی و فکری ما وجود ندارد و تقریباً در هیچ عرصهای باهم رقابت نمیکنیم؛ زبانِ انگلیسی و دیگر زبانها را نمیدانیم تا در دایرۀ جهانی خود را محک بزنیم. چند میلیون نفر آسیایی، آفریقایی، اروپایی یا از کشورهای عربی در کشور ما زندگی نمیکنند تا با فرهنگ انان آشنا باشیم و واسطه ای باشند برای برقراری تجاری و اقتصادی ما با دیگر ملتهای دنیا چون گردشگری ضعیفی داریم. ما فرصتِ مقایسه نداریم و باید داشته باشیم. تاریخ ملت های دنیا و از جمله تاریخ خود و تاریخ کشورهای چین، هند، روسیه، آمریکا و اروپا را نخواندهایم و از دیگر سو تصمیمسازان جامعه، کمتر ذهن ریاضی دارند و بیشتر انتزاعی هستند و اینکه غرق در خود و منافع خود هستیم، همکاری، یادگیری و مشارکت با دیگران را برنمیتابیم و نمیپذیریم و چشم بر واقعیتهای جهانی بسته ایم. بیاییم خودمان باشیم و از اینکه نقش آنچه را که نیستیم و وانمود میکنیم که هستیم را به کناری بگذاریم.
true
true
https://farsagah.ir/?p=58378
true
true