×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  سه شنبه - ۱۲ تیر - ۱۴۰۳  
true
true
گفت اگر می‌توانی برو خانه را پس بگیر

گفت اگر می‌توانی برو خانه را پس بگیر، به گزارش فرخنده آشوری خبرنگار فارس اگاه، می‌گوید: بعد از ماه ها بازی کردن با ما و دادن قول مساعد، گفت که «اگر می‌تونید، برید خونه رو پس بگیرید.» این جواب مدیرعامل خیریه نرجس به درخواست ما، برای برگرداندن خانه مادربزرگمان بود.

خواهر و برادری بعد از خواندن گزارشات خیریه نرجس، با یک سری مدارک به دفتر روزنامه شهر مردم آمدند تا ماجرای تصاحب خانه مادربزرگشان را برای ما تعریف کنند، ماجرایی که خود می تواند، بُعد دیگری از تخلفات این خیریه را آشکار سازد.

امین زاده، پسر جوانی که با خواهرش به دفتر روزنامه ما آمده، می گوید: مادربزرگم به خاطر نزدیکی منزلش به درمانگاه خیریه نرجس، بیشتر کارهای درمانی خود را آنجا انجام می داد و همین باب آشنایی اش با یکی از کارکنان این خیریه را باز کرده بود، آشنایی که منجر به صمیمت، رفت و آمد خانوادگی و در نهایت از دست دادن خانه اش شد.

او، با بیان اینکه مادرم تنها فرزند مادربزرگ و پدربزرگم بود، بنابراین ما خانواده شلوغی نبودیم تا اطراف آنها همیشه شلوغ باشد و بیشتر مواقع، آنها تنها بودند، ادامه می دهد: مادربزرگم مهربان و پیر بود و دچار بیماری آلزایمر، و همه اینها او را تبدیل به یک گزینه مناسب برای خیریه نرجس کرد تا با سوءاستفاده از شرایطش و دست گذاشتن روی احساسات او، با نشان دادن معلولان تحت حمایت خیریه، خانه ای را که منبع درآمدش بود، از او بگیرند.

این پسر جوان که حالا چند سالی است، در راهروهای دادگاه می دود تا بتواند حق ضایع شده مادرش را زنده کند، بیان می‌کند: ما ابتدا از این ماجرا، اطلاع نداشتیم، این نقل و انتقال، زمانی صورت گرفته که پدربزرگ من در بستر بیماری بوده است، آنها مادربزرگم را با اینکه از لحاظ قانونی به دلیل بالا بودن سنش و همچنین بیماری‌اش، امکان انجام چنین کاری را نداشته، به یک دفترخانه آشنا برده و این انتقال را انجام داده‌اند، این یک کلاهبرداری است.

خواهرش، در ادامه صحبت برادرش، می‌گوید: خانم «م» در درمانگاه موسسه، با مادربزرگ من آشنا می شود و کم کم با محبت و ایجاد صمیمیت، وارد زندگی مادربزرگم شده و با رفت و آمد به منزلش، از جزئیات زندگی او سر درمی‌آورد، این خانم، با بردن مادربزرگم برای بازدید از معلولان این خیریه، احساساتش را جریحه دار می سازد و از او می خواهد تا برای آخرتش، خانه ای را که دست مستاجر است و از مبلغ اجاره آن، امرار معاش می کند، به موسسه ببخشد.

آقای امین زاده، در ادامه صحبت خواهرش، عنوان می کند: مادربزرگ من، زمان هدیه کردن این خانه، بالای ۷۰ سال سن داشته و بر اساس قانون، باید وکیل یا قیم قانونی او، همراهش باشد و یا نامه پزشکی قانونی برای تایید سلامت ذهنی و روانی، به همراه داشته باشد، که چنین چیزی نبوده و باید این موضوع لغو شود، اما ما همچنان درگیر پروسه قانونی هستیم.

او، خاطرنشان می کند: آنها مبتدی نبودند و فکر همه جا را کرده بودند، علاوه بر موضوع هبه، آنها یک قرارداد خرید تنظیم کرده و بر اساس آن قرارداد، مادربزرگ ما ملک خود را به حدود ۲ میلیون تومان به این موسسه فروخته است، این را به هر کس بگوییم، خنده اش می گیرد.

امین زاده، با بیان اینکه این اتفاق، سال ۹۷ افتاده و ما از موضوع، بی اطلاع بودیم، می گوید: وقتی مادربزرگم به ما گفت که چنینی کاری کرده و پشیمان است، سراغ موسسه خیریه نرجس رفتیم، با قول اینکه خانه را برمی گردانیم، نامه بنویسید، بگذارید تا در هیئت امنا مطرح شود، چندین ماه، وقت ما را تلف کردند، فکر می کردیم مدیرعامل این خیریه، آدم خداشناسی است و به او اعتماد کردیم، اما بالاخره روی دیگرش را نشان داد و گفت: اگر می توانید، بروید خانه را پس بگیرید.

او، با بیان اینکه مادربزرگم از این خیریه شکایت کرد، اما هیچ مدرکی در دست ما نبود، افزود: ما به سختی، توانستیم مدارک را به دست آوریم، در مرحله ای که بحث هدیه بود، ما در دادگاه رای گرفتیم، اما آنها قرارداد خرید خانه را رو کردند، بنابراین ما که اصلا نمی دانستیم، این خانه چطور به فروش رفته و اصلا مادربزرگم هم نمی دانست، جریان چی هست، به دنبال مدرک رفتیم، من در زمان کرونا، با پوشیدن ماسک و کلاه و عینک، به موسسه رفتم و گفتم می خواهم خانه ام را اهدا کنم و از این طریق، توانستم آدرس محضری را که کارهای این خیریه را انجام می داد، به دست بیاورم، هر چند من را شناختند و اولش حاضر نبودند، مدرکی بدهند، اما با تهدید محضردار به شکایت، برای انجام کار خلاف قانون، او کپی قولنامه را داد و شوکه کننده بود که توانستند مادربزرگ من را فریب دهند.

امین زاده که مادربزرگش حالا فوت شده و مادرش به عنوان وارث، ادامه این پرونده را پیگیری می کند، عنوان می کند: تمام اجاره نامه های این خانه، همیشه به نام مادربزرگم بوده است و هیچ زمانی، به این خیریه واگذار نشده، اما آنها شکایت کردند که خانه را تصاحب کردیم، من نمی دانم وقتی همه چیز این واگذاری، خلاف قانون است، چرا باید ما چندین سال درگیر آن باشیم؟

خواهرش، ادامه می دهد: مادربزرگم که فوت شد، اینها با ماشین شاسی بلند، آمدند تا خانه را تحویل بگیرند، حتی به خود زحمت نداده بودند یک دسته گل برای عرض تسلیت با خود بیاورند، چطور ممکن است اینها به راحتی اموال مردم را تصاحب کنند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد، قطعا این موضوع، فقط در مورد مادربزرگ من نبوده و اگر تحقیق شود، موارد بیشتری را پیدا خواهید کرد.

این پسر جوان، با بیان اینکه این خانه را مادربزرگ من، هبه کرده بود، اما آنها با سوءاستفاده از شرایطش، قرارداد فروش از او گرفتند، گفت: در این قرارداد که برابر با اصل شده، مادر بزرگ من، به عنوان فروشنده و آقای هدایت الله بهاءالدینی و خانم «ر.ا» به عنوان خریدار، ذکر شده، در این قرارداد، قیمت فروش خانه ۲ میلیون و ۶۰ هزار تومان قید شده است، کدام انسان عاقلی، خانه اش را به این مبلغ می فروشد؟

او، بیان کرد: سال ۹۹ بعد از حدود یک سال و نیم که با مادربزرگم بعد از فوت پدربزرگم از این هدیه، پشیمان شده بود، برای برگرداندن خانه‌اش، به مرکز خیریه نرجس رفتیم و گفت برای اینکه کار خیری هم کرده باشد، بعد از پس گرفتن خانه اش، حاضر است مبلغ قابل توجهی را به حساب خیریه واریز کند، اما جوابش همان بود که گفتم، ما شکایت کردیم، ابتدا تشخیص قاضی، با دیدن قرارداد فروش، این بود که این خانه، هبه بوده و قولنامه فروش، قابل قبول نیست و قابل برگشت است، اما آنها وکیل های خبره داشتند و در دادگاه تجدیدنظر، عنوان کردند که این خانه، قبض شده و بر اساس یک تبصره، اگر خانه ای بعد از هبه، منتقل شده باشد، دیگر قابل برگشت نیست، اما تا به حال هیچ گاه این خانه را به خیریه تحویل ندادیم و تمام قراردادهای اجاره، به نام مادربزرگم بوده و تمام مبالغ اجاره، به حساب مادربزرگم واریز شده است و این ادعا، صحت ندارد، همسایه ها بر این امر شهادت می دهند و استشهاد محلی نیز بردیم، ولی رای دادگاه، به نفع آنها بود و هیچ تحقیقی صورت نگرفت، ما اعتراض گذاشتیم و همچنان درگیر دادگاه هستیم، ستاد امر به معروف نیز کاملا در جریان این پرونده است.

امین زاده، متذکر می شود: زمین این خانه، مشاعی بود و سند قدیمی داشت، اما آنها با سرعت توانستند و زمین را آزاد کرده و سند تک برگ بگیرند، اما با شکایت ما، سند قفل شد و نتوانستند بفروشند، مادربزرگ من، بیمار بود و تمام هزینه ها را مادر من، پرداخت کرد، اما ارثش را این خیریه بالا کشید، ما از دستگاه قضا و رییس کل دادگستری، تقاضا داریم به ما کمک کنند تا حق مادرمان ضایع نشود.

قابل ذکر است، با توجه به اینکه روزنامه شهر مردم، به طور اختصاصی، به موضوع پرونده خیریه نرجس پرداخته است، ما تماس های زیادی در مورد این خیریه، دریافت کردیم، که ماجرایی که در این گزارش خواندید، یکی از افرادی بودند که با مدارک خود، به دفتر روزنامه آمدند تا در مورد مشکل خود با این خیریه، با ما صحبت کنند، روزنامه، صرفا بر اساس مدارک ارائه شده توسط راویان این ماجرا، این گزارش را منتشر کرده و هیچ دخل و تصرفی در آن، نداشته است.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true