true

به گزارش فارس آگاه به نقل از ایسنا ، کارگردان مستند «شرق وحشی» از چالشهای ثبت داستانهای افسانهای، کمبود منابع معتبر و انتقاد از بیتوجهی به مستند در رسانههای عمومی میگوید. او هشدار میدهد: «اگر مستند دیده نشود، از سبد فرهنگی مردم حذف میشود!»
مجتبی اسماعیلزاده، کارگردان مستند «شرق وحشی»، در گفتوگو با ایسنا به شرح جزئیات پژوهش، چالشهای ساخت و دغدغههای فرهنگی خود پرداخت.
اسماعیلزاده با بیان چگونگی شکلگیری ایده ساخت مستند «شرق وحشی» گفت: در دوران کودکی خود وقتی در سبزوار آهنگ «ننه گل محمد» خوانده میشد برایم این سوال بود که گل محمد کیست که در تمامی مراسمها آهنگ او خوانده میشود. در دوران نوجوانی متوجه شدم گل محمد کلمیشی ، همان قهرمان «کلیدر» محمود دولتآبادی است. همین موضوع ذهن من را به خود مشغول کرد تا اینکه بعدها به این فکر افتادم تا مستندی در مورد زندگی گل محمد بسازم.
وی ادامه داد: همان سالها با دو کتاب فروش محلی که روی این موضوع کار کرده بودند، صحبت کردم. یکی از آنها اطلاعات جسته گریختهای را در اختیارم گذاشت، اما دیگری امتناع کرد و گفت میخواهد کتابی بنویسد که حتی کارش را چاپ نکرد. در همان دوران با افرادی در سبزوار آشنا شدم که خاطرات جستهگریختهای از گل محمد داشتند، اما این خاطرات کمکم به شکل افسانهوار درآمده بود.
کارگردان مستند «شرق وحشی» تصریح کرد: سبزوار به قیام سربداران معروف است، اما قهرمانان محلی کوچکتری هم هستند که هیچگاه به شکل رسمی ثبت نشدهاند. این داستانها معمولاً از طریق موسیقی و نقل شفاهی زنده میمانند، مثل ترانههایی همچون «ننه گل محمد». از این رو من احساس کردم این روایت ارزش به تصویر کشیده شدن دارد.
اسماعیلزاده با اشاره به کمبود منابع معتبر برای تهیه مستند «شرق وحشی» توضیح داد: تنها سه عکس از گل محمد وجود دارد که یکی همان عکس معروفی است که پس از اعدام آنها گرفته شده و تقریبا تمام مردم سبزوار آن عکس را دیدهاند یا دارند و دو عکس دیگر هم عکسهای شخصی افراد دیگری است که گل محمد هم در آنها قرار دارد. همچنین یک شکواییه محلی در شهربانی آن زمان هم ثبت شده که نشان میدهد یکی از اهالی سبزوار از رفتار گل محمد شکایت داشته است. این سند یکی از معدود مدارک مکتوب درباره این شخصیت است که نقل است به این فرد پول داده بودند تا برود شکایت کند که بهانهای برای کسانی باشد که قصد کشتن گل محمد را داشتند.
این مستندساز به تناقضهای موجود در روایاتها در مورد گل محمد اشاره کرد و گفت: بعضی گل محمد را قهرمان میدانستند، بعضی دیگر یاغی. حتی پیرمردی اصرار داشت پسر گل محمد بعد از انقلاب رئیس کمیته تهران شده، در حالی که تحقیقات من نشان داد گل محمد فقط یک دختر داشته است! این تناقضها کار را بسیار دشوار میکرد. من مصاحبههای زیادی برای ساخت این مستند انجام دادم که نهایتاً به فیلم راه نیافتند، چون به صحت آنها اطمینان نداشتم.
کارگردان «شرق وحشی» یادآور شد: من به دلیل اینکه سندی برای بسیاری از موضوعات پیدا نکردم به آنها نپرداختم. شخصیت «مارال» در رمان محمود دولتآبادی بسیار پررنگ است، اما در تحقیقاتم نشانههایی از این شخصیت پیدا کردم اما مارال در سرنوشت زندگی گل محمد نقش ویژهای نداشت. به همین دلیل اصلاً به این موضوع در فیلم اشاره نکردم. به نظر من یک مستندساز باید مسئولیت انتشار اطلاعات را به عهده بگیرد و هر چیزی که شک دارد را حذف کند.
اسماعیلزاده به وضعیت پخش مستند در ایران انتقاد کرد و گفت: متأسفانه مدیریت کلان فرهنگی در زمینه پخش مستند شانه خالی کرده است. شبکه مستند کارش را خوب انجام میدهد، اما چرا مستندهای باکیفیت در شبکههای عمومی مثل شبکه سه پخش نمیشوند؟ مردم اگر مستند نبینند، کمکم این ژانر از سبد فرهنگیشان حذف میشود.
وی با بیان اینکه فیلمهای کمدی مانند جاروبرقی بودجه فرهنگی را میبلعند، هشدار داد: متأسفانه حاکمیت فرهنگی در بخش سینما در این سال ها فقط به شاد بودن مردم فکر میکند، نه آموزش فرهنگی.
کارگردان «شرق وحشی» با اشاره به تجربه شخصی خود از مستند «شرق وحشی» افزود: من مستند «شرق وحشی» را با این نگاه ساختم که اصلا کسی آن را نخواهد دید اما یک سندی از تاریخ مردم سبزوار است که آیندگان به سراغ آن خواهند آمد. اما پس از انتشار فیلم با استقبال روبرو شد و راه خودش را پیدا کرد.
چرا پلتفرمها فیلم مستند نمیسازند؟
این مستندساز درباره اکران آنلاین اثرش توضیح داد: فیلم را در پلتفرم «هاشور» اکران کردیم. قراردادمان یک ساله بود، اما بعد از سه سال هنوز فیلم در سایت موجود است و طبق آمار، یکی از پرفروشترین مستندهای سال گذشته آنها بوده است. با این حال، بسیاری از مردم هنوز نمیدانند چطور آن را ببینند. بارها پیام دریافت کردهام که میپرسند «کجا میتوانیم فیلم شما را ببینیم؟»، این در حالی است که ما در تمام پوسترها و تبلیغات این مستند سعی کردم پلتفرم هاشور را نشان دهیم به این دلیل که مردم بدانند که یک پلتفرم اختصاصی برای پخش فیلمهای کوتاه و مستند وجود دارد و این طریق میتوانند به تماشای فیلمهای زیادی بنشینند. هرچند که به نظرم تلویزیون وظیفه دارد از پلتفرمهایی که فیلم کوتاه و مستند پخش میکنند حمایت کند و آنها را در صدا و سیما تبلیغ کند تا مردم با این فضاها آشنا شوند.
او به ضعف پلتفرمهای داخلی اشاره کرد و افزود: چرا نماوا یا فیلیمو که سریالها و برنامههای رئالیتیشو زیادی تولید میکنند، در تولید سریالهای مستند یا فیلم کوتاه و مستند فعال نیستند؟، اگر همین بخش خصوصی به این عرصه ورود کند و آثار خوب تولید کند قطعا از سوی مردم دیده میشود اما متاسفانه الان بیشتر بودجههای فرهنگی صرف تولید فیلمهای کمدی بیمحتوا میشود. حتی مدیریت فرهنگی میتواند برای تبلیغ سینمای مستند به خریدارانی که بلیط سینما میخرند یک بلیط فیلم مستند هدیه بدهد، قطعا از میان افرادی که بلیط سینما میخرند یک عدهای خواهند بود که به تماشای مستند بروند. همین انگیزه تماشای مستند باعث افزایش مخاطب میشود و از این دست کارهای تبلیغاتی بسیار در دیده شدن مستندها کمک میکند.
وقتی اصغر فرهادی میرود، یعنی مدیریت فرهنگی درستی نداریم
اسماعیلزاده با هشدار درباره وضعیت فرهنگی گفت: اگر مدیریت فرهنگی نگاه خود را بازتر کند و خط قرمزهایی را که برای مردم اهمیت ندارد، کمرنگ کند میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی در حوزه فرهنگ و هنر باشیم، بخشی از این مدیریت به تعامل با هنرمندان باز میگردد، وقتی فیلم سازانی چون اصغر فرهادی در خارج از کشور کار میکنند یعنی نظام کلان مدیریت فرهنگی مشکل دارد، چرا فیلمی مثل «جدایی نادر از سیمین» که تصویری از جامعه ایران است، هیچ وقت از تلویزیون پخش نمیشود؟، چون برخی تصور میکنند این فیلمها دارای خط قرمز است، در حالی که این قبیل فیلمها آینه جامعه است و مردم باید ببینند که یاد بگیرند در مواجه با یکسری موضوعات چه واکنشی داشته باشند.
او در پایان بر لزوم حفظ هنرهای سنتی تأکید کرد: ما اگر مدیریت کلان داشته و به فرهنگ و هنر نگاه ریشهای و زیرساختی داشته باشیم عاقبت بخیری حوزه فرهنگ و هنر کشور را میببینیم. اگر تمام آن چیزی که در تاریخ هنر و فرهنگ این کشور اندوخته شده است کنار بگذاریم مدیریت فرهنگی را زیر سوال بردهایم. اگر دانشآموزان ما در مدرسه دو واحد «تعزیه» یا «کاشیکاری» داشته باشند، فرهنگمان زنده میماند. متأسفانه ما به تاریخ خود احترام نمیگذاریم. در حالی که ژاپن توانسته هنرهای سنتیاش را به جهان معرفی کند، ما حتی نتوانستهیم آنها را در کشور خودمان حفظ کنیم.
true
true
https://farsagah.ir/?p=66002
true
true