×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

خبر فوری

true
    امروز  شنبه - ۲۸ مهر - ۱۴۰۳  
true
true
آخرین تیر خلاص بر پیکر نشریات کاغذی، به همراه یک فاتحه دسته‌جمعی برای روزنامه‌ها

آخرین تیر خلاص بر پیکر نشریات کاغذی، به همراه یک فاتحه دسته‌جمعی برای روزنامه‌ها ،فرنگیس شنتیا خبرنگار فارس اگاه، زنگ خطر خیلی زودتر از اینها نواخته شده بود. حتی پیش تر از آن که رولف دوبلی در ادامه آثار جنجالی اش کتابی منتشر کند به نام: دیگر اخبار نخوانید. کتابی که در آن نویسنده تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا به خواننده بقبولاند که مانند اورانگوتان از این لینک به آن لینک تاب خوردن و در جنگل بی پایان اخبار پرسه زدن را باید کنار گذاشت و مجذوب رژه عظیم و بی وقفه اخبار نشد.

رولف دوبلی در این کتاب به همان اندازه به نسل دوم و سوم مرورگرهای اینترنتی، فیدهای RSS و پوینت کست ها تاخته است که به روزنامه های کاغذی و سنتی و البته روزنامه نگاران. او برای کسانی که امرار معاش شان به تولید اخبار متصل است استدلال می آورد که اخبار به شکل رایگان و بی درد سر همه جا هست و به آن ها توصیه می کند که به سراغ وجوه متفاوتی از روزنامه نگاری بروند که سر و کارش با تخصص است و تحلیل محتوا و تفسیر رویدادها. اما آیا این نسخه شفابخش رولف دوبلی برای روزنامه نگاران مراسمی و کپی کار یا حرفه ای های دست و بال بسته مملکت ما نیز جواب می دهد؟ جمعیتی دست به قلم و انبوه که شاید تا همین چند سال گذشته در فقدان رسانه های مدرن، ضعف کار و سطوح عملکرد آن ها چندان به چشم نمی آمد اما اکنون در میان تنوع رسانه های مدرن به باری مضاعف بر دوش گردانندگان رسانه ها و به ویژه روزنامه ها تبدیل شده اند.

غم نان اگر بگذارد

فرو رفتن جامعه رسانه ای در سیاه چاله مشکلات اقتصادی و حقوق های ناکافی از جمله عوامل تاثیرگذار در به انحراف کشیده شدن نقش اهالی رسانه و بازماندن از مخاطب سازی حرفه ای است.

امیدعلی مسعودی، استاد ارتباطات، از جمله اساتیدی است که با صحه گذاشتن بر نقشی که خود روزنامه ها برای فرو رفتن در این ورطه محکوم به زوال داشته اند،‌ می گوید: متاسفانه مطبوعات ما همپای نوآوری‌ها و تکنولوژی‌های ارتباطی جلو نرفته اند. زمانی که مطبوعات در اروپا و آمریکا با این بحران روبه‌رو شدند، بلافاصله اقدام به برنامه‌ریزی برای مقابله با آن کردند و بر اساس آن توانستند بحران فناوری را طی کنند. بنابراین بخشی از مشکلات به این برمی‌گردد که ما از فناوری‌ها استقبال نکردیم و تصور کردیم اگر به همان سیستم سنتی بسنده کنیم، مخاطبان هم با ما همراهی خواهند کرد.

اخراج های فله ای، آخرین دست و پا زدن‌ها برای نجات

نمونه مثال زدنی از تبعات این در جا زدن رسانه ای را می توان در روزنامه همشهری یافت. اخراج اتوبوسی خبرنگاران از این روزنامه ای که به عنوان کارتل رسانه ای کشور از آن یاد می شد،‌ قطع عضوی برای نجات یک بدنه بیمار و زمین گیر بود. تاکتیکی که بسیار زود به دیگر روزنامه ها هم سرایت کرد اما همین هم نتوانست از سرعت شیبی که روزنامه ها در آن فرو غلتیده بودند، کم کند.

همزمان با همین تعدیل جنجالی نیروهای همشهری بود که مسعودی، استاد ارتباطات گفت:  آیا روزنامه همشهری که هر روز مبلغ بالایی بابت چاپ نیازمندی‌ها کسب می‌کرد، نباید فکری برای رقابت با فناوری‌های جدید می‌کرد که حداقل بخش آگهی‌ها را به فضای مجازی منتقل کند؟ زمانی نیازمندی‌های این روزنامه آنقدر زیاد و سنگین بود که ما نمی‌توانستیم آن را هر روز با خودمان ببریم، اما امروز دیگر نشریات به جز آگهی‌های رسمی دیگر آگهی ندارند.

فاتحه آگهی های رسمی هم خوانده شد

«تا پایان آذر ۱۴۰۳، باید تمامی آگهی‌های ثبتی به‌صورت الکترونیکی منتشر شوند.» این خبر را می توان یکی از آخرین تیرهای خلاص فرو نشسته بر پیکر روزنامه ها دانست.

ماجرا از این قرار است  که سازمان ثبت اسناد و املاک کشور طی بخشنامه ای اعلام کرده که از ابتدای آبان ۱۴۰۳ آگهی های دولتی مربوط به آن سازمان، دیگر برای روزنامه ها ارسال نشود.

این خبر اگر چه واکنش هایی را از سوی روزنامه ها به همراه داشت اما عزم ها برای اجرای آن جزم است.

در ادامه واکنش ها به این ابلاغیه، رئیس هیئت مدیره خانه مطبوعات و رسانه های ایران، بخشنامه اخیر سازمان ثبت اسناد در زمینه عدم چاپ آگهی ثبتی در روزنامه ها را غیرقانونی خواند.

ساسان شیخی گفت: بر اساس قانون آگهی‌های دولتی اعم از ثبتی، مزایده و مناقصه باید در روزنامه‌های کثیر الانتشار  منتشر شود، لذا بر این اساس بخشنامه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، عدم چاپ آگهی ثبتی در روزنامه‌ها، غیر قانونی است.

وی اظهار داشت: یکی از درآمدهای روزنامه‌ها که قانون به صراحت بدان اشاره دارد، چاپ و انتشار آگهی‌های مختلف دولتی اعم از ثبت، مزایده و مناقصه است و حتی بر این اساس نرخنامه و شیوه نامه‌ای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که طبق قانون اساسی مسئولیت توزیع آگهی‌های دولتی را عهده دار است، صادر می‌شود.

پیچ و خم های تامین کاغذ

در حقیقت، کبریت کشیدن بر زیر بقایای روزنامه ها از چند سال پیش شروع شد .  از سال ۹۶ که به دلیل متوقف شدن ثبت سفارش، مشکل تامین کاغذ به بحرانی ناتمام برای روزنامه ها تبدیل شد. وضعیتی که بالا رفتن قیمت ارز، تراژدی آن را تکمیل کرد و کار را به جایی رساند که بسیاری از مدیران رسانه برای سرپا نگه داشتن روزنامه خود به کم کردن صفحات، کاهش تیراژ و اجتناب کردن از چاپ صفحات رنگی اقدام کردند. اما اوضاع به همین جا هم ختم نشد و برخی از این روزنامه های ورشکسته واگذار شدند به این امید که شاید دیگری بتواند چراغ آن ها را روشن نگاه دارد.

روزهایی که حق روزنامه ها بلعیده شد

تجربه تلخ روزنامه ها در چند سال گذشته نشان می دهد که  تصمیم های عقیم و دست و پا شکسته بخش دولتی برای خروج روزنامه ها از این وضعیت پرالتهاب تنها به مشکلات آن ها دامن زده است.

تنها در یک نمونه، در سال ۹۶ زمانی که دولت روحانی تصمیم گرفت برای حل بحران کاغذ، این کالا را در فهرست کالاهای اساسی قرار دهد، عملا حق روزنامه ها در گلوی دلالان و محتکران سرازیر شد و پیگیری آن هم هرگز نتیجه ای به همراه نداشت حتی با رونمایی از سلطان کاغذ!

در همان زمان پلیس از  بازداشت یک گروه ۱۶ نفره و رئیس آن ها  که در زمینه واردات کاغذ فعالیت می‌کردند، خبر داد و اعلام شد که این افراد بالغ بر ۳۰ هزار تُن کاغذ با ارز دولتی وارد کردند که هیچ گرمی از این کاغذها در بازار وارد نشده یا به صورت آزاد به فروش رسیده است.

یکی داستانست پر آب چشم

اقتصاد فلج، محتویات از تاریخ گذشته و از دهان افتاده،‌ نداشتن مخاطب، اتکا به سیستم منسوخ شده کاغذی،‌ نیروهای فاقد تخصص که از قافله به روز رسانی و همراه شدن با ذائقه مخاطب امروزی جا مانده اند، ‌تنها یکی از چندین و چند آسیبی است که رسانه های سنتی و روزنامه ها را بر زمین سرد کوبیده است.

در این گیر و دار آن چه نامش را می شود گذاشت رسانه مستقل، عملا در تنگناهای تامین اقتصاد رسانه، اتکا به رپرتاژهای تبلیغاتی و از همه مهمتر بایدها و نبایدها و دست به شکایت شدن های سریع در پی کمترین نقد، از میان رفته است.

این نکته ای است که فریدون صدیقی،‌ استاد پیشکسوت روزنامه نگاری روی آن دست گذاشته و می گوید: بریدن و قطعه‌قطعه کردن ظرفیت  رسانه‌های کاغذی، دردناک و غم‌انگیز است؛ و به‌نوعی پاک‌کردن هر صدایی است که می‌تواند تنوع و تکثرِ نگاه و تلقی را در جامعه موجب شود.

او بر این اعتقاد است که  خطوط قرمز فعالیت رسانه‌ها نشر آزاد را محدود و حداقلی کرده است.

به هر روی در میانه ذکر مصیبت های بیشماری که از سرنوشت روزنامه ها و نشریات کاغذی می رود، نمی توان از یک خودزنی بزرگ چشم فرو پوشید و آن چیزی نیست جز مقاومت در برابر تغییر و انعطاف پذیر نبودن در برابر ابزارهای مسلط.

این روزها انبوه روزنامه ها و مجلات آفتاب خورده، رنگ و رو رفته و باد کرده بر روی دست کیوسک داران، همان اشارت تلخی است که می گویند: «رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.»

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true