true

مجسمههای شهری، بیکلامترین راویان ماجراهای یک ملتاند؛ شاهدان خاموشی که هر روز با باد، باران، نگاه عابران و گاه بیتفاوتی مسئولان روبهرویند. اما چه بر سر این پیکرههای فلزی در گذر زمان میآید؟
به گزارش فارس آگاه ، اخیرا نشست تخصصی حفاظت آثار هنری معاصر، با حضور نرگس دوستی ثانی (کارشناس پژوهشی پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی) با موضوع «چالشهای نگهداری از مجسمههای برنزی روباز» و شهرزاد امین شیرازی (عضو هیاتعلمی پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی) با موضوع «میراث معاصر، موشکافی یک مفهوم از منظر حفاظت»، در محل سالن اجتماعات موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
در ادامه میتوانید مشروح آنچه در این نشست گفته شد را بخوانید.
در ابتدا نرگس دوستی ثانی درباره چالشهای نگهداری از مجسمههای برنزی روباز صحبت کرد و گفت: مجسمههای شهری را اصولا جزوی از مبلمان شهری به حساب میآورند که حاصل کار مشترک معماران، شهرسازان و هنرمندان مجسمهساز است. در مجسمههای شهری سعی میشود از طریق بیان هنری، زندگی شهری را از نظر زیباییشناسی غنیتر کرد.
او ادامه داد: وجه تمایز مجسمههای فضای روباز با مکانهای سرپوشیده این است که از اینها بازدید بیشتری میشود و مردم در زندگی روزمره خود مدام این مجسمهها را میبینند. بیننده این مجسمهها طیف وسیعتری هستند و ترکیب متنوعتری دارند و همه اقشار جامعه میتوانند مخاطب این مجسمهها باشند.
نخستین مجسمه تهران اثری از ناصرالدین شاه سوار بر اسب بود
این کارشناس درباره زمانبندی ساخت مجسمههای شهری تهران گفت: در تهران بیش از ۱۰۰ مجسمه برنزی قرار دارد که آثاری از سال ۱۳۲۴ به بعد را شامل میشود. اولین مجسمهای که در تهران ساخته شد و برگرفته از نمونههای اروپایی بود، ناصرالدین شاه سوار بر اسب بود و در باغ شاه نگهداری میشد. بیشترین حجم ساخت مجسمه برای فضای شهری مربوط به دوره رضا شاه است. همراه با شهرسازی، معماری نوین و افزایش میدان سازی در شهر ساخت مجسمهها بیشتر شد و از آن دوره مجسمههای زیادی را در سطح شهر داریم.
آسیبهایی که به مجسمههای شهری وارد میشود
او در ادامه به مسئله آسیبهایی که متوجه مجسمههای فلزی شهری میشود پرداخت و گفت: مجسمههایی که در سطح شهر قرار گرفتهاند معمولا در معرض نزولات جوی هستند، در دسترس عموم قرار دارند، تعداد زیادی از آنها در کنار فضای سبز، کنار منابع یا وسط منابع آبی مانند حوض جانمایی شدهاند که در این صورت در معرض مدام آب قرار دارند.
دوستی ثانی تصریح کرد: مهمترین آسیبهایی که مجسمههای شهری به خصوص مجسمههای فلزی میتوانند داشته باشند، خوردگی و آسیبهای فیزیکی مثل شکستگی و ترک، وندالیزم، سرقت و تعمیر و مرمت نامناسب است؛ مثلا در نمونه وندالیزم که شامل نوشتن یادگاری روی اثر هم میشود، شاید باور بر این باشد که جوهر خودکار یا ماژیک آسیب چندانی به اثر وارد نکند، ولی هم جوهر میتواند باعث خوردگی موضعی شود و هم اینکه وارد کردن یک لایه موضعی روی فلز باعث رسیدن اکسیژن به سطح فلز و آغاز خوردگی میشود.
مهمترین عامل آسیب به مجسمههای شهری چیست؟
این کارشناس گفت: مهمترین عواملی که میتواند باعث آسیب به مجسمهها شود، نزولات جوی مانند برف و باران، گرد و غبار هوا، آلایندههای سطحی و جوی، فضولات پرندگان و عوامل انسانی است. فضولات پرندگان، حاوی آمونیاک، اسید فسفریک، اگزالات و اسید اوریک هستند که علاوه بر اینکه PH سطح را پایین میآورند و باعث خوردگی میشوند، موجب رشد هاگهای قارچ میشوند. رشد قارچ عاملی است که فلز رطوبت را در خود حبس میکند و رطوبتی که روی سطح فلز میماند هم میتواند PH را کاهش دهد و هم باعث ایجاد خوردگی شود.
او ادامه داد: ویژگیهای خود مجسمه هم میتواند باعث آسیب شود؛ به این صورت که ساختار درونی آن چیست، چه جنسی دارد، از چه آلیاژی ساخته شده است، شیوه ساخت به چه صورت بوده است، پتینه دارد یا خیر، مادهای که برای پتینه استفاده شده چه بوده است، ویژگی سطحی آن صاف است یا زبر است؟ همچنین هر چه که سطح صافتر باشد و پولیش شده باشد، امکان خوردگی کمتر است. در نظر داشته باشید که بیشتر خوردگی مجسمههایی که در فضای باز هستند، اتمسفری است.
خوردگی چیست؟
دوستی ثانی توضیح داد: در توضیح خوردگی میتوان گفت فلزات در طبیعت به صورت سنگ معدن اکسیدی یا سولفیدی هستند که وقتی استخراج میشوند، فرآیند احیا کردن آنها به شکل اکسید است؛ یعنی یک انرژی به فلز میدهند، فلز احیا میشود و از شکل اکسید خود خارج و خالص میشود. این امر باعث افزایش انرژی داخلی فلز میشود و چون فلز مدام میخواهد به حالت طبیعی خود برگردد و انرژی اضافی را تخلیه کند، اگر شرایط مساعد باشد، از طریق اکسید شدن، سعی میکند انرژی را تخلیه کند.
او ادامه داد: خوردگی اتمسفری نیز به حالتی گفته میشود که در دمای محیط و تحت تأثیر هوا اتفاق میافتد. در اتمسفر شهری به خاطر اکسید گوگرد، دی اکسیدکربن و گازهای حاصل از سوخت که با رطوبت هوا ترکیب میشوند، خوردگی افزایش پیدا میکند. قسمتهای مختلف فلز هم به صورت یکسان دچار خوردگی نمیشوند؛ یعنی داخل ترکها و بخاطر عیوب ریختهگری قسمتهایی از مجسمه کامل پر نمیشود و اینها محلی برای تجمع رطوبت میشوند و خوردگی بیشتری برای آنها پیش میآید.
این کارشناس تصریح کرد: اگر رطوبت بالا باشد و یا موادی مانند نمکها، آلودگی و گرد و غبار که رطوبت هوا را به خود جذب میکنند روی سطح مجسمه باشند، باعث میشود یک لایه خیلی نازک رطوبت که نمیتوان آن را با چشم غیرمسلح دید، روی سطح تشکیل و باعث خوردگی فلز شود.
اثری که باران اسیدی روی مجسمههای شهری فلزی میگذارد
دوستی ثانی درباره اثر بارانهای اسیدی بر مجسمههای شهری گفت: مشکل دیگری که مجسمههای شهری به همراه دارند، مسئله بارانهای اسیدی است؛ اکسید گوگرد و نیتروژنی که در هوای شهری بخاطر آلایندههای مختلف وجود دارند، به تدریج با بخار آب واکنش نشان میدهند و به اسید سولفوریک و اسید نیتریک تبدیل میشوند. با بارش باران، در قطرات آن حل میشوند و به سطح زمین میرسند و موجب رگهدار شدن مجسمهها میشود.
او ادامه داد: گاهی آسیبهای مجسمه با فرم مجسمه ارتباط دارند؛ یعنی فرمهای مختلف میتوانند آسیبهای مختلف داشته باشند. مثلا جمع شدن آب؛ اگر فرم مجسمه به شکلی باشد که در قسمتهای مختلف آن آب جمع شود، در آن نواحی خوردگی و رسوبات حاصل از آب بیشتری مشاهده میشود. همچنین در معرض باد بودن مجسمه، وجود حفره یا فضاهای خالی، میزان وزن مجسمه و تقسیم بار که ممکن است موجب انحراف مجسمه شود و نحوه هدایت آب باران به صورتی که ممکن است در قسمتهایی آب جمع شود، باعث آسیب رسیدن به مجسمه میشوند.
این کارشناس تصریح کرد: مشکل دیگر به باران و شبنم صبح برمیگردد. درحقیقت در فصل سرد سال، قطرات شبنم متراکم میشوند و در قسمتهایی از مجسمه گیر میکنند و موجب رسوب و خوردگی بیشتر میشوند؛ زیرا آلایندههای هوا در این قطرات حل میشوند و محیط را اسیدی میکنند.
دما چه نقشی در آسیب به مجسمههای شهری دارد؟
او توضیح داد: دما هم نقش مهمی در خوردگی دارد و با افزایش دما خوردگی افزایش پیدا میکند. در همین راستا سطح مجسمههایی که بعد از بارندگی مرطوب هستند، با افزایش دما زودتر خشک میشود ولی از طرفی همین امر موجب افزایش سرعت خوردگی هم میشود. بنابراین اگر وقتی که مجسمه خیس است، دمای آن را بالا ببریم تا زمانی که محلول موجود روی مجسمه کامل خشک شود، سرعت خوردگی بالا میرود، ولی وقتی که کامل تبخیر شد، میتوانیم از خوردگی جلوگیری کنیم.
کدام عناصر شیمیایی خوردگی بیشتری در مجسمههای شهری ایجاد میکنند؟
این مرمتگر بیان کرد: جنس و شیوه ساخت هم میتواند با نوع آسیب مجسمه مرتبط باشد. معمولا آلیاژهای مسی که روی بیشتری دارند، سریعتر در هوای محیط تیره میشوند. وجود سرب در آلیاژ مجسمه هم باعث افزایش سرعت تیره شدن میشود. از طرفی برخی از مجسمهسازها از قطعات اوراقی استفاده میکنند و مواد کار آنها آلیاژ مشخصی ندارد که یکدست نبودن آلیاژ موجب خوردگی موضعی میشود. حتی اگر محیط خیلی هم مرطوب نباشد، از درون مجسمه باعث خوردگی میشود.
او افزود: همچنین باقی ماندن مواد هسته هم یکی دیگر از دلایل آسیب دیدن مجسمههای فلزی است؛ زیرا موادی که برای ریختهگری استفاده میکنند ابتدا از موادی مانند گچ است که باقی ماندن آن در اثر عامل جذب رطوبت است و میتواند در خوردگی داخل مجسمه تأثیر بگذارد.
آب و اثر آن بر آسیب مجسمههای شهری
دوستی ثانی همچنین بیان کرد که مسئله دیگری که موجب آسیب رسیدن به آثار فلزی مجسمهسازی شهری میشود، شرایط محیطی و محل قرارگیری مجسمه است، اینکه در فضای باز، روی چمن، وسط حوض یا زیر درخت باشد و یا در معرض آب باشد تأثیرگذار است.
برای آغاز حفاظت از مجسمههای شهری باید چه کرد؟
او توضیح داد: برای آغاز حفاظت از یک مجسمه فلزی شهری، در ابتدا باید آن را از تمامی جوانب به درستی بررسی کنیم. باید تاریخچه آن را بدانیم؛ اینکه چه زمانی وچگونه ساخته شده و هدف مجسمهساز از ساخت آن چه بوده است و خواست افکار عمومی چیست؟ زیرا در مورد پاکسازی و برداشتن لایههای پاتین و برگرداندن مجسمه به رنگ اصلی افکار عمومی و خواست هنرمند بسیار مهم است و باید به آن توجه شود.
دوستی ثانی ادامه داد: پژوهش و آزمایش نیز باید در این زمینه تا حدی معقول انجام شود. همچنین قبل از شروع کار باید مطمئن شویم روشهایی که پیشنهاد شده، آسیب بیشتری به مجسمه و محیط اطراف آن نرسانند. آسیبهای مجسمه به صورت کامل، تَرکهای مجسمه و تعداد آن، نوع پاتین، ایستایی و وضعیت درونی و سطحی آن هم باید بررسی شود. همچنین باید روند حمل اثر را از کارگاه تا محل نصب مطالعه کنیم و در نظر بگیریم که آیا پیش از نصب آسیبی داشته یا خیر؟
این مرمتگر تصریح کرد: فضای اطراف مجسمه را هم باید مطالعه کنیم و بدانیم که در چه فضایی قرار گرفته است. همچنین باید به ایستایی مجسمه توجه کنیم و بررسی کنیم که آیا اسکلت درونی دارد یا خیر؟ اتصالات مختلف مجسمه و سطح بیرونی و درونی آن را هم باید بررسی کنیم. در نظر داشته باشیم که اینها یک تصمیم جمعی است تا بررسی کنیم که ظاهر مجسمه تا چه حد باید تغییر کند؛ به همین دلیل یک تیم شامل هنرمندان، حفاظتگر، متخصص تاریخ هنر و … باید درباره آن تصمیم بگیرند.
او همچنین به این امر پرداخت که «اگر قرار است کاری روی یکی از این مجسمههای شهری انجام شود، باید مخاطب را در جریان آن قرار داد» و توضیح داد: از آنجایی که مجسمههای شهری در معرض دید عموم هستند، نباید این آثار به یک باره از محل خود حذف شوند؛ زیرا اینگونه بحثهای زیادی پیش خواهد آمد. بهتر است متولیان مجسمه گزارش منظمی درباره وضعیت مجسمه به مردم ارائه دهند. حال میتوانند یک پوستر یا تابلو در محل مجسمه قرار دهند و درباره کاری که قرار است روی مجسمه انجام دهند توضیح دهند.
گاهی نباید آثار شهری را مرمت کرد
این کارشناس توضیح داد که گاهی نباید در محافظت از این آثار دخالت کرد؛ چراکه مثلا اگر قرار است آن اثر دو سال بعد دوباره به همان وضعیت مبتلا شود، بهتر است اجازه دهیم در همان وضع باقی بماند.
او ادامه داد: همچنین گاهی هنرمند میخواهد که اثر به مرور زمان دچار تغییرات زیست محیطی شود و اصلا هدف او این است که مخاطب با زوال آن اثر تحت شرایطی که قرار دارد مواجه شود؛ مثلا هِنری مور چند اثر در کنار دریا دارد که حتی لایه محافظ هم روی این آثار به کار نبرده و هدفش این بوده که مخاطب از نزدیک شاهد از بین رفتن مجسمه در گذر زمان و باتوجه به شرایط محیطی باشد.
پیش از مرمت اثر مستندنگاری کنیم
این کارشناس در ادامه به اقدامات لازم پیش از انجام مرمت پرداخت و گفت: برای مرمت و پاکسازی یک مجسمه اگر کلیه اقدامات لازم برای طرح مرمت را انجام دادیم، پیش از هر چیزی باید یک مستندنگاری دقیق از تمام زوایا به صورت کلی و جزئی در قالب عکاسی و اسکن سه بعدی انجام داد.
او ادامه داد: در پاکسازی باید تصمیم بگیریم که اثر با چه موادی و تا چه حد به پاکسازی نیاز دارد. در بحث حفاظت و مرمت گفته میشود باید تا حد امکان کمترین مداخله را روی اثر داشت. پاکسازی یک امر برگشتناپذیر است؛ زیرا اگر مثلا پاتینی که هنرمند روی اثر قرار داده را از بین ببریم، دیگر نمیتوان آن را به حالت قبل بازگرداند.
دوستی ثانی افزود: بحث دیگر این است که اگر مجسمه ایستایی خود را تا حدی از دست داده است، بتوان آن را بازگرداند که در این مورد باید از کارشناسان کمک گرفت. همچنین استحکامبخشی یکی دیگر از موارد محافظت از اثر است؛ به گونهای که اگر اثر تَرکهای بسیاری دارد، میتوان آنها را با رِزین پر کرد و گاهی هم به جوشکاری نیاز است. البته استفاده از نوع الکترود برای جوشکاری هم مهم است تا بعدا مشکل کمتری به لحاظ خوردگی پیش بیاید؛ چراکه جوشکاری هم موجب خوردگی میشود.
او درباره استحکام بخشی پاتین هم گفت: پاتین روی این مجسمهها بخاطر بارانهای اسیدی یک دست نیست و ممکن است استحکام لازم را نداشته باشد، ورقه ورقه شده باشد و از سطح جدا شود. حال میتوان اینها را به صورت موضعی دوباره پتینه و یکسان کرد و یا با استفاده از مواد مختلف استحکام بخشی کرد.
این مرمتگر افزود: بحث دیگر، پوششهایی است که روی مجسمه استفاده میشود که خود این چالش بزرگی است و هنوز نتوانستهایم پوششی برای مجسمهها استفاده کنیم تا از آنها به خوبی در برابر عوامل مختلف محافظت کنیم؛ به همین دلیل اگر لازم است تا پوششی روی مجسمه استفاده شود، باید رزینهای مختلف را بررسی و تست کرد که آیا کارایی لازم را دارند یا خیر.
گزارش مرمت نوشت شود
او توضیح داد: حتما باید گزارش مرمت نوشته شود و سفارش دهنده یا متولی کار باید از مرمتگر یا حفاظتگر بخواهد گزارش کامل تحویل دهد. همچنین نگهداری از این مجسمهها باید یک برنامه داشته باشد؛ یعنی فردی که مجسمه را مرمت میکند، باید توصیههایی درباره نگهداری و پایش مجسمه به متولی مجسمه تحویل دهد.
دوستی ثانی افزود: برای نگهداری این آثار نیاز است که به پرسنل آموزش داده شود تا چگونه باید با مجسمه برخورد شود، مخصوصا مجسمههایی که در فضای سبز نگهداری میشوند؛ مثلا برای آبیاری فضای سبز یک برنامه داشته باشند و آبیاری شعاع سه تا چهار متری اطراف مجسمه را به صورت دستی انجام دهند.
او ادامه داد: برخی از نگهداریها ساده و ارزانقیمت هستند و به تخصص خاصی نیاز ندارند، البته بهتر است با یک متخصص مشورت شود. این نگهداریها شامل غبارروبی و زمانی میشوند که فضولات پرندگان روی اثر وجود دارد و میتوان هر چند وقت یک بار آنها را از روی اثر پاک کرد و یا اگر لکی روی نشسته، آن را با پنبه پاک کرد. همچنین در حفاظت این آثار، مسئول نگهداری مجسمهها باید هر چند وقت یک بار وضعیت آنها را بررسی کند تا اگر نیاز به مراقب است، اقدام شود و بدین گونه از آسیب بیشتر آن جلوگیری کرد.
برای مردم فرهنگسازی کنیم
او به این مسئله اشاره کرد که «در زمینه مجسمههای شهری باید در چند سطح فرهنگ سازی کرد» و گفت: سطح اول مدیران و مسئولان است؛ یعنی مدیران باید متوجه شوند که این آثار به نگهداری نیاز دارند و گمان نکنند یک اثر چون فلز است به نگهداری نیاز ندارد. این افراد باید بدانند که باید برای مجسمهها هزینه کنند؛ یعنی بودجهای را برای نگهداری مداوم این آثار با حضور متخصص این کار در نظر بگیرند. سطح دوم هم مردم هستند. بسیاری از مجسمههای شهری را مردم نمیدانند چه هستند، به خصوص مجسمههایی که فرم مدرن دارند. مجسمه شهری در فرهنگ ما امر جدیدی است و مردم باید بدانند که این آثار متعلق به آنهاست و نیاز است در نگهداری آن سهیم باشند.
گفتمانی درباره میراث فرهنگی
دومین سخنران این نشست شهرزاد امین شیرازی بود که درباره موضوع میراث معاصر، موشکافی یک مفهوم از منظر حفاظت صحبت کرد.
او در ابتدا گفت: معمولا در تعریف میراث فرهنگی در ابتدا به اسناد بالادست بینالمللی و اسنادی که گمان میکنیم تمامی یا اکثریت جوامع بشری آن را پذیرفته و بر آن مهر تأیید گذاشتهاند، مراجعه میکنیم؛ به همین دلیل یونسکو در سال ۱۹۷۲ کنوانسیونی در رابطه با میراث فرهنگی و حفاظت آن تشکیل داد. این کنوانسیون بعدها با تغییرات زاویه دید و نگرشها، به کنوانسیون میراث ناملموس معروف شد؛ یعنی میراثی که مادیت دارد و بخشی از فرهنگ مادی جامعه به شمار میرود.
او ادامه داد: این کنوانسیون، میراث فرهنگی را مجموعهای از آثار، سنتها و ارزشهای فرهنگی میداند که از نسلهای گذشته به ما رسیده است. در تعبیر عبارت میراث فرهنگی، اگر بخواهیم هر دو کلمه را تفکیک کنیم، درباره میراث آن چیز ارزشمندی را میگویند که از طرف فرد دیگری به ما میرسد. اما فرهنگ، تعاریف متنوع بسیاری دارد که وقتی تمام آنها را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم تعریفی که ادوارد برنت تایلر در قرن ۱۹ در کتاب «فرهنگ ابتدایی» ارائه داد، هنوز منشا و مادر شکلگیری باقی تعاریف فرهنگ است.
امین شیرازی افزود: تایلر معتقد است که فرهنگ یک نظام پیچیده و یک مجموعه است که میتواند تمام دستاوردهای بشری را مانند دانش، باورها، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و هر عادت دیگری را که انسان در زندگی جمعی به عنوان یک دستاورد و دریافته به آن میرسد را شامل شود.
او تصریح کرد: حال زمانی که تعریف فرهنگ را کنار میراث فرهنگی میگذاریم، متوجه میشویم میراث فرهنگی هم میتواند یک مجموعه کاملی باشد که از گذشته به دست ما رسیده، دارای ارزش است و میتواند در برگیرنده ابعاد متفاوتی باشد که روزانه به صورت ناخودآگاه با آن سرکار داریم و متوجه نیستیم چقدر در خودآگاه فرهنگی و جهانبینی ما نسبت به محیط اطرافمان رسوخ کرده است. میراث فرهنگی ماهیتی دارد که وابسته به بازشناسی ارزشهاست که میتوانند وجوه مختلفی را در بر بگیرند؛ ارزشهای تاریخی، هویتی، مذهبی، اجتماعی، هنری، علمی، اقتصادی. این ارزشها میتواند در یک اثر وجود داشته باشد و آن را به یک شیای که در زمره میراث فرهنگی قابل شناسایی است، تبدیل کند.
این مرمتگر افزود: تمامی این ارزشها کمک میکنند تا جامعه هویت خود را شکل دهد و یک شأن هویتی برای خود قائل شود. از این بابت مردم نسبت به میراث فرهنگی حساسیت دارند و موشکفانهتر، آن و موضوعات مربوط به آن را رصد میکنند.
حفاظت یعنی چه؟
او توضیح داد: هر کاری که در حوزه حفاظت و مرمت میکنیم، تلاشی است برای نگهداری و تضمین بقای میراث فرهنگی؛ زیرا بتوانیم آن را همان گونه که خودمان از گذشته به صورت یک امانت دریافت کردیم، به آیندگان تحویل دهیم.
امین شیرازی ادامه داد: حفاظت یک امر کاملا زمانمحور است؛ یعنی با مفهوم زمان عجین است. زمانی که به مقوله حفاظت از میراث فرهنگی نگاه میکنیم، همیشه یک گذشته وجود دارد که تا زمانی از آن برای ما قابل درک و قابل تجسم است. همچنین شاید به قبلتر از آن گذشته یک تصور مبهم داشته باشیم. این گذشته در یک استمرار زمانی به اکنونی میرسد که ما در آن شناوریم و آن را تجربه میکنیم. درحقیقت به اکنونی میرسد که آن را زندگی میکنیم و قرار است این اکنون در همین گذر و امتداد مسیر به آیندهای برسد که تا جایی از آن میتوانیم شاهد باشیم و از جایی به بعد را به دست پیشبینی، تصور و خیال میسپاریم.
او تصریح کرد: در این مفهوم اگر امتداد را در نظر بگیریم، شیای که در گذشته ساخته شده است، سرگذشت، مفهوم و یک ایده اولیه دارد که منجر به انباشت ارزش میشود. درحقیقت از زمانی که آن پدیده به عرصه وجود میرسد، تا زمانی که از بین برود و حتی بقایایی از آن مانند خاطره هم باقی نماند، همچنان به طور مستمر ارزشهایی را از محیط دریافت و از آن خود میکند.
این مرمتگر افزود: یک مسیر انباشت ارزش داریم که به طور موازی در طول این خط زمانی درحال حرکت است. بنابراین زمان میتواند یک عامل کلیدی باشد که تصمیم بگیریم میراث فرهنگی را چگونه درک و حفظ کنیم. از آنجایی که ما فقط مالک اکنون هستیم، زمان اکنون به ما کمک میکند تا ارزشهای تاریخی را در زمینههای معاصر خود تفسیر کنیم. آنچه که امروز از تاریخ میفهمیم، در قیاس با معلومات و دانستههای ما از اکنون است. اگر این آگاهی ما نسبت به حال حاضر وجود نداشت، نمیتوانستیم از گذشته رمزگشایی کنیم. نقش کلیدی زمان، جایی شروع میشود که شی در حال انباشت ارزش است، در گذشتهای تولید شده و در مسیر زمان طول عمری را به دست میآورد. از جایی به بعد ارزشهای آن را درک میکنیم و این درک ارزش را منتقل میکنیم و با خودمان تا نسلهای آینده به همراه میبریم.
حفاظت کجای این امر است؟
او گفت: حفاظت تجسم و اقدامات اکنون ما در درک ارزشهاست که میتواند به نوعی روی انباشت ارزش هم اثرگذار باشد و شی، پدیده یا اثر هنری میراث را برای انتقال به آینده حفظ کند. حفاظت اثر در آینده تا بینهایت میتواند ادامه داشته باشد، که البته این امر به اینکه چقدر در درک ارزشها و متوقف نکردن مسیر انباشت ارزش موفق عمل کرده باشیم، بستگی دارد.
هنر معاصر چیست؟
امین شیرازی توضیح داد: اگر هنرمندی بتواند برای نشان دادن واکنش خود، یعنی دریافت و ایده خود از اتفاقات پیرامون را به یک اثر جدید ترجمه کند، آن اثر معاصر شمرده میشود. هنر معاصر و معاصریت در هنر، زبان ما برای بازگو کردن اتفاقات و پدیدههایی است که در حال تجربه آنها هستیم. تجربه زیسته یک هنرمند به هنر معاصر تبدیل میشود که میتواند سبکها، بیان، مواد و ابزار مختلفی داشته باشد. همین باعث میشود که بتوانیم قید زمان حاضر را برای هنرهای معاصر لحاظ کنیم و آنها را به مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روز یک پاسخ بدانیم.
هنر معاصر چه ویژگیهایی دارد؟
او گفت: ویژگیهایی که باعث میشود یک اثر هنری را معاصر بدانیم، ارتباط زمانی و تجربهای است که به صورت مشترک با هنرمند از سر میگذرانیم. همچنین درکی است که ما هم به صورت مشترک با هنرمند تقسیم میکنیم. زمینه فرهنگی برای ما ملموس است که ابعاد آن را میدانیم، آن را زندگی میکنیم و برای فهمیدن الفبای آن به تلاش زیاد نیاز نداریم. این زمینه فرهنگی برای ما ملموس و قابل دستیابی است. زمینه فرهنگی همان امری است که احساس «اینهمانی» برای آن داریم.
امین شیرازی ادامه داد: شیوههای نوآورانهای که در بیان هنری آثار دیده میشود، میتواند آنها را به آثار هنری معاصر بدل کند. آثار هنری معاصر یک عمق مفهومی دارند که براساس زمینه فرهنگی مشترک باز هم برای ما قابل دستیابی است. برای ما راحت است که لایههای مختلف یک فیلم سینمایی معاصر را بشکافیم یا حتی یک نمایشنامه شکسپیر را؛ ولی درباره عمق مفهومی یک کتاب عهد عتیق هنوز به یک سبک تفسیری و پیشینه دانشی نیاز است که بتوانیم به مفاهیم آن دسترسی پیدا کنیم.
او تصریح کرد: هنر معاصر از این بابت وارد یک گفتمان و تعامل با مخاطب خود میشود. درهای هنر معاصر بسته نیست و باز است. هنر معاصر خود را به نمایش میگذارد تا بگوید که در تجربه مشترک فرهنگی شما شریک است. بنابراین خواه، ناخواه، دیالوگی بین مخاطب، هنرمند و اثر همیشه در جریان است. هنرمندان، مخاطبان و منتقدین خود و نوع برخوردی که با آثارشان میشود را رصد میکنند. از طرفی جامعه و مخاطب هم فعالیتهای هنری هنرمند محبوب خود را رصد میکند. پس این گفتمان و تعامل دو سویه در هنر معاصر یک ویژگی بسیار مهم و پررنگ است.
هنر معاصر یک پاسخ به تاریخ جامعه است
این مرمتگر گفت: هنر معاصر یک پاسخ به تاریخ جامعه است. هنر معاصر نقش هویتی دارد. تابلوی یک نقاشی ایرانی حتی در شرایطی که جهانشمولی در حال بلعیدن دنیا و حل کردن خورده فرهنگها در خود است، باز هم یک ویژگی هویتی دارد. هنر معاصر به نیازهای مذهبی پاسخ میدهد و یک بستر اجتماعی را تغذیه میکند، ویژگیهای هنری دارد، میتواند به لحاظ علمی پاسخگو باشد و ارزش اقتصادی و کاربردی آن کاملا واضح و روشن است.
چرا هنر معاصر را هنر یا میراث معاصر میخوانیم؟
او توضیح داد: معاصر از آنجایی میآید که زمان یک مفهوم نسبی است. درک آن براساس تجربه، و درک فردی و جمعی ما میتواند متفاوت باشد و باعث میشود نحوه تعامل ما با داشتههای فرهنگی شکل خاص خود را پیدا کند؛ به همین دلیل است که رفتار ما مقابل یک اثر معاصر که آن را بهتر درک میکنیم نسبت به یک اثر تاریخی که برای درک آن به راهنما نیاز داریم، متفاوت است.
امین شیرازی ادامه داد: امروزه با فرآیند شناخت و معرفی میراث فرهنگی مواجه هستیم؛ یعنی با کنکاش و پژوهش برای آنچه که تاکنون میراث فرهنگی نبوده است، شأنیت میراث فرهنگی قائل شویم. درحقیقت به معنای فرآیند درک یک اثر یا یک پدیده تحت عنوان و در قالب میراث فرهنگی است. حال اعتبار بخشی و هویتسازی برای میراث فرهنگی جدید از چرخه خلق، شناخت و معرفی میآید.
او تصریح کرد: توسعه هویت اجتماعی روی این فرآیند تأثیرگذار است. اگر توسعه هویت اجتماعی در حال انبساط و سرمایهاندوزی برای خود باشد، باعث میشود به سراغ فرآیند درک مجدد میراث فرهنگی بروید. تأثیرات سیاسی و اجتماعی میتواند روی این فرآیند بسیار اثرگذار باشد؛ به این صورت که با تغییر نگاه سیاسی حاکم یک اثر میتواند از عرش به فرش برسد. این امر درباره اجتماع هم صدق میکند؛ به گونهای که ترندهای جمعی امروزه میتوانند باعث شوند یک هنرمند شخصیت هنری خود را از دست بدهد یا ارزش و اعتبار دوچندانی به دست بیاورد.
این مرمتگر افزود: تجربههای محلی و جهانی میتوانند روی میراثسازی و اعتباربخشی به پدیدهها به عنوان میراث فرهنگی تأثیرگذار باشند. ما یاد میگیریم و جوامع از هم یاد میگیرند. جوامع سعی میکنند ازروی دست هم نگاه کنند و این امر باعث میشود تجربههای محلی و جهانی درباره این امر یک نقش خیلی پررنگ بازی کند. همچنین رفتار اجتماعی باعث میشود یک اثر یا پدیده را به عنوان میراث فرهنگی بشناسیم یا خیر. پدیدهای که در رفتار اجتماعی شأن، جایگاه و ارزش ویژهای پیدا میکند، میتواند به عنوان میراث فرهنگی از اکنون به آینده منتقل شود.
میراث ملموس و ناملموس جدا هستند؟
امین شیرازی گفت: همواره بر سر اینکه میراث ناملموس و میراث ملموس دو اتفاق جدا یا درون هم هستند، بحث وجود دارد. به عقیده من نمیتوان این دو را از هم جدا کرد و بهتر است تعابیری مانند میراث ملموس یا ناملموس را از ادبیات میراث فرهنگی حذف کنیم؛ زیرا میراث فرهنگی یک مفهوم یگانه و یکپارچه است.
آثار فرهنگی هنری معاصر هم در دسته میراث فرهنگی قرار میگیرند؟
او گفت: آثار فرهنگی و هنری گذشته بخاطر ارزشهای تاریخی، قدمت و انباشت ارزشی خود در دسته میراث فرهنگی قرار میگیرند، ولی آنچه که همیشه کنار میماند، آثار فرهنگی و هنری معاصر است؛ زیرا هنوز متوجه نشدیم که اینها در استمرار زمانی همان مسیر انباشت ارزشی را پشت سر میگذارند و این ما هستیم که از این سیر انباشت ارزش عقب میافتیم. بنابراین باید آثار فرهنگی و هنری معاصر نیز وارد این دستهبندی شود.
امین شیرازی ادامه داد: دو تأثیر میتوان برای نتیجه این بحث قائل شد؛ یک کارکردهای حفاظتی است که میتوان برای حفظ هنر معاصر به کار برد و مورد دوم کارکردهای حفاظتی است که هنر معاصر به عنوان یک ابزار، یاریرسان و همکار در اختیار حفاظتگر برای حفظ و نگهداری میراث فرهنگی بگذارد. کارکردهای حفاظتی که میتوان برای میراث معاصر متصور شد، اقدامات حفاظتی کلاسیک است؛ پژوهش کردن، حفاظت کردن، اقدامات پیشگیرانه، اقدامات مداخلهگرانه، پاکسازی و مستندسازی. از این بابت لازم است چتر حفاظت رسمی، قانونی و پذیرفته شده ملی خود را بر سر میراث معاصر نیز گسترش دهیم و برنامههای مستندسازی قوی برای آن داشته باشیم.
او تصریح کرد: یکی از کارکردهای حفاظتی برای میراث معاصر، این است که آینده پژوهی در حوزه حفاظت از میراث فرهنگی را فقط منحصر به بررسی تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر میراث فرهنگی یا از بین رفتن خرده فرهنگها یا تأثیر مناقشات سیاسی روی میراث فرهنگی نگذاریم. اگر کسی قرار است در حوزه میراث فرهنگی وارد عرصه مطالعات آیندهپژوهی شود، باید توجه کند که در مسیر گذار به میراث فرهنگی چگونه میتوان از هنر معاصر حفاظت کرد که نسلهای بعدی آن را به صورت کامل به عنوان میراث فرهنگی دریافت کنند، به گونهای که از ارزشهای آن کاسته نشود.
هنر معاصر امروز را مستند و به دست آیندگان برسانیم
امین شیرازی گفت که وقتی به یک شی تاریخی میرسیم، تلاش میکنیم آن را رمزگشایی کنیم تا تکنیکهای آن، نحوه شکل گرفتنش و … را متوجه شویم و در همین راستا راههای مختلفی را امتحان میکنیم. حال زمانی که چنین روندی را در این برهه تاریخی طی میکنیم، باید به فکر همکار حفاظتگر خود در آینده باشیم و سعی کنیم آن چه را که امروز شاهد آن هستیم، مستند کنیم تا راحتتر به دست آیندگان برسد.
او ادامه داد: این فرآیند در جهان آغاز شده ولی در ایران هنوز راه بسیاری برای رسیدن به این امر داریم. ما هیچ آرشیو مستندی از اطلاعات فنشناسانه تولیدات هنری و پدیدههای معاصر خود نداریم. هنرهای معاصر نیز اما میتواند برای حفاظتگر یک همیار باشد. جهان فرهنگی توسط پدیدههای هنر معاصر مستند میشود. جهان فرهنگی که آن را تجربه میکنیم و به واسطه آن ارزشهای میراث فرهنگی را درک میکنیم، امروزه ذره ذره و لحظه لحظه آن توسط آثار هنری معاصر در رشتههای گوناگون مستند میشود. این مستندسازی میتواند به من، جامعه من و مخاطبان میراث فرهنگی کمک کند که دید واضحتری داشته باشیم.
هنر معاصر نقش عینک را بازی میکند
او توضیح داد: هنر معاصر میتواند نقش عینک را برای نگاه کردن به فضای فرهنگی و ارزشهای فرهنگی بازی کند؛ ارزشهای فرهنگی که برای ارتباط برقرار کردن با میراث گذشته به آن نیاز است. این عینک میتواند بازتابی باشد از داشتهها و ثروتهای فرهنگی. هیچ پدیده هنری و خلاقانهای شکل نمیگیرد، مگر اینکه یک عقبهای در خاطره جمعی داشته باشد. بازتاب داشتهها و ثروتهای فرهنگی از دیگر کارکردهایی است که میراث و هنر معاصر میتواند به عنوان کمک برای حفظ میراث فرهنگی بازی کند.
این مرمتگر افزود: ساخت، تداوم و پویایی فضاهای فرهنگی از دیگر کارها و مسئولیتهایی است که در رابطه با میراث و هنر معاصر روی آن تأکید میشود. قرارگرفتن در یک فضا، تعریف کننده و تعیین کننده رفتار شماست. زمانی که افراد در یک فضای فرهنگی قرار میگیرند، فرد با فرهنگتری میشوند. حال هنر معاصر میتواند این فضاها را در هر زمان، به اقتضای همان زمان خلق کند. همچنین به آموزش، ارتقای سطح دانش مردم و افزایش حساسیت آنها نسبت به داشتههای فرهنگی کمک کند.
او در پایان گفت: فضاهای فرهنگی اتمسفری هستند که ما در آن تطهیر میشویم تا بتوانیم با میراث فرهنگی خود ارتباط بیواسطهتر، شادابتر و عمیقتری را برقرار کنیم. ما امروز هم در حال کاشت و آفرینش میراث فرهنگی آینده هستیم. هر اتفاقی که در هنر و فرهنگ امروز رخ میدهد، در آینده تحت عنوان میراث فرهنگی انتقال یافته از گذشته که اکنون ماست برچسب میخورد. نباید از این نقشآفرینی غافل شویم و باید باغبانهای خوبی برای آینده باشیم.
true
true
https://farsagah.ir/?p=65501
true
true