true
رسانه اوکراینی نوشته تهران نشان داده که حاکمیت ملی را نمیتوان حتی در دشوارترین شرایط به بهای معامله گذاشت.
یه گزارش فارس آگاه، آیتالله «سید علی خامنهای» رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیر خود، ایده گفتوگو با ایالات متحده را رد و اظهارات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا درباره نابودی برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران را نشانهای از اجبار و خودبزرگبینی دانستند.
وبگاه اوکراینی DAYCOM با این مقدمه مینویسد: تصمیم تهران برای رد پیشنهاد ترامپ مبنی بر ازسرگیری مذاکرات، نمادی از رویارویی عمیقتری است که از ظاهر امر فراتر میرود. این تصمیم نه تنها بازتاب یک اختلاف سیاسی، بلکه بیانگر یک تقابل تمدنی میان دو دیدگاه نسبت به جهان است — میان ملتی که در پی دفاع از حق خود برای توسعه است و کشوری که عادت کرده شرایط خود را بر دیگران تحمیل کند.
طبق این گزارش، «آیتالله خامنهای در سخنرانی خود تأکید کرد توافقی که تحت اجبار حاصل شود، نمیتواند واقعی تلقی شود. از دیدگاه ایران، مذاکراتی که از برابری برخوردار نیست، دیپلماسی نیست بلکه شکلی از تسلیم است. به همین دلیل، رد ابتکار واشنگتن ادامه همان خطمشی سیاسی است که بر پایه احترام به خود و اصول استوار است.»
در این گزارش آمده که موضع ایران بهگونهای چالشی در برابر رویه تثبیتشده روابط بینالملل جلوه میکند، جایی که قدرت اغلب معیار حقیقت به شمار میآید. با این حال، تهران در این مورد نشان میدهد که حاکمیت ملی را نمیتوان حتی در دشوارترین شرایط به بهای معامله گذاشت. برای جامعه ایران، این مسئله نه صرفاً سیاسی، بلکه موضوعی مرتبط با کرامت ملی است که بر تجربه تاریخی مقاومت در برابر مداخله بیگانگان استوار است.
در مرکز این رویارویی، برنامه هستهای ایران قرار دارد؛ برنامهای که مدتهاست هدف فشارهای خارجی بوده است. این برنامه صرفاً یک پروژه فنی تلقی نمیشود، بلکه نمادی از استقلال و خودباوری در زمینه فناوری است. به همین دلیل، هرگونه تلاش برای محدود کردن آن از سوی تهران بهعنوان تعرض به حق ملت در تعیین سرنوشت خود تعبیر میشود.
این وبگاه اوکراینی مینویسد: چنین موضعی از سوی آیتالله خامنهای نه واکنشی احساسی یا شتابزده، بلکه بازتابی از یک دیدگاه راهبردی است. ایران بهدنبال تقابل نیست، اما در عین حال، شرایط تحقیرآمیزی را که جایگاه آن را در جهان تضعیف کند، نمیپذیرد.

جنگ در آسمان و نبرد اطلاعاتی بر زمین
در این گزارش تصریح شده، زمانی که تهران و واشنگتن مذاکرات غیرمستقیم خود را آغاز کردند، کسی کمتر تصور میکرد که این گفتوگوها پس از ۱۲ روز بمباران پایان یابد. کارزار هوایی که بهطور مشترک توسط ایالات متحده و اسرائیل انجام شده، هدف آن نمایش قدرت در برابر ایران بود — اما در عمل تنها اراده تهران را تقویت کرد.
ترامپ بهصورت علنی اعلام کرد که حملات آمریکا توان هستهای ایران را نابود کرده است. اما در خود تهران، این سخنان چیزی جز نمایش دیگری از بازی سیاسی تلقی نشده است. آیتالله خامنهای با لحنی تند و همراه با طعنه پاسخ داد: «بسیار خوب، به رؤیاپردازی خود ادامه دهید.»
این جمله بهسرعت به نمادی از مقاومت ایران بدل شد — عبارتی کوتاه که کرامت و بیاعتنایی به تهدید را در خود جمع کرده است.
در جنگ اطلاعاتی معاصر، واژهها گاهی به اندازه موشکها اهمیت دارند. اظهارات رهبران ایالات متحده روایتی از «تهدید ایران» میسازد، در حالی که خود ایران میکوشد چهره کشوری را نشان دهد که برای حق توسعه صلحآمیز علم و دانش خود مبارزه میکند. تصویرهای متضادِ «متجاوز» و «قربانی» بسته به اینکه چه کسی فضای رسانهای را در اختیار دارد، جابهجا میشوند.
بمبارانها و ادعاهای مربوط به «نابودی» نتوانستند تهران را وادار به عقبنشینی کنند. برعکس، این رویدادها جامعه را پیرامون اندیشه دفاع از خویشتن متحدتر ساختند. برای ایرانیان، این وضعیت صرفاً یک بحران سیاسی نیست بلکه مرحلهای دیگر از مبارزه تاریخی برای حفظ احترام و کرامت ملی است که ریشه در دوران فشار قدرتهای استعماری دارد.
تلاش ایالات متحده برای ترکیب قدرت و دیپلماسی به یک پارادوکس و تناقض شباهت دارد: جایی که باید استدلالها شنیده میشد، انفجارها به گوش رسیده است. در چنین شرایطی، خودداری ایران از نشستن دوباره بر سر میز مذاکره بار دیگر بُعدی اخلاقی مییابد.

برنامه هستهای بهعنوان آینهای از هویت ملی
وبگاه DAYCOM در ادامه این مطلب نوشته که «ایران بارها تأکید کرده است که برنامه هستهای آن ماهیتی صرفاً صلحآمیز دارد. کشورهای غربی تهران را به تلاش برای ساخت سلاح متهم میکنند، اما موضع رسمی ایران همچنان تغییرناپذیر است — این فناوریها برای رفع نیازهای انرژی، پزشکی و علمی توسعه یافتهاند».
در اینجا سخن تنها از استقلال انرژی نیست، بلکه از ژرفای فرهنگی نیز هست. برای کشوری با تاریخی چند هزارساله دستاوردهای علمی، برنامه هستهای ادامهدهنده سنت دانایی است. نابودی آن نه تنها به معنای از دست دادن فناوری، بلکه به معنای از میان رفتن بخشی از هویت ملی خواهد بود.
به همین دلیل، وزارت امور خارجه ایران رسماً اعلام کرده است که پس از پایان مدت توافق برجام، کشور دیگر به محدودیتهای آن متعهد نیست. این موضع نه نشانه سرکشی، بلکه تلاشی است برای بازگرداندن حق تعیین چارچوبهای توسعه به دست خود ملت.
در عین حال، ایران از گفتوگو رویگردان نیست اما خواستار آن است که این گفتوگو بر پایه برابری انجام گیرد. ایده «نابودی کامل» برنامه هستهای که ترامپ مطرح کرد، برای تهران غیرقابلپذیرش است. با این حال، ایران امکان همکاری در حوزه انرژی صلحآمیز را به رسمیت میشناسد و حتی از آن استقبال میکند.
این امر وضعیتی متناقضنما را پدید میآورد: دو طرف از آمادگی خود برای صلح سخن میگویند، اما معنای صلح را متفاوت درک میکنند. برای ایالات متحده، صلح به معنای کنترل است؛ برای ایران، به معنای توازن و میان این دو برداشت، شکافی عمیق وجود دارد که حتی بهترین فرمولهای دیپلماتیک نیز نمیتوانند آن را پر کنند.

جهان بر سر دوراهی: تعادل جدید قدرتها
این رسانه اوکراینی، داستان مذاکرات ایران را دارای زمینهای جهانی توصیف کرده و مینویسد: این مسئله نشان میدهد که در قرن بیستویکم، مدلهای قدیمی نفوذ اکنون کارایی ندارند. اکنون جهان به «مرکز» و «حاشیه» تقسیم نمیشود. ایران، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، حق خود را برای ایفای نقش بهعنوان بازیگر مستقل و نه یک ابزار سیاست، حفظ میکند.
برای دونالد ترامپ، وضعیت ایران برای مفهوم او از «توافق بهمثابه قدرت» آزمونی بود. اما این مفهوم زمانی کارایی ندارد که طرف دیگر از خسارت نترسد. ایران نشان میدهد که حتی تحت فشار نیز میتوان هویت ملی و یکپارچگی خود را حفظ کرد.
غرب، بهویژه ایالات متحده، با نیاز به بازنگری در نقش خود مواجه است. جهان تکقطبی که در آن واشنگتن میتوانست شرایط خود را دیکته کند، به تدریج به گذشته میپیوندد. جای آن را نظامی چندقطبی میگیرد، جایی که ایران، چین، هند، ترکیه و دیگر کشورها تعادل ژئوپولیتیکی جدیدی شکل میدهند.
این بدان معناست که تصمیماتی مانند خودداری ایران از مذاکرات، دیگر یک رویداد گذرا نیست، بلکه نشانهای از آغاز عصر جدیدی است. جهانی که از سایه امپراتوریهای قدیمی بیرون میآید، در جستجوی شکلهای نوین گفتوگو است — بدون تهدید، بدون اجبار و بدون نمایش قدرت.
در این زمینه، سخنان آیتالله خامنهای تنها یک بیان سیاسی نیست، بلکه بیانیهای اخلاقی است مبنی بر اینکه کرامت یک ملت فروشی نیست. و شاید همین موضع بتواند پایهای برای اخلاقیات نوین بینالمللی باشد، جایی که مذاکرات ابزاری برای کنترل نیست، بلکه راهی برای احترام متقابل است.

توهمی به نام صلح بدون احترام
در بخش پایان این گزارش آمده که رد پیشنهاد ترامپ توسط ایران، گامی به عقب نیست، بلکه تلاشی است برای حفظ بازیگری و خودمختاری ملی. این اقدام نشان میدهد که دیپلماسی بدون برابری به تئاتری تبدیل میشود و صلح بدون احترام، توهمی بیش نیست.
ایران به جهان نشان میدهد که حتی در مواجهه با یک ابرقدرت میتوان کرامت، اصول و مسیر خود را حفظ کرد و شاید از همین نقطه است که استقلال واقعی آغاز میشود — نه فقط استقلال به لحاظ دولتی، بلکه استقلال اخلاقی و معنوی.
true
true
https://farsagah.ir/?p=68121
true
true

