true

مسعود محجوبی – خبرنگار فارس آگاه، نتایج روز اول نمایندگان کشورمان در آوردگاه آسیایی، ضعیف که نه، چیزی شبیه به فاجعه بود. از کسب ۹ امتیازی که در برابر رقبای نهچندان مطرح آسیایی پیشبینی کرده بودیم، سهم ما تنها یک امتیاز بود که البته آن را نیز باید مدیون بخت و اقبال بلند و تیرک دروازه بدانیم که سه مرتبه، دروازه بیرانوند را از فروپاشی نجات داد.
آری، ایران که روزگاری نامش لرزه بر اندام رقبا میانداخت، حالا کارش به جایی رسیده که زنگ تفریح کشورهای درجهچندم آسیایی میشود. ابتدا تیم ملی ایران که قافیه را به ازبکستان باخت و در رقابت سطح چندمی به نام کافا نیز نتوانست قهرمان شود، و سپس باشگاههای ما یکی پس از دیگری ناکامی را تجربه کردند.
ابتدا از لیگ نخبگان آسیا شروع میکنیم که تیم تراکتورسازی تبریز، بهعنوان قهرمان فصل گذشته لیگ برتر ایران، به مصاف تیم شبابالاهلی امارات رفت. آنها بازی را خوب شروع کردند و خیلی زود هم به گل رسیدند، ولی هرچه از زمان بازی گذشت، قافیه را به حریف نهچندان مطرح خود واگذار و با بخت و اقبال بلند، یک امتیاز از این رقابت دشت کردند.
داشتیم به خودمان امیدواری میدادیم که «بازی اول بود» و «دقایق زیادی را ۱۰ نفره بازی کردیم» یا «هوا گرم بود» و بهانههایی از این دست، که دقایقی بعد سپاهان، دیگر نماینده کشورمان، به مصاف حریفی گمنام به نام الحسین از کشور اردن رفت؛ آن هم در سطح ۲ آسیا. گمان میکردیم اصفهانیها در هفتهای که به نامشان ثبت شده، حریف اردنی را گلباران میکنند و کاممان را شیرین. ولی زهی خیال باطل؛ اگر تراکتورسازی گل زد و یک امتیاز گرفت و دقایقی فوتبال خوبی ارائه داد، سپاهان در هر سه زمینه ناکام بود. آنها نه به گل رسیدند، نه امتیازی به دست آوردند و نه حتی فوتبال تماشاگرپسندی ارائه دادند.
ولی صبر کنید؛ فاجعه هنوز تکمیل نشده بود. در روز دوم، سومین نماینده ایران نیز به میدان آمد: تیم استقلال تهران. آنها با این امید پای به این رقابتها گذاشتند که با شروعی طوفانی، راه را برای قهرمانی خود هموار کنند، چرا که در سطح ۲ آسیا بازی میکردند و پر واضح است که در این سطح، از تیمهای درجهاول آسیایی خبری نیست. از آنطرف، استقلال هم با خریدهای پر سر و صدا و ریختوپاشهای فراوان پای به این مسابقات گذاشته بود و از همه مهمتر، سرمربی خود را نه از روی سکو که این بار از روی نیمکت، در کنار خود داشت.
اما شرایط به گونهای پیش رفت که از دقیقه ۱۲ مسابقه، یعنی زمانی که تابلوی ورزشگاه نتیجه را ۲ بر صفر به سود الوصل نشان میداد، همه ما منتظر شنیدن سوت پایان مسابقه بودیم؛ گویی میدانستیم چه پایان تاریکی در انتظارمان است.
متأسفانه حدسمان درست بود. گلها یکی پس از دیگری همچون آوار بر سر آبیپوشان فرود آمدند و نتیجه پایانی، تحقیرآمیزتر از آن چیزی بود که فکرش را میکردیم: «۷ بر ۱ باختیم»؛ سنگینترین شکست تاریخ استقلال و البته سنگینترین شکست تاریخ نمایندهای از ایران در رقابتهای آسیایی. به قول ظریفی، این نتیجه حتی در کشتی هم نتیجه بدی محسوب میشود، چه رسد به فوتبال.
البته توقعی نیست؛ باد کاشتیم و باید هم طوفان درو کنیم.
امثال علی دایی، مهدویکیا، زرینچه و غیره را بیرون از گود نشاندهایم و زمام امور را به دست نااهلان سپردهایم.
ای کاش حرف دکتر دادکان را گوش کرده بودیم، روزی که گفت چند سالی فوتبال را تعطیل کنید تا بازیکنان پولکی و بیکیفیت، به هر کشوری که ادعا میکنند از آن پیشنهاد دارند بروند و ما نیز بتوانیم از پایه، فوتبال بیمارمان را درمان کنیم.
«ببخشید که حرفتان را گوش نکردیم.»
true
true
https://farsagah.ir/?p=66986
true
true