
در شرایطی که ناترازی سوخت و مقوله مصرف انرژی مدتهاست به دغدغهای جدی در کشور تبدیل شده است، اما به نظر میرسد در راستای عملیاتی شدن ایدههای شتابزده مدیریت سوخت باز هم قرار است یک تجربه قدیمی به عبارتی طرحی پایلوت که پیشتر به حاشیه رفته بود دوباره شکل اجرایی به خود بگیرد که خود جای تامل بسیار دارد.
به گزارش فارس آگاه به نقل از صنایع خودرو: امیراشکان صادقی| مشکل ناترازی سوخت و ضرورت تدوین سیاستهای اثرگذار در توزیع انواع سوخت از جمله بنزین موضوعی بوده که همواره موجب شده تا صحبت از سناریوهای مختلفی برای میزن عرضه و شیوه توزیع بنزین در کشور مدنظر قرار گیرد، تدابیر که آغاز آن به حدود دو دهه قبل باز میگردد.
این در حالی بوده که اما در گذر زمان همواره شیوه توزیع این نوع سوخت در کشور فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است، سهمیهبندی عرضه بنزین یارانهای و تعیین میزانی برای سوخت آزاد به هر خودرو راهکاری بوده که سالهاست در حال اجرایی شدن است، هرچند که در برهههای زمانی به طور مثال استفاده از کارت سوخت برای خودروها در جایگاهها متوقف شده اما این بازههای زمانی نیز چندان طولانی مدت نبوده و دوباره شاهد بازگشت کارتهای سهمیه بندی سوخت بودهایم.
خسارات اجرای طرح ورود الپیجی به سبد سوخت
در این میان ایدههای زیادی اگرچه به اجرا گذاشته شدند، اما در همان بازه زمانی گاها مورد نقد قرار گرفتند، به طور نمونه میتوان به آنچه که اسفندماه سال ۱۳۹۲ به آن اشاره شد، پرداخت، در آن بازه زمانی بیات شد که «حالی كه یكی از اهداف اصلی اجرای طرح هدفمندی یارانه ها مقابله با رشد سرسام آور سوختهای فسیلی عنوان شد، اما نگاهی به وضعیت مصرف انرژی در كشور نشان می دهد نه تنها با اجرای این طرح، میزان مصرف كاهش نیافته بلكه مصرف برخی حامل های انرژی مانند بنزین و گازوئیل نسبت به زمان اجرای این طرح، افزایش داشته است.»
مقولهای که در همان دوره با عنوان پیامدهای جراحی اقتصادی شتابزده در یکی از رسانههای مهم خبری منتشر شد با این توضیح که گذشت سه سال از اجرایی شدن طرح هدفمندی یارانهها را باید فرصت مناسبی برای قضاوت منصفانه دانست، قضاوت در خصوص ارزیابی نقاط قوت و ضعف این طرح عملیاتی شده که در همان شکل قانونی به خود گرفت و البته اکنون نیز همچنان در حال اجرایی شدن شاید با سبک و سیاقی تا حدی متفاوت است.
حتی میتوان در قالب مصداقی دیگر به بحث خسارات اقتصادی تحمیلی به کشور از محل اجرای طرح ورود الپیجی به سبد سوخت کشور اشاره کرد، رقمی که میزان آن را حمیدرضا سهرابی، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی CNG کشور ابتدای اسفند امسال حدود چهار هزار میلیارد تومان در سال برای سالهای ابتدایی و تا هشت هزار میلیارد تومان در سال، برای سالهای بعدی ذکر کرده است.
آزموده را باز آزمودن خطا نیست؟
به هر حال جدا از این شیوه قدیمی اما به دفعات برای مقابله با قاچاق و بهبود مدیریت مصرف ایدهای دیگری نیز مطرح شده است، روشهایی که البته راه به جایی نبرده و در دوره آزمایشی خود و پیش از سراسر شدن در اجرا به حاشیه رفته است.
به طور نمونه طرح انتقال سهمیه بنزین از کارت سوخت به حساب بانکی یکی از این موارد به شمار میرود که به صورت پایلوت نیز پیشتر در برخی استانهای کشور اجرایی شد و اکنون گفته میشود قرارداد اجرای آزمایشی این طرح به امضا رسیده است.
اجرای آزمایشی باز آزمودهای که قرار است مجدد به صورت طرحی پایلوت به امضا برسد و خود به نوعی ما را به یاد این مقوله می اندازد که باز آزموده را آیا مجدد آزمودن خطا نیست.
واقعیت این است که مدیریت مصرف سوخت بنزین از چالشهای اساسی در کشورهای مختلف به شمار میرود، به ویژه در کشورهایی که وابستگی بالایی به سوختهای فسیلی دارند، ضمن اینکه این امر نه تنها به کاهش منابع طبیعی و افزایش آلودگی محیط زیست منجر میشود، بلکه تأثیرات اقتصادی و اجتماعی نیز به همراه دارد.
توسعه خودروهای کممصرف راهکاری فراموش شده
اما به نظر میرسد اجرایی شدن ایدههایی در قالب انواع طرحهای اجرایی و نظارتی برای ساماندهی سوخت یا مقابله با قاچاق در شرایطی به دفعات مطرح شده است که بسیاری از راهکارهای در دسترس و آزموده شدن در دیگر کشورهای جهان چندان مدنظر قرار ندارد. آشناترین ایدهها توسعه خودروهای کممصرف که با تشویق تولید و استفاده از خودروهای با مصرف سوخت پایین و فناوریهای نوین مانند هیبریدی و برقی میتوان به آن دست یافت.
با این وجود به نظر میرسد، نبود تکنولوژی بومی در تولید چنین خودروهایی و گرانی بهای تمام شده آن بازدارندهای بوده که موجب شده تا نتوانیم در این خصوص موفق عمل کنیم. بحث نظارت بر استانداردهای آلایندگی به عبارتی اجرای قوانین سختگیرانهتر برای کنترل آلایندگی و مصرف سوخت خودروها هم اگرچه تجربهای مهم و جهانی است اما باز هم در این حوزه حداقل تا به امروز موفق نبودهایم.
بحث قابل توجه دیگر نیز ترویج حمل و نقل عمومی است که باز هم اما و اگرهای بسیاری در کشور ما داشته است، چرا که بهبود سیستمهای حمل و نقل عمومی مانند اتوبوسها و قطارها به منظور کاهش وابستگی به خودروهای شخصی،هرچند ایده مهمی بوده و به وضوح نیز پیامدهای مثبتی که میتواند داشته باشد قابل توجه است، اما موضوع پرچالش سرمایهگذاری در زیرساختهای حمل و نقل عمومی خود به معضلی تبدیل شده است که به نظر میرسد همچنان هم پا برجا است.
چرا کمپینهای آموزشی نتیجه بخش نبوده است؟
به این ترتیب به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای اشاره شده حتی دیگر نمیتوان به سراغ مقولات دیگر از جمله آموزش و فرهنگسازی، برگزاری کمپینهای آموزشی برای افزایش آگاهی عمومی در مورد مزایای صرفهجویی در مصرف سوخت و روشهای رانندگی بهینه یا تشویق تغییر رفتار رانندگان رفت تا بتوان آموزش تکنیکهای رانندگی اقتصادی مانند شتابگیری ملایم و کاهش سرعت رد این زمینه اقدامات جدی را در دستورکار قرار داد.
هرچند که به نظر میرسد شاید بتوان با برخی دیگر از ایدهها در راستای استفاده از فناوریهای نوین مانند بهره گرفتن از از اپلیکیشنها به عبارتی توسعه اپلیکیشنهایی که به کاربران کمک میکند تا بهترین مسیرها را انتخاب کنند و از ترافیک جلوگیری کنند، در این زمینه اقداماتی از جنس دیگر انجام داد، اما واقعیت این است که این خود باز نیاز به بسترهای دیگری دارد که شاید فراهم شدن آنها باز خود نیاز به زیرساختهای جدی داشته باشد.
توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر بهترین راهکار
آنچه که موجب شده تا سالها سهمیه بندی و تنظیم قیمت بنزین به شیوه اجرای سیاستهای قیمتی برای تحت تاثیر قرار دادن مصرف سوخت را به راه حلی اصلی برای سیاستگذراران در این حوزه تبدیل شود.
ایدهای که اگر در کنار تولید و توسعه استفاده از خودروهای کم مصرف شکل اجرایی به خود میگرفت تا بتوان با ارائه یارانههایی برای خودروهای کممصرف یا حمل و نقل عمومی از آن بهرهمند شده به طور قطع میتوانست نتایج بهتری داشته باشد، با این وجود اما تنها بخش تعیین یارانه برای مقداری از مصرف سوخت خودروها مدنظر قرار گرفت که خود جای پرسشهای فراوان دارد چرا که به نوعی برای خودروهای شهروندان متمولان این امر ابزاری برای مدیریت میزان سوخت نیست و به این ترتیب راهکار مذکور تنها به قشر متوسط و ضعیف به نوعی اختصاص دارد.
این در حالی بوده که به واقع توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر را شاید بتوان بهترین راهکار در این زمینه دانست. به عبارتی تشویق استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی برای تأمین انرژی وسایل نقلیه اگر به درستی مدنظر قرار گیرد و در رابطه با آنها ایدههای علمی و اصولی مدنظر باشد، این امر خواهد توانست حداقل بخشی از مشکلات موجود در زمینه مدیریت مصرف سوخت را مدیریت کند.
به آنچه که گفته شد البته باید موضوع اطمینان از کیفیت بنزین عرضهشده در بازار به منظور جلوگیری از افزایش مصرف سوخت ناشی از کیفیت پایین را نیز اضافه کرد. این امر در کنار تدابیر دیگری از قبیل توسعه برنامههای تحقیقاتی همچنین حمایت از تحقیقات علمی در زمینه فناوریهای نوین در صنعت خودرو و انرژی نیز از ایدههای قابل اجرا است که نباید از آن غافل ماند.
زیرا واقعیت این است که مدیریت مصرف سوخت بنزین نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه است که شامل بهینهسازی وسایل نقلیه، ترویج حمل و نقل عمومی، آموزش و فرهنگسازی، استفاده از فناوریهای نوین، تنظیم قیمت سوخت و توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر میشود.
با توجه به چالشهای خاص هر کشور، اتخاذ راهکارهای مناسب میتواند به کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و حفظ محیط زیست کمک کند.
ایدههایی که حداقل تا به امروز شکل دقیق اجرایی به خود نگرفته است و بنابراین به نظر میرسد هنوز هم برنامهریزان در این حوزه در پیچ و خم تصمیمگیریهای بیاثر یا با حداقل اثرگذاری در حال تامل هستند، آنچه خود نشان میدهد هنوز تا رسیدن به موفقیت در این حوزه راه زیادی داریم.