- طنز هنوز مانند خيلي از شاخههاي ادبي و هنري ديگر، اشرافي نشده است
- هیچ کسی به اندازه ی طنز پردازان با واقعیات تلخ جامعه مانوس نیست
- طنز پردازی هنر تبدیل تلخیها به شیرینی هاست.
گفتگو:سيد محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه
*اشاره:
طنز و طنازی در شعر و ادب پارسی و در گفتمان روزانه ما آثار و برکات و نشانه اای روشنی دارد که یکی از مهمترین آنها همانا گذران وقت و زندگی بدون غم و غصه است و اگر شاعری کلام مضمون خود را با هنر طنز بیاراید هنرمندی خود در عرصه بهره مندی درست از واژگان و کلام پارسی را به تمام و کمال به اوج خود رسانده است.هرچند که به زعم بنده همه کس را که شعر میگوید نباید شاعر گفت انگونه که نویسنده آثار بی ثمر را نباید نویسنده نام نهاد.شعر و نوشته و شاعر و نویسنده باید آیینه تمام نمای زندگی فرزندان بشر امروز و فردایی باشدچراکه تا به امروز هر آنچه گفته یا نوشته و سروده شده از گذشتگان بوده است.یکی از شعرای نامی و از طنز پردازان مهم و مشهور و در عین حال محبوب کشورمان که شعرها و طنزهای اوبا اسلوب و معیار شعر و طنز فاخر روزگار ما همراه است و همخوانی دارد همانا جناب استاد راشد انصاری معروف و مشهور به خالو راشد است که در ادبیات معاصر ما بعنوان برندی شاخص در این عرصه مطرح است. آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی حسینی ارسنجانی فعال فرهنگ و رسانه معاصر با آن چهره نامدار عرصه فرهنگ و ادب و هنر هم روزگار با ما یعنی استاد خالو راشد انصاری شاعر ملی و طنز پرداز معاصر است که ضمن تقدیر و تشکر ازوی به جهت قبول مصاحبه متن این گفتگوی صمیمانه و بی پرده را با هم از نظر میگذرانیم.
■با درود و تشکر از شما لطفا خودتان را برای خوانندگان رسانه مان معرفی فرمایید.
□درود و تشکر از شما جناب ارسنجانی و همکاران عزیزتان بنده ﺭﺍﺷﺪ ﺍﻧﺼﺎﺭﯼ ﺷﺎﻋﺮ ، متولد ۱۳۵۰ در دهستان دیده بان از توابع بخش صحرای باغ لارستان و بزرگ شده بندرعباس هستم.
■ در عرصه ادبی و کار شعر و طنز به چه موفقیتهایی نائل امده اید؟
□هر چه بودم و هستم و خواهم بود کوچک و خدمتگزار فرهنگ و ادب پارسی و خاک راه شعرا و ادیبان گذشته وحال هستم،مدرس، پژوهشگر، ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎﺭ ﻭ ﻃﻨﺰﭘﺮﺩﺍﺯ در زمینه ادبیات و شعر بویژه شعر طنز هستم.در سال ۱۳۸۶ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از مفاخر فرهنگ و هنر معرفی و در سال ۹۹ نیز به پاس سالها نوشتن و کسب افتخارات فراوان برای استان و زادگاهم به عنوان چهره ی ماندگار استان هرمزگان تجلیل شدم. بنیان گزار ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻃﻨﺰ ﺩﺭ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎنم ﻭ سالها ﻣﺴﻮﻭﻝ ﺩﻓﺘﺮ ﻃﻨﺰ ﺣﻮﺯﻩ ﻫﻨﺮﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ خودمان هستم.بیش از ۳۰ سال است که هر روز در رسانه های کشوری و استانی ستون روزانه ی طنز مینویسم و در بین هنرمندان رشته های مختلف در استانهای هرمزگان ، فارس، کرمان، بوشهر، خوزستان، سیستان و بلوچستان ، کهگیلویه و بویر احمد به لطف خدا و محبتهای مردم و دوستان شاعر و رفقایم محبوبیت و شهرتی دارم کا از این جهت خدایم را شاکر و طپاسگزارم.
■از افتخاراتتان در جشنواره های ادبی بگویید
□بله بنده بیش از ۳۷ جشنواره ادبی در سطوح ملی و منطقه ای و بین المللی حائز رتبه های برتر در زمینه شعر و طنز و دل نوشته و نویسندگی و… شده ام.
■ از مجموعه های ادبی و دفاتر شعری و تالیفاتتان بگویید:
□تالیفات زیاد و اشعار بی شماری دارم که علاوه بر اینکه چاپ و منتشر شده اند در ذهن و ضمیر مردم خوب جنوب ایران و اقصی نقاط کشورمان هم ثبت و ضبط است. برخی از آثار بنده عبارت است از ۱-دغدغه های بی خیالی.۲.این مرد مشکوک.۳.لطفامیخ نشوید.۴.پشت پرده.۵.طنزینه = طنزاینه. ۶.لبخند موزون.۷.پشت خنده پنهانم، ۸.از افاضات شیخ انصاری ،۹.طنزهای انثاری!! ، ۱۰.خالوبندی ، ۱۱.دَرهم (گردآوری)۱۲.مرباعیات خالو، ۱۳.پُزناله،و۱۴.خالوکوبی ۱۵. طنزجهان (گردآوری) ۱۶. طنز روستا و ۱۷- سالاد لبخند، ۱۸- دیوان زالاس (گردآوری شعرهای طنز سید محمد اجتهادی). ۱۹- برادرانه ها (اخوانیات؛ شعر طنز) ۲۰- منثوریات (نثرهای من) ۲۱- طنز جهانی(جلد دوم طنز جهان) ۲۲- سپریات(تک بیتهاو طرحهای طنز آمیز) ۲۳- لبقند (گردآوری قطعات منظوم طنز) ۲۴- دیوان متفرقه. ۲۵ و ۲۶ و ۲۷- سه جلد کتاب طنز جهانی ۲۸- برادرانه های شاعرانه از جمله کتابهای منتشر شده از بنده است.
■شما به طور فعال و روزمره یا شعر میسرایید و طنز مینویسید یادر کار داوری آثار و رفتن به این همایش ادبی و ان جلسه شعری در شهرها واستانهای مختلف کشور هستید دیدگاه خودتون درباره آثارتون چیه اگر چه این پرسش را مردم و شعرای کشور باید پاسخگو باشند.
□هميشه با خودم فكر كردهام كه طنز راشد انصاري، طنزي براي عموم مردم است چون اغلب نوشتههاي او از زبان مردم كوچه و خيابان و مردم عادي نوشته ميشوندكه البته كار سادهاي هم نيست. اين ساده كردن مسائل پيچيده سياسي و اجتماعي و بازگو كردنش مثلا از زبان يك كارگر يا رفتگر يافروشنده،حالاديگربه سبك مخصوص بنده تبديل شده و مردم باید مرا بشناسند و درباره شعر و طنزم نظر دهند.
■استاد خالو راشد انصاری شما در طنز چه ميبيني كه دوست داري همه را از لذت خواندنش بهرهمند كني؟
□پرسش خوبی است.در پاسخ باید بگویم بحث روی همین بهره مند کردن انسانهای اطراف از آن چیزی است که توانایی انجام و تولید آن را داریم. به نظر من گوهر گم شده جامعه امروز، شادی است و مهم تر از تولید شادی، قسمت کردن آن با اطرافیان است.فی الواقع آن چه که اجر معنوی یک هنرمند تعریف شده است و من دوست دارم، لذت بردن از تقسیم آن چیزی است که از وجود آدم سرچشمه میگیرد، تعریفش کنم، همين می تواند بهترین انگیزه باشد تا یک انسان شبانه بنشیند، بی خوابی بکشد تا اثری خلق کند و باعث شادی دیگران شود . در طنز چیز دیگری هم هست و آن این که علاوه بر تقسیم شادی خود با دیگران، در دردها و غصه های دیگران هم شریک میشوی و این چیزی نیست جز تمرین مداوم مهربانی و سخاوت کاری که یک طنز پرداز و یک هنرمند شبانه روز مشغول انجام آن است.
■طنزتان را دولتی ها بیشتر دوست دارند یا توده های مردم؟
□درجايي خواندم كه طنزهاي تو، حرف دل مردم فرودست جامعه است و خودم هم اين موضوع را قبول دارم. البته درحوزه طنز معمولا با چنين قشري سروكار داريم و هم طنزنويس و هم طنزخوان بيشتر دوست دارند به قول معروف به كف جامعه توجه داشته باشند. اين قابليتي كه در طنز هست معمولا در گونههاي ديگر ادبي در دوران ما كمتر يافت ميشود. منظورم اين است كه طنز هنوز مانند خيلي از شاخههاي ادبي و هنري ديگر، اشرافي نشده و تعلق خود را با بدنه جامعه حفظ كردهاست.
■چراطنز هیچگاه و در هیچ زمانی نمیتوانداشرافی شود؟
□ طنز به مثابه عقرب هست در خانه اشراف و هیچ گاه حتی به نظر من طنز در آن سطح نازلش که ملیجکها در درباربرای سرگرمی اشراف انجام میدادند،باز هم کابوسی بود سرگرم کننده برای آن ها که بر اموال مردم چنبره میزدند و به مردم زور میگفتند و… هیچ کسی به اندازه ی طنز پردازان با واقعیات تلخ جامعه مانوس نیست. طنز پردازی هنر تبدیل تلخیها به شیرینی هاست.طنز نیش دارد و این نیش لازمه ی طنز است. خوشبختانه باید عرض کنم طنز چه مکتوب و چه مصور، جزو نجیب ترین شاخه های هنر و ادبیات است و این نجابت را از همین در کنار مردم بودن و بیان درد طبقه ی فرودست جامعه دارد.
■در اغلب آثار شما ميتوان رگههاي مختلفي ازسبكهاي مختلف طنزنويسي را مشاهده كرد.فكر ميكنم علاوه بر انديشيدن به محتوابه شدت متمايل به فرم هم هستي خالو جان.اين برداشت من درست است؟
□بله؛من همیشه سعی کردهام در هر چیزی حد وسط را بگیرم و این در تمامی مراحل زندگی من صادق است. در شعر هم همین رویه راانتخاب کرده ام.نه محتواگرای سرسختی بودم و نه فرمالیست خشک.به محتوای آن چه که میگویم اهمیت زیادی میدهم و وسواس زیادی بعد از چه گفتن روی چگونه گفتن دارم. اعتقاد دارم یک حرف هرچند هم زیبا و عمیق باشد، وقتی در فرمی زیبا و شاکله مند قرار بگیرد، هم زیباییش دوچندان میشود و همگیراییاش و همیشه این رویه را هم به دوستانم و هم به شاگردانم توصیه میکنم. البته مِن باب نصیحت نه؛ بلکه توصیه دوستانه!
■استان هرمزگان شما با آن مردمان خوب و مهمان نوازش ظاهرا با طنز و طنزنويس رابطه خوبي دارد و شما هم توانستهاي انجمن طنز را در اين استان راهاندازي كني و هم سالها در دفتر طنز حوزه هنري اين استان فعاليت داريدو شنیده ام درسطح مدارس وکانون پرورش فکری وحتی دانشگاه تدریس میکنید . از وضعيت طنز و طنزنويسي در اين استان برایمان بگو و حضوراحتمالي جوانترهادراين عرصه را چطور میبینی؟
□ این که فرمودی جناب حسینی ارسنجانی استان هرمزگان ظاهرا با طنز و طنزنویس رابطه خوبی دارد،از جهاتی صحیح میفرمایید.مثلا بنده علاوه بر حوزه هنری،مدرس کانون پرورش فکری نیز هستم و در آن جا طنز مکتوب را آموزش میدهم.کارگاه و انجمن دارم که درپایان هرسال جشنواره طنز برگزار میکنیم. یک بار آقای احمداکبرپور،طنزپرداز خوب کشور،داور بخش داستان این جشنواره بودند و ایشان گفتند:« من به ضرس قاطع میگویم استعداد بچه های این استان حیرت انگیز است و در هیچ جای کشور ندیده ام …» خب! جای بسی خوشحالی است. حوزه هنری استان هم در زمینه برگزاری شب شعر طنز و چاپ کتاب طنز فعال است اما این کافی نیست.اداره کل ارشاد استان ما فعال نیست و باید باشد و تکانی به خود بدهد.به لحاظ کمّی از خیلی از استانهای دیگر عقب هستیم. این در حالی است که استعداد در جنوب بیداد میکند.
شما نگاه کنید بزرگ ترین نویسندگان و شاعران ایران جنوبی هستند. منوچهر آتشی، احمدمحمود، رسول پرویزی، عدنان غریفی،صفدریان، امین و ابوالقاسم فقیری،حسن کرمی، باباچاهی، سید علی صالحی، قیصر امین پور، منشی زاده، اکبر پور و…نه تنها درجنوب ایران که در جنوب جهان هم همین طور است! حالا شاید دوستان فکرکنند حس ناسیونالیستی ام گل کرده، خیر. در آمریکا و آمریکای جنوبی که دیگر ربطی به این جا ندارد؛ شما ببینید بیشتر برنده های جوایز مختلف ادبی مثل نوبل،بوکرمن،پن فاکنر،گنکور، سروانتس، فمینا،کاستا و…یا آرژانتینی است یا برزیلی یا کلمبیایی یا مکزیکی و اگر اروپایی باشد هم یحتمل پرتقالی و…است و تک و توکی از نقاط دیگر.البته در طنز نویسندگان اسلاو(چک،لهستان،اوکراین،بلغارستان) و روس ….هم عالی هستند.نمیدانم شاید به خاطر طبیعت خشک و خشن جنوب باشد. شاید به خاطر شرجی بودنش باشد شاید هم به خاطرمصرف میگو و دیگر آبزیان باشد و…! بروند و چرایی اش را تحقیق کنند.
■یه سوال سخت!تعداد جوايزي كه در جشنوارههاي طنز دريافت كرده اي آنقدر زياد است كه نميشود به همه شان اشاره كرد.اين نشان ميدهد كه بسياري از طنزنويسان بزرگ كشور كارهايت را قبول دارند. برايمان بگو كه ازميان طنزنويسان كشور،آثار چه كساني را قبول داري و از لحاظ روحي به كدام يك از طنز نويسان نزديك ترييد؟
□این نظر لطف شماست. بنده تقریبا اثری نیست در حوزه طنز که مطالعه نکرده باشم (اگر چه ادعای بزرگی است!) تا جایی که زنده یاد عمران صلاحی یک بار به شوخی فرمودند خالو راشد دایره المعارف طنز ایران است! خب اگر چه استادصلاحی بزرگ، محبت داشتند نسبت به شاگرد خودشان…اما جالب است که با بیشتر و شاید همه ی طنزپردازان کشور هم ارتباط دارم و داشتم و هم آثارشان را مطالعه کرده ام.از عبید و…که بگذریم،بنده آثار بهرام صادقی،غ داوود(منوچهرصفا)،آقاجمال خوانساری صاحب کتاب ( عقاید النسا.کلثوم ننه)،(زهرالربیع) اثر سید نعمت الله جزایری،پزشکزاد، تنکابنی، مجابی، اسدی پور،منوچهر محجوبی، جمال زاده،هدایت،صلاحی، دهخدا، صابری، منوچهر احترامی، نبوی،شجاعی،زرویی نصرآباد،علومی، اسماعیل امینی، رفیع، رویاصدر،رها و….در حوزه نثر (داستان و رمان و نثرکوتاه) طنز مطالعه کرده ام و اما آثار چه کسانی را قبول دارم؟ باید عرض کنم پرسش سختی است اما که همه آثار کسانی را که نام بردم قبول دارم و دوست دارم.حالا دوست داشتن زیاد و کم دارد دیگر… مثلا همه ی آثار عمران صلاحی خوب و شیرین است. اندرآداب و احوال صفا عالی است. سنگر و قمقه های خالی صادقی بی نظیر است. چرند و پرند دهخدا عالی است.دموکراسی و دموقراضه شجاعی خیلی خوب است و…از بین آثار طنزپردازان جهان هم از دوران رنسانس یعنی رابله، سروانتس خالق دن کیشوت، لوییجی پولچی و بوکاچیو بگیر تا تریسترام شندی، چخوف، گوگول، ناباکوف،زوشنکو، یاروسلاو هاشک، کاپولاچک، مردی بنام اوه ، زادورنوف، اسلاومیرمروژک، سداریس، صلحی دلک، عزیزنسین، ایزگو، سورنتینیو و….دوست دارم و تقریبا همه را خوانده ام.در حوزه شعر طنز از حافظ و سعدی و مولانا و انوری و فروغ و نیما و اخوان که بگذریم و بیشتر شعر های طنزشان زیر سایه جدّ مانده است، سیداشرف الدین، ذبیح بهروز شاعرطنزپرداز بسیار قدرتمندی است. ابوتراب جلی گل سرسبد طنزسراهای ایران است. خرسندی، عباس فرات، زرویی،فیض،رسولی، اسماعیل امینی ، عالی پیام، استاد خوش عمل و…سه نقطه را گذاشتم شاید نامی از قلم بیفتد.از بهترینهای شعر طنز ایران هستند.وتعدادی جوان که عالی هستند و این که به لحاط روحی به کدام یک از طنز پردازان نزدیک ترم درست نمیدانم.الله اعلم
■طنزنويس برجسته اي چون عمران صلاحي معتقد بود كه طنز روزنامهاي، بخصوص از نوع سياسياش داراي تاريخ مصرفي محدود است و زمانهاش خيلي زود به سر ميرسد. به نظر شما كه سالهاست دستي در طنزروزنامهاي داري،اين اظهارنظر تا چه اندازه صحيح و تا چه اندازه ناصحيح است؟
□نکته بسیار مهم و درستی است اما توجه داشته باشیم که طنز روزنامه ای و تاریخ مصرف دار هم می تواند ماندگار باشد و این بستگی به قلم طنزپرداز دارد که چگونه از پس کار برآید …به عنوان مثال علامه دهخدا هم طنز روزنامه ای در صوراسرافیل مینوشت اما به دلیل سواد بالا و احاطه ای که به ادبیات فارسی و جهان و همچنین اشرافی که در حوزه فرهنگ بومی داشت ،چنان از عهده کار برآمده است که هر گاه “چرندوپرند” بخوانید به روز است و فکر میکنید برای همان دوران نوشته است و یا ازامروزی ترها صلاحی عزیز مثلا در کارنامه و بخارا و…. طنزش را براساس اتفاق و حادثه ای که همان روز رخ داده بود مینوشت اگر چه ادبیات کارش از خیلیها بیشتر بود ، ولی دویست سیصد سال دیگر نیز نیازی نیست برای مطالعه آثارش به تاریخ رجوع کنیم و همچنین اکبر اکسیر ازآستارا که بیشتر شعرهای طنزش ماندگاراست.
گرچه گاهی اوقات در باره موضوعات روز مثل خشک شدن زاینده رود و دریاچه ی ارومیه،تخت جمشید،محیط زیست و اتفاقات و مسایل روزمره میگوید ولی تاریخ مصرف دار نیست. علاوه بر مواردی که عرض شد،طنز روزنامه ای و روزانه یا همان ژورنالیستی اگر تاریخ مصرفش هم بگذرد مزیت دیگری دارد. یعنی نیازی نیست ما برای مطالعه تاریخ قوم و ملتی، به کتب صرفا تاریخی و خشکی که شاید تنوعی نداشته باشد مراجعه کنیم.بلکه پیشنهاد میکنم فقط طنز های روزنامه ای و روزانه آن کشور و قوم را مطالعه کنند تا هم در جریان مسایل مختلف و اتفاقات گوناگون آن جا به لحاظ تاریخی قرار بگیرند و هم لبخندی برلبشان جاری شودو احساس خستگی نکنند.
■فضاي كلي طنزنويسي كشور را در وضعيت حال چگونه ارزيابي ميكني و به نظر شما اين حجم كلماتي كه در مطبوعات مركز به نام طنز نوشته ميشوند را چگونه ميتوان مهار كرد؟
□ فضای کلی شعرطنزبه برکت برگزاری شبهای شعر طنزحلقه رندان، شکرخند، قمپز،قندشکن،در محفل رندان و…. بد نیست یعنی چندسال اخیر وضعیت شعر طنز از نثر بهتر است.اما در زمینه نثر(داستان و رمان طنز) به جز تک و توکی مثل رمان دموکراسی ودموقراضه و آثار انگشت شماری مثل علومی و رویاصدر و میرفتاح و یعقوبی و رها و… آثار دندان گیری طی این سالها به عنوان مثال در حوزه رمان نداشته ایم و هنوز که هنوز است هر گاه نامی از رمان طنز برده میشود ناخودآگاه انسان به یاد دایی جان ناپلئون شاهکارپزشک زاد می افتد و اما پاسخ با اینکه چگونه میشود مهار کرد را،اگر منظورتان صاحبان آثار طنز است که چگونه میتوان مهارشان کرد، ممیزی ارشاد و برخی سازمانها همواره آمادگی این کار را دارندو اگر این همه آثار طنز را باید چگونه مهار کرد که بسپریم به تاریخ زیرا تاریخ و زمانه منصف ترین داور است.
■جناب استاد راشد انصاری عزیز؛خالو جان! از این که با همه مشغله کاری بذ ل محبت فرمودید و به پرسشهای ما صبورانه پاسخهای درخور و شایسته دادید بی نهایت متشکرم
□بنده هم از جنابعالی و همکارانتان بویژه از مدیر مسئول و سر دبیر و دبیر صفحات ادبی و فرهنگی روزنامه اتان و رسانه هایی که با آنها همکاری دارید تقدیر و تشکر مینمایم و برایتان آرزوی توفیقات الهی مسالت دارم.
ﺟﺎﯼ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﮎ ﻫﺮﻣﺰﮔﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭ ﺍﺳﺖ
ﺑﻨﺪﺭ ِ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖِ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ِ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ !
(ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﺭ ﺟﺰ ﺿﺮﺭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ
ﺛﺮﻭﺕ ﺷﺎﻋﺮ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻭ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﺳﺖ!)
ﮔﻤﺮﮐﺎﺗﺶ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﺩﺭﺧﺸﻨﺪ ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻢ
ﺳﻮﺩ ِ ﺩﺭﯾﺎ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻟﯿﮓ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ!
ﮔﯿﻠﮏ ﻭ ﮐٌﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻮﭺ ﻭ ﻻﺭﯼ ﻭ ﺗﺮﮎ ﻭ ﻋﺮﺏ
ﺁﺏ ﺑﻨﺪﺭ ﻧﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﮎ ِ ﺁﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﭘﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ
ﺍﺟﻨﺒﯽ ﻫﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻤﺖ ﻭ ﺳﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻈﺮ
ﺧﺎﺻﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺍﺳﺖ(۱)
ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﻮﻝ ﻭ ﺟﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺑﺨﺖ
ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﻣﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪ ، ﺍﯼ ﻋﺠﺐ
ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺼﯿﺐ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ِ ﺑﻨﺪﺭ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ِ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ،
ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ِ ﻃﻨﺰ ِ “ﺧﺎﻟﻮ” ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﻮﺑﺮ ﺍﺳﺖ
راشدانصاری (خالوراشد)