true
چرا ایران از همه چیز و از همه جا عقب ماند! به گزارش سيد محی الدین حسینی ارسنجانی خبرنگار فارس اگاه ، ایران که روز و روزگارانی از امپراطوری های بزرگ جهان از نقطه نظر دفاعی و نظامی بود و در پیش از اسلام بویژه در دوران ساسانیان و هخامنشیان در قبل از میلاد مسیح قدرت اول جهان و در دوره صفویان در بعد از اسلام صاحب قدرت و مکنتی والا و بالا بوده و به وجود علما و نخبگان، دانشمندان و مکتشفان و مخترعان بزرگ علمی خویش افتخار میورزیده و قرنها از محدود کشورهای دنیا از نظر علمی و تمدنی بوده،امروزه نتایج قرنها عقب ماندگی های علمی و فرهنگی خود را تجربه میکند.اگر چه رشد سریع علم و پرورش نخبگان و توسعه صنعتی و اقتصادی ایران امروز در مقایسه با دهها سال پیش را نمیتوان منکر شد اما با وجود برخورداری از انبوه نخبگان و دانشمند ان نمونه در صدها سال پیش تا به امروز که بعضا شهرت بین المللی داشته و دارند هنوز در جایگاه مناسب خویش نیست و ضرورت احیای فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی گذشته امان به شدت احساس میگردد.اینکه ایا ایران را عقب راندند و یا به کل عقب ماند و عقب نگاه داشته شد جای بحث و تبادل نظر و تحقیق و پژوهش بسیار دارد.از دیدگاه اینجانب اگر چه نفوذ دول بین الملل و ابر قدرتها و استعمارگران در عقب مانده نگاه داشتن ایران دخیل بوده و هست اما باید قبول کرد که نوعی سستی و رخوت و تنبلی و خودسانسوری در بین خود ایرانیان بویژه از عصر قاجاریها تا به امروزه رخ داده که آثار بد آن هنوز پیدا و آشکارا است. نخبگان ایرانی در دو قرن اخیر جدال سخت و نابرابر خود با مزدوران و جیره خوارانی از طیف وابسته به دربارهای شاهان قاجاری و پهلوی را تجربه و نتوانستند در برابر مستبدان دوام آورند و آنان را یا تار و مار کرده و یا در سیاهچالها انداخته، تبعید نموده و کوچشان داده اند و با استبداد توام با استعمار، آنها را محدود و منزوی نمودند.نوکران اربابان اروپایی و غربی که از فراسوی مرزها دستور میگرفتند و در داخل کشورمان مجری اوامر آنان بودند و از آنان حرف شنویها داشتند،در ایران اوامر ملوکانه اشان را مو به مو اجرا مینمودند و آنان نیز نتوانستند تاب تحمل مصلحان اجتماعی همچون امیر کبیر و دیگر ناجیان ملت را که به دنبال رهایی از قید و بند بیگانگان بودند را بیاورند و لذا یک به یک نخبگان و دلسوزان کشور را از اریکه تصمیمات اساسی نظام سیاسی کشور دور کردند.این یاس و سرخوردگی از توسعه یافتگی در ایران ولو به سبک غربی و نادرست آن موجب دلسردی خیرخواهان ایران در یکی دو سده اخیر شده که اثار سوء آن همچنان ادامه دارد. وجود انواع و اقسام نعمتهای طبیعی و خدادادی از جمله نفت و گاز و معادن متعدد و متنوع موجود در ایران که چشم طمع بیگانگان را گرفته و قرنها استحصال و استخراج آنها به دلیل نبود امکانات بهره برداری از دست ایرانیان خارج شده بود را باید از دلایل عقب ماندگی ایران دانست.استبداد سلطانی و ستم شاه و شاهی از یک سو،وابستگی و خودکامگی شاهان و زمامداران ظل اللهی و ظل السلطانی ایران در دو سده اخیر که منجر به توسعه و ترویج عجیب و غریب ریاکاری و تزویر و دروغ گویی و چاپلوسی نوکران و چاکران دربارهایشان شده بود همه و همه دست به دست هم داده تا ایران را عقب نگاه دارند و اروپای غرق در مشکلات خود و بیرون آمده از عصر رنسانس را آماده ترقی و تعالی همه جانبه نمایند.مضاف بر این نخبه کشی و ایجاد تبعیض و فساد و تمهید مقدمات ظهور و بروز فرصت طلبان و نزدیک شدن منفعت طلبان به دستگاههای حاکمه دیروز را باید از علل عقب ماندگی ایران در دو قرن اخیر دانست.تقابل و ضدیت با دموکراسی و اصول برابری انسانها و لگد مال کردن حقوق بشر و کشتن روح عدالتخواهی در جامعه از دیگر عوامل عقب نگاه داشتن ایران از گردونه رشد و تعالی و ترقی و پیشرفت در دویست سال اخیر بوده است.چراغ سبز نشان دادن ایرانیان در سده های اخیر خصوصا از صد سال پیش تاکنون به واردات بی رویه کالاها از غرب و شرق جهان و تکیه بر صنعت مونتاژ خودرو و کالاها از جمله دلایل مهم عقب ماندگیهای ایران از دیرباز تا به امروز بوده و است.استحاله فرهنگی و تسلط خرده فرهنگهای غربی برفرهنگ پربار ایرانی،اسلامی و عدم توان کافی برای مقابله بی امان و مستمر با تولید محتوا های غربی حوزه فرهنگ دلیلی محکم بر سلطه غرب و در راس آنها آمریکا بر ارکان فرهنگ و تمدن، رسانه و اعتقادات ما ایرانیان و به نوعی وابستگی بی چون و چرای ما به غرب و غربیها ،عمده عامل عقب نگاه داشتن ایران از گردونه پیشرفتها خصوصا در چند دهه اخیر است.
دور شدن اندیشمندان ایرانی،اسلامی از نظریه پردازی در حوزه اقتصاد اسلامی و علوم انسانی و همچنین عدم توجه به آزادیهای مدنی و گفتمانهای درون گروهی،عدم تقویت احزاب و بی توجهی به نقش آفرینی انان در ساختار تصمیم گیری های کشور،بی توجهی حاکمان به گفتمان بین مردم و نخبگان و دولتمردان، بی توجهی به فرهنگ و تمدن و هویت ایرانیان و عدم رسیدگی به توده های ضعیف و طبقات پایین دست جوامع آمده و رفته در دو قرن اخیر از دیگر عوامل عقب ماندگی ایران در تمام سطوح و رده های اجرایی کشورمان است که تنها با بازیابی تاریخ کهن و داشته های روشن و پیدای کشورمان و با دخالت دادن نخبگان متعهد و مدیران قوی و کار آمد بر مدیریتهای حساس مملکت است که میتوان به جبران این همه عقب ماندگیهای ریشه دار و دامنه دار سالیان اخیر و دهها و بلکه صدها سال پیش کمک نموده و امید داشت.
true
true
https://farsagah.ir/?p=31676
true
true